بعضی از مشکلاتی که با همسرم دارم
سلام من ۳۰ و همسرم ۳۵ساله و هر دو دانشجوی دکتری هستیم و دوساله ازدواج کردیم و یک بچه هم داریم. من همیشه از رفتارهایی که همسرم توی جمع با من داره اذیت بودم و نمیدونم چه جوری برا حلشون اقدام کنم که نتیجه عکس نده چون همسرم خیلی روحیه لجبازی و انتقادناپذیری داره و نمیتونه منعطف باشه و به راحتی تغیر کنه و به سمت رشدبره. همیشه وقتی میریم شهرستان خونه خانواده اش من این مشکلات رو دارم:
با اینکه من بهش گفتم که خلقیات خانواده اش پتانسیل اینکه من بخوام صمیمی بشم باهاشون رو نداره ولی او همکاری نمیکنه و من هر وقت میریم اونجا مدام از من توقع دارن که صمیمی بشم و بخاطر همین ادب مهمان نوازی رو در موردم رعایت نمیکنن و من خیلی دلم از همسرم این وسط میشکنه که همکاری لازم رو نمیکته و خودش که این وسط باید حلال مسئله باشه همکاری نمیکنه. مثلا فرض کنید من اگر صبحانه عادت دارم حتما چای شیرین بخورم همسرم برام نمیاره و خودم هم نمیخوام یعنی نباید انقدر صمیمی و راحت بشم که برم خودم از خودم پذیرایی کنم... برم سر یخچالشون و ... مثلا بارها شده که اگرم چایی ای به دستم رسیده مثلا قاشقش نبوده یا شکرش یا ..
ولی این وضع باعث میشه که من کلا هر بار که مسافرتهای دو سه روزه میریم خونه اشون اذیت باشم و دلم از همسرم بشکنه که چرا مراعات منو نمیکنه و ادب مهمان نوازی رو در موردم اجرا نمیکنه. البته لازمه بگم که من ادب میزبان داری رو رعایت میکنم و مثلا تو کارهای خونه به شکلی که حریم ها و جایگاهها حفظ بشه کمک میکنم.
یه مورد دیگه هم بحث اختلاف زبانی هست که تو جمعهاشون به زبان ترکی صحبت میکنن در حالیکه مثلا من هم جزیی ازون جمع هستم! واقعا نمیدونم چجوری در عین احترام به خودم و ترک این جمع ها، وجهه خودم رو از دست ندم..
فعلا همین یه مقدار کافیه تا ببینم ارزشی داره بیشتر ازین اینجا وقت گذاشتن یا نه! قبلا از دوستانی که لطف میکنن و راهنمایی میکنن ممنونم