راه حل شما برای گذران روزهای سخت زندگی
راه حل شما برای صبور بودن
راه حل شما برای حفظ روحیه
راه حل شما برای امید
راه حل شما برای پذیرش شرایط
راه حل شما برای ....من
.............................................
میتونم گریه کنم .......هنوزم خندم میگیره ........پس نمردم........ولی
ی فرقی با قبل کردم.....
بغض هام بیشتر شده ....غم روی دلم بیشتر شده...خنده هام کمرنگ شده...ترسهام بیشتر شده...
بالاتر از ترس...دلهره...اره دلهره شاید کلمه بهتری باشه .........
..................................................
از کجا بفهمم راهم درسته....از کجا بفهمم نباید راهم و ادامه بدم....
................................................
این همه غصه هست.....دلم میسوزه براشون....اون وقت من دنبال ی غذای خوشمزه ام با تزیین خوشگل که همرو دعوت کنم به فراموشی!!
حس حماقت بهم دست میده....ولی مگه احمق ها خوشبخت نیستن؟؟
..............................................
چندروزه غریبه ها نصیحتم میکنن کارت درجا زدنه....فکر ارتقا باش....فکر ادامه درست باش.....
ولی من از اینها خوشم نمیاد.....علاقه ندارم....صبح زود بری کوه لذتش بیشتر نیست تا صبح زود پاشی درس بخونی یا نرم افزارهارو یاد بگیری؟؟!!اه..چندشم شد...
باشه چندشت بشه ولی باید پیاده بری تا پای کوه....اونی با ماشین میره که عرضه داشته پولش و دراورده !!وقتی به خودت اومدی دیدی بی سوادی میگم بهت!!
تاحالا که از این باب ناراحتی بهم نرسیده !!از باسوادها هم خوشبخترم...با همین درامدم هم شاهانه خوش میگذرونم!!.....
ولی تاحالا!!بعدها چی؟؟؟؟؟؟!!!!
با ساده فکریهات خدا رو هم حرص میدی!!!
..........................................
من باید عوض شم؟؟باید ی کار جدید بکنم؟؟خب خوشم نمیاد وقتی!!!
ترسم از اینه ی روز پشیمون شم ....اون وقت جبران نشه....
کاش میتونستم اینده رو ببینم بعد هرجاش و خوشم نمیومد عوض کنم
ولی شاید اینده ای نباشه ....اگه فردا روز اخر دنیا باشه چی؟
پس من برد کردم
...........................................
دیشب پر حرف بودم که می خواستم بگم ولی الان فقط انقدرش تو قالب کلمه ها جا شد!!حیف...می خواستم حرف بزنم
خیلی ذهنم و تکوندم تا بفهمم چمه....ولی بازم نفهمیدم...
انتظاری ندارم چیزی بگید شاید راه حل من همینه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
الهه زیبایی ها
گفتید ارامش ندارید منم گاهی اینجوری میشم گاهی هم خود ارامشم ؛)
وای که دلم می خواد همه عمرم فقط از اون لحظه ها باشه
ی حس خیلی خوبی با خدا داری.... سختی نگرانی ناراحتی هست ولی رنگ باخته
برعکس ی روزهایی هم انقدر دلت میگیره انقدر تو فشاری که نفس کشیدن هم سخت میشه
ارزو میکنی کاش این نمیشد کاش از بعدش نمیترسیدی کاش زمان به عقب برگرده یا نه
اصلا کاش زمان از حرکت بایسته!!
ولی همه این روزها میگذره.... و حتما باز هم....... ی جای دیگه....... ی شکل دیگه......... بازهم تکرار میشه
می خوام بگم ارامش سختی بغض کردنمون ....همه باهم اند میان و میرن بخشی از زندگیمونن
اشکالی نداره اینا برای اینکه خیلی پاسوز دنیا نشیم و یادمون باشه که ی خدای مهربونی هست
که همه اینا رو جبران میکنه و ما باید به شکرانه این خدا ی خوب زندگی رو تو مسیر درستش پیش ببریم
شما همه تلاشتون و دارید می کنید پس اروم باشید و به دستاتون بگید
ای جزئئ از منو با من
ارام گیر با تو خواهم ماند تا زمان رسیدن به ارامش زیبای یقین