-
مثبت نگری به وقایع منفی
سلام دوستان
حس میکنم جای این تاپیک در همدردی خالی بود
حالا موضوع از چه قرار؟
موضوع از این قرار که در اینجا بیام اگر کسی رفتار منفی باشما داشت یا یک اتفاق منفی برایتان افتاد
ما چطور میتونیم تغییر دید بدیم
و نگاهمون مثبت کنیم
چون فکر میکنم درد جامعه ما الان اینه ما نگاهمون بهتر که مثبت باشه
چند وقت پیش یکی از فامیلامون به من توهین کرد
وجه مثبت این اتفاق میتونه این باشه که من ظرفیت ببرم بالا
دومیش اینه که خدا با فرار دادن همچین افرادی میخواد منو امتحان کنه در نتیجه حس بهتری به من بده
سومیش اینه که اون ادم خیلی در زندگیش حقیر بوده خودشو خالی کرده و حقارت خودشو پوشونده
شاید من بهش کمک کردم تا باقت بیماری روانی در اون فرد نشه
چهارمیش اماده سازی خودم برای اینده برای کارهای بزرگتر
دوستان شما هم کمک کنید به من و هم خودتون اتفاقات منفی رو تفعل کنید به خیر
-
دومین مبحثی که میخواستم بهش اشاره کنم
بیایم افرادی که بد هستند رو خوبیاشو هم ببینیم به ما که سود رسوند
تاکید میکنم که منظورم بر خوب جلوه دادن اون شخص نیست بلکه بر خوبی که کرده هم هست البته بماند که خوبی باید نیت فرب الی الله داشته باشد و الا شرک محض
شمر = شمر ادمی بود که در رکاب امیر المومینین شمشیر میزد ولی متاسفانه اخر کار خراب کرد هر چند شاید همون موقع هم اعمالش بر حسب قرب الی الله نباشد شایدم تفکر درستی پشت این عمل صحیح نبوده
-
سلام
البته نمیدونم درست متوجه منظور و هدف تاپیک شدم یا نه ولی این تجربه ای بود که جدیدا داشتم:
چند وقت پیش بابام تصادف کرده بود، طرف قبول کرده بود مقصره و پدرم از روی سادگی و ناآشنایی به هزینه های صافکاری یه مبلغ کمی رو به عنوان خسارت قبول کرد و رفت. روز بعد که رفت صافکاری مشخص شد حداقل دوبرابر خرجشه. خلاصه ش کنم رفتیم پیش پدر اون خانوم که طرف زیر بار نرفت و گفت اصلا ماشین دختر من ضربه به این شدت نزده! منم صدامو بالا بردم و در نهایت چار تا حرف هم بارمون کرد و اومدیم.
نکته ی منفی: عصبی شدنم در مواقعی که میدونم حق با منه و طرف مقابل هم عوضی بازی در میاره. البته این چند ساله خیلی روی خودم کار کردم و بهتر شدم و اون روز هم تا حد زیادی اوکی بودم ولی آخر کار دیگه از دستم در رفت.
درسی که گرفتم: تو زندگی قراره خیلی از این موارد پیش بیاد. باید یاد بگیرم در عین آرامش تا جایی که میتونم از حقم دفاع کنم و جایی که میبینم امکان اثبات و گرفتن حقم نیست (یا هست ولی به ضعف اعصاب و هزینه هاش نمی ارزه)، سرمو بندازم پایین و برم دنبال بقیه ی زندگیم.
نکته ی مثبت: با اولین نگاه یه شناخت کلی از اون شخص به دستم اومد و فهمیدم که این آدم دنبال پیچوندن و پول ندادنه. باعث شد از این به بعد بیشتر به تجربه و حسم اعتماد کنم.
توصیه: تصادف کردین طرف فرشته ی خدا هم بود صبر کنین افسر بیاد کروکی بکشه. دوران اعتماد کردن گذشت.
- - - Updated - - -
سلام
البته نمیدونم درست متوجه منظور و هدف تاپیک شدم یا نه ولی این تجربه ای بود که جدیدا داشتم:
چند وقت پیش بابام تصادف کرده بود، طرف قبول کرده بود مقصره و پدرم از روی سادگی و ناآشنایی به هزینه های صافکاری یه مبلغ کمی رو به عنوان خسارت قبول کرد و رفت. روز بعد که رفت صافکاری مشخص شد حداقل دوبرابر خرجشه. خلاصه ش کنم رفتیم پیش پدر اون خانوم که طرف زیر بار نرفت و گفت اصلا ماشین دختر من ضربه به این شدت نزده! منم صدامو بالا بردم و در نهایت چار تا حرف هم بارمون کرد و اومدیم.
نکته ی منفی: عصبی شدنم در مواقعی که میدونم حق با منه و طرف مقابل هم عوضی بازی در میاره. البته این چند ساله خیلی روی خودم کار کردم و بهتر شدم و اون روز هم تا حد زیادی اوکی بودم ولی آخر کار دیگه از دستم در رفت.
درسی که گرفتم: تو زندگی قراره خیلی از این موارد پیش بیاد. باید یاد بگیرم در عین آرامش تا جایی که میتونم از حقم دفاع کنم و جایی که میبینم امکان اثبات و گرفتن حقم نیست (یا هست ولی به ضعف اعصاب و هزینه هاش نمی ارزه)، سرمو بندازم پایین و برم دنبال بقیه ی زندگیم.
نکته ی مثبت: با اولین نگاه یه شناخت کلی از اون شخص به دستم اومد و فهمیدم که این آدم دنبال پیچوندن و پول ندادنه. باعث شد از این به بعد بیشتر به تجربه و حسم اعتماد کنم.
توصیه: تصادف کردین طرف فرشته ی خدا هم بود صبر کنین افسر بیاد کروکی بکشه. دوران اعتماد کردن گذشت.
-
خادم مثال پست دومت اصلا خوب نیست. یک فرد منفور رو مثال زدی:grief::81: اون ملعون بدی و شرارت رو از حد گذرونده.
صحبت خاصی در رابطه با تاپیکت ندارم. "الخیر فی ما وقع" من همیشه این آیه رو میگم و رد میشم از ماجرا، دیگه تحلیل محلیل هم نمیکنم:18:
-
مسائلی که شما نوشتید چه ارتباطی به مثبت نگری داری؟
بیشتر شبیه اینه که چطور میشه یک مسئله را تحلیل کرد که هضمش برامون راحت تر بشه.
اگر داریم مثبت نگری میکنیم پس چرا میگیم طرف ادم حقیری بوده و از روی حقارتش ما رو آزار داده؟
مثبت نگری یعنی بگیم طرف ادم خوبی بوده ولی بخاطر یه سری عیب و ایرادات این رفتار را داشته.
دوما کی گفته خدا با ازار ما میخواد ما ظرفیتمون را بالا ببریم. خدا خیلی مهربونتر از این حرفهاست.
شاید خدا این مسئله را برای ما بوجود اورده که با حل کردن این مسئله به روش صحیح تواناییها و مهارتهامون را بالا ببریم و اینجوری در مقابل مسائل مشابه قوی بشیم.
نه اینکه تازه بگیم خدا ما رو وسیله کرده که یک ادم حقیر حقارتش را خالی کنه و بعدش از خدا تشکر هم کنیم بابت این مسئله.
این روش تحلیل مسائل کاملا اشتباست.
سوما اگر طرف مقابل ما ادم کلاشی باشه دلیل نمیشه ما برای گرفتن حقمون تلاش نکنیم. باید تا اونجا که میشه کوشش خودمون را داشته باشیم.حالا اگه بعدش نشد دیگه شرمنده خودمون نمیشیم.
-
سلام به همه
انه ماری قبول داری ادم که یک نوع حقارت درونی داشته باشه دیگران رو تحقیر میکنه ؟
منظوزت از عیب ایرادات چی بود ؟ من به اون عیب ایرادات میگم حقارت درونی مگه ادم هایی بعضا کار خوب میکنند از نظر روحیه حقیر نیستن
دوست من طرفیتمون ببریم بالا منافاتی با این نداره که روش حل مساله یاد بگیریم
از خدا تشکر نمیکنیم ولی به قول دوستمون الخیر فی ما وفع راضی هستیم بیتابی نمیکنیم
وقتی ادم کلاشی هست ولی عضو خانوادت پدر و مادرت ناراحت میشن تو حتی بهشون اخم کنی حداقل تا موقعی که پدر و مادر زنده هستند باهاشون رفتار حسنه داری
چه باور کنید چه نکنید اینا همش در نزد خدا رتبه داره
معیار این تاپیک چی بود اصلا ؟
اول خدا بود الگو قرار دادن رفتار پیامبر و ائمه
و بعد راحت زندگی کردن خودمون بود انقدر به دیگران عقده نداشته باشیم
شاید طرف مقابل شما که در این دوره زمونه ادم سالم روانی کم کم پیدا میشه ادم سالمی از نظر روانی نبود و شما با چشم پوشی پیش خدا رتبه گرفتید
شاید این فرد قرار در اینده یک دیوانه کامل بشه رفتار ما باعث بشه یک ماه جلو تر این دیوانگی بیاد سراغش
شاید بخاطر رفتار ما انقدر که توی فکر یه لحظه بره زیر ماشین و جان به جانان اهدا کنه
میدونی قیامت یه پرونده قطور میزارن جلوی ما توش مبینیم 100 قتل میگیم ما قتل نکردیم میگه یادته اون روز یه حرفی بهت زد تو بهش حرف زدی استرس گرفت انقدر فکر کرد به این 10 سال از عمرش کم شد
بعدشم خودمونو بزاریم جای اون طرف واقعا تو موقعیتی اون بود شاید ما هم اینجوری میکردیم
ما هم خطا داریم
ما هم گاهی وقتا به نا حق سر دیگران داد کشیدیم
ما هم توهین کردیم جایی که حقش نبود اینجوری
می میگم از دریچه تازه ای به قضیه نگاه کنیم
پیامبر ما اینطور نبود اون بخشنده بود
الان کی متونه ادعا کنه همه رفتارهاش درست بوده و اشتباه نداشته
تازه پیامبر ما که همه رفتاراش درست بود باز با مردم مهربان بود پیامبر تشکر نمیکرد از اونی که شکم به گوسفند رو سرشون میریخت ولی خشمگین هم نمیشد تا جایی که وقتی مریض شد پیامبر رفتند عیادتشون طرف بهودی بود انقدر تحت تاثیر قرار گرفت مسلمان شد
رحما بینهم اشدا علی الکفار
بعضی ادم ها منتظز یک محبت هستند ما محبت رو فراموش کردیم دنیای بد بستانی ادم هنر نمیکنه تو موقعیت بد بستانی محبت کنه راست میگی وقتی محبت کن وقتی ببخش که طرف مقابل باهات اینجور نمیکند
مثالمم میخواستم بگم بد مطلق نداریم حتی اون ملعون
-
ببین خادم من حوصله بحث دینی و اینا رو ندارم،اون آدم بد مطلقه.خوبیهاش هم بخوره تو سرش. والا این حرفا از تو که به حرفات رنگ و بوی مذهبی میدی خیلی عجیبه.:81:
در ضمن من وقتی که برام اتفاق سخت و حادثه ای بد میفته که کنترلش دست من نبوده و نیست این آیه رو میگم نه واسه آدمهای مریض که توهین کردن عادتشونه!
پ.ن:دیگه من تو این تاپیک پست نمیذارم چون مشخصا الان میخوای بیای مثل تاپیک قبلت بحث رو ادامه بدی و منم حوصله بحث و توضیح ندارم.
-
چشم خندون جان هرچی تو بگی :72:
حالا چرا حوصله نداری
-
سلام دوستان عزیز :72:
مسائل و اتفاقات زیادی توی زندگی رخ میده که همشون موجب میشه به ما درس بده و زندگیمون بهتر بشه .
از نظر من ان شاءالله هیچگاه اشتباهاتمون اینقدر بزرگ نباشه که قابل جبران نباشه ...
-
مثبت نگری به وقایع منفی یعنی این که ما میدونیم یه سری اتفاقات منفی هستن اما میخاییم خودمونو قانع کنیم که منفی نیستند. این یعنی گول زدن خودمون.بهتره میزان قرار گرفتن و در تماس بودن با خود این اتفاقات و اخبارش رو کاهش بدیم و بجاش در معرض اتفاقات و اخبار خوب قرار بگیریم و به اونها فکر کنیم تا اینکه جای خوب و بد رو در ذهنمون عوض کنیم.:72: