راضی کردن شوهرم برای جراحی زیبایی

سلام به همه ی دوستان عزیز همدردی خیلی دلم برای تالار تنگ شده بود :72:

اول یه معرفی بکنم : من تقریبا 22 و شوهرم 29 ساله هستیم
2 سال دوست بودیم ، 1سال عقد و حدودا 3 ساله که ازدواج کردیم . قبلا هم تاپیکهایی اینجا داشتم که اکثرا مربوط به عصبی بودن و کتک زدنهای شوهرم بود . اون مشکلات رو هنوز دارم البته کمتر شدن ولی همچنان بعضی وقتها دعواهای بدی میشه... منتها الان بابت این نیومدم

من میخام یه جراحی زیبایی پیکر تراشی انجام بدم که هزینه ی خیلی بالایی هم نداره ولی شوهرم قبول نمیکنه و مخالفه . از طرفی نمیتونم از خانوادم درخواست کنم هزینه اشو بدن چون خجالت میکشم و نمیخام به جز همسرم کسی در جریان این کارم قرار بگیره .

چند وقت پیش خیلی اروم بهش گفتم من حس میکنم به خاطر رابطه جنسی زیاد اندامم داره از فرم میفته میخاستم نظرشو بدونم ، گفت همه ی زنا بعد ازدواج فرم بدنشون زنونه تر میشه ، حساس نباش ، ولی خیلی بی توجه و سرسری اینا رو گفت من خودم رفتم تحقیق کردم و دیدم مشکلی که دارم با یه عمل جراحی خیلی ساده پیکر تراشی قابل حل هست و دوستم هم قبل ازدواجش این عمل رو انجام داده که با موفقیت بوده و میگفت بعدا شوهرش حتی نفهمیده که جراحی زیبایی کرده .
حدود یه هفته بعد دوباره بهش گفتم که بدونه ذهنم درگیر این ماجراس و بهم خندید میگفت نشستی فکر کردی چجوری میشه مسخره ترین خرجو تراشید و فلان . من خواستم جدی بگیره مسخره بازی نکنه گفتم باشه اصن هیچی نمیخام ولی دیگه از الان رابطه هامونم کم کنیم اعصابش خورد شد گفت من بدهی دارم ، لنگ صد تومن دویست تومنم تو واس یه چیز مسخره میلیونی پول میخای ، اصن انگار تو دنیای دیگه ای و ... من گفتم اگه میخام برم زیر تیغ جراحی واس خودم نیس واس توعه گفت تو خودت مریضی به من ربطش نده ، من اگه روزی از بدنت خوشم نیاد خودم دیگه سمتت نمیام بهت هم میگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

جمله ی اخرش خیلی دلمو شکوند جوری که موقع خواب یادش افتادم گریه ام گرفت (اون نفهمید و همونجا بحثو تموم کردم) و نه تنها خیالم راحت نشد که بیشتر مصمم شدم باید این جراحی رو انجام بدم قبل از اینکه به قول خودش دیگه نخواد سمتم بیاد . الان نمیدونم چجوری راضیش کنم لطفا کمکم کنید:54:

+ اینم بگم خودم خانه دارم و درامدی ندارم که بتونم خرج عمل رو تامین کنم :47:

سلام عزیزم
وقتی شوهرت ازت راضیه، خدا از آفریدن بدن مخلقوش راضیه .. شمام راضی باش.
این عمل ها قطعا عوارض جانبی دارن و هیچ پزشک عمل شده ای رو شما پیدا نمیکنین.
بجای فکر به بدن روی توانایی های خودتون تمرکز کنین.. بدن عادی میشه اما خلاقیتها، فضایل اخلاقی، استعدادها در زمینه های گوناگون و ... هرگز
همسرتونم ناراحت بوده ناخواسته اون حرف رو زده .جمله ی خوبی اون موقع به ذهنش نرسیده

سلام دوست عزیز. چرا خودتو انقدر درگیر مسائل پیش پا افتاده میکنی. می تونم حستو درک کنم اما اول از همه باید بدونی که این کارا عوارض دارن و اگه بدن سالم و زیبا می خوای بهترین کار ورزش و رژیم غذایی مناسبه. سعی کن با این افکار زندگی خودتو خراب نکنی و خدا رو همیشه شکر کنی که مردی داری که تورو همون طور که هستی دوست داره. این روزا با این اوضاع اقتصادی و مشکلات فشار و استرس زیادی که برای مردها وجود داره شما باید از مسائل جزئی دوری کنی و همیشه سعی کنی که خودتو جای طرف مقابلت قرار بدی و درکش کنی سعی کنی رفیقش باشی. درسته حرفی که بهت زده درست نبوده اما شما نباید زمینه اشو فراهم کنی که ایشون این حرفو بهت بزنه. بهتون پیشنهاد میکنم دیدتونو نسبت به زندگی عوض کنی و برای خودت اهداف مشخص کنی اهدافی که در جهت پیشرفت و آسایش و آرامش زندگیت بشن نه اینکه آرامش و ازت بگیرن و از آدم هایی که همش دوست دارن خودشونو به رخت بکشن دوری کن. آدم اگه بخواد همش دنبال این چیزا باشه هی عیب از خودش پیدا میکنه اینو درست کنی یه چیز دیگه پیش میاد. زندگی همین طوریش خیلی سخته و الکی با این‌ فکرا سخت ترش نکن. اعتماد به نفس داشته باش و خودتو همون طوری که آفریده شدی دوست داشته باش. می تونی برنامه پیاده روی بریزی می تونی شروع کنی به مطالعه یا ادامه تحصیل حتی فکر یه شغل باشی که خودتو سرگرم کنی. اگه امکان فعالیت بیرون از خونه نداری به کارهایی مثل ترجمه نویسندگی سایت خیاطی یا کارهایی که میتونی تو خونه انجام بدی فکر کن. بهترین دوست شوهرته مسائل مالیشو ازش بپرس شاید تو مضیغه است و تو با این حرفات غرورشو جریحه دار میکنی. امیدوارم موفق و شاد باشی و همیشه شاکر باشی چون شاید خیلی ها دوست داشتن الان جای تو باشن‌ ولی نمی تونن. قدر زندگیتو خیلی بدون.

سلام
شما می خواهین کاری کنید که همسرتون دوست داشته باشه
خب ایشون که دوست داره چرا دارید سردش می کنید ؟
اگر هم خودتون واقعا مشکلی احساس می کنید سعی کنید با ورزش کردن حلش کنید

همسرتون فقط می خواسته بگه من همین جوری که هستی دوستت دارم اما چون عصبانی بوده کلمات خوبی پیدا نکرده.


خانمی بود که بدون اطلاع شوهرش جراحی زیبایی انجام داد و همین شد منشاء یه اختلاف بزرگ تو زندگی زناشویی شون. آقا می گفت من اصلا از این این چیزی که از خودت ساختی خوشم نمیاد. من تو رو اون جوری می خواستم.

هرچند ب شخصه ربط رابطه جنسی و دفرم شدن اعضای جنسی ک گفتی رو نمیفهمم!!!ولی اگر هم ایرادی داشتی قبل ازدواج باید رفع میکردی حالا ک به دهن بزی شیرین میای کاری نکن که تلخ یا بی مزه بشی!!!!پیروز باشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط a.sadeghiani

سلام دوست عزیز. چرا خودتو انقدر درگیر مسائل پیش پا افتاده میکنی. می تونم حستو درک کنم اما اول از همه باید بدونی که این کارا عوارض دارن و اگه بدن سالم و زیبا می خوای بهترین کار ورزش و رژیم غذایی مناسبه. سعی کن با این افکار زندگی خودتو خراب نکنی و خدا رو همیشه شکر کنی که مردی داری که تورو همون طور که هستی دوست داره. این روزا با این اوضاع اقتصادی و مشکلات فشار و استرس زیادی که برای مردها وجود داره شما باید از مسائل جزئی دوری کنی و همیشه سعی کنی که خودتو جای طرف مقابلت قرار بدی و درکش کنی سعی کنی رفیقش باشی. درسته حرفی که بهت زده درست نبوده اما شما نباید زمینه اشو فراهم کنی که ایشون این حرفو بهت بزنه. بهتون پیشنهاد میکنم دیدتونو نسبت به زندگی عوض کنی و برای خودت اهداف مشخص کنی اهدافی که در جهت پیشرفت و آسایش و آرامش زندگیت بشن نه اینکه آرامش و ازت بگیرن و از آدم هایی که همش دوست دارن خودشونو به رخت بکشن دوری کن. آدم اگه بخواد همش دنبال این چیزا باشه هی عیب از خودش پیدا میکنه اینو درست کنی یه چیز دیگه پیش میاد. زندگی همین طوریش خیلی سخته و الکی با این‌ فکرا سخت ترش نکن. اعتماد به نفس داشته باش و خودتو همون طوری که آفریده شدی دوست داشته باش. می تونی برنامه پیاده روی بریزی می تونی شروع کنی به مطالعه یا ادامه تحصیل حتی فکر یه شغل باشی که خودتو سرگرم کنی. اگه امکان فعالیت بیرون از خونه نداری به کارهایی مثل ترجمه نویسندگی سایت خیاطی یا کارهایی که میتونی تو خونه انجام بدی فکر کن. بهترین دوست شوهرته مسائل مالیشو ازش بپرس شاید تو مضیغه است و تو با این حرفات غرورشو جریحه دار میکنی. امیدوارم موفق و شاد باشی و همیشه شاکر باشی چون شاید خیلی ها دوست داشتن الان جای تو باشن‌ ولی نمی تونن. قدر زندگیتو خیلی بدون.

---

سلام عزیزم مرسی بابت راهنماییت:72:

کاری که من میخام انجام بدم زیبایی سینه است ( تغییر سایز نیست) و با ورزش و رژیم غذایی درست نمیشه و تنها راهش جراحیه . ورزش هم دارم و خداروشکر از تناسب اندامم راضی هستم.

دوستم هم این کارو انجام داده و میگفت عوارضی نداره . خرجش هم زیاد نیست و اونطوری که شوهرم میگه میلیونی و .. نیستش .

عیب خاص دیگه ای ندارم بیشتر همین مورده که میخام حل شه

درباره اینکه میگی نباید زمینه ی زدن اون حرفو فراهم میکردم باهات موافقم.
شوهرم اوایل ازدواج که اصلا نمیخاست منو در جریان مسائل مالی بذاره فقط ماهی یه مبلغی میریزه تو یه حساب خودش که دست منه . جدیدا یکم از وضعش میگه در همون حدی که توی پست اول گفتم .
یعنی من از شوهرم پول درخواست کنم ( اونم نه مقدار غیرمنطقی ) غرورش رو شکوندم ؟؟ خب وقتی نمیذاره من سرکار برم مجبورم از اون بخوام چون دوست ندارم این بار از خانوادم بگیرم و پول هم نیاز دارم پس چکار کنم؟

فعالبت بیرون از خونه اگه منظورت شغل هست که نمیتونم چون شوهرم اجازه نمیده ولی باشگاه و کلاس شیرینی پزی میرم منتها اینها باعث نمیشن که از خودم غافل شم .

+ چشم عزیز باور کن قدرشو هم میدونم:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

سلام
شما می خواهین کاری کنید که همسرتون دوست داشته باشه
خب ایشون که دوست داره چرا دارید سردش می کنید ؟
اگر هم خودتون واقعا مشکلی احساس می کنید سعی کنید با ورزش کردن حلش کنید

---

سلام عزیزم خیلی ممنونم:72:

بالاتر هم گفتم این مشکلم با ورزش حل نمیشه هرچند ورزش هم میکنم . درباره ی شوهرم هم اون خودش بیشتر از من روی ظاهرم حساسه مثلا از وقتی فهمیده که رنگ مو و اتو میتونن باعث سوختن مو بشن دیگه نه میذاره من رنگ کنم نه اتو بکشم میگه بدم میاد موهات زبر شن . یا مثلا یه مدتی من زیاد ارایش چشم میکردم و نمیدونم حساسیت داشتم یا چی ولی یه شب شوهرم گفت چرا مژه هات کوتاه شدن منم رفتم نگاه کردم دیدم راست میگه گفتم فک کنم واسه اینه زیاد ریمل زدم از اون موقع دیگه حق ندارم ریمل هم بزنم :302: بعدشم رفتم یه سُرم تقویت مژه خریدم و داشتم استفاده میکردم اومد بالا سرم گفت تو همش تو فکر این چیزایی!!!!! در حالیکه اگه اون به من نمیگفت من حتی دقت نکرده بودم که طول مژه هام تغییر کردن.

من مطمئنم اگه خودم هم بیخیال ظاهرم شم اون از من حساس تره ، باوجود اینکه من لاغرم تا یه ذره حس میکنه دارم چاق میشم میگه شام نخور ، دیگه شیرینی نمیخره میگه میخوری چاق میشی و ...

الانم دلیل مخالفتش 1- هزینه ی جراحی و 2- ترسش از عمله وگرنه اگه این دوتا حل شه خودشم دوست داره این کارو کنم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ

هرچند ب شخصه ربط رابطه جنسی و دفرم شدن اعضای جنسی ک گفتی رو نمیفهمم!!!ولی اگر هم ایرادی داشتی قبل ازدواج باید رفع میکردی حالا ک به دهن بزی شیرین میای کاری نکن که تلخ یا بی مزه بشی!!!!پیروز باشی.

---

سلام خیلی ممنونم بابت وفتی که گذاشتین:72:

منظورم از رابطه یه سری عادتهای جنسی همسرم بود . من از دوستم پرسیدم گفت این مشکلی که داری به 3 علت میتونه باشه : یکیش ژنتیکه ( برای من این نیست چون قبلا اینطوری نبودم) دومیش شیردهی به بچه است ( من بچه ندارم ) سومیش هم میتونه بعضی رفتارای جنسی همسرت باشه که برای من همینه .

قبل ازدواجم اینجوری نبودم . درباره ی شیرین اومدن هم بالا توضیح دادم شوهرم حساسیتش بیشتر از منه و مطمئنم وقتی نتیجه ی عمل رو ببینه خودش بهم میگه چه کار خوبی کردی !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sahar.66

سلام عزیزم
وقتی شوهرت ازت راضیه، خدا از آفریدن بدن مخلقوش راضیه .. شمام راضی باش.
این عمل ها قطعا عوارض جانبی دارن و هیچ پزشک عمل شده ای رو شما پیدا نمیکنین.
بجای فکر به بدن روی توانایی های خودتون تمرکز کنین.. بدن عادی میشه اما خلاقیتها، فضایل اخلاقی، استعدادها در زمینه های گوناگون و ... هرگز
همسرتونم ناراحت بوده ناخواسته اون حرف رو زده .جمله ی خوبی اون موقع به ذهنش نرسیده

---

سلام سحر جان خیلی ازت ممنونم:72:

عزیزم خدا من رو اینجوری نیافریده . البته این اولین جراحی زیبایی نیست که من میخوام انجام بدم قبلا جراحی بینی داشتم . اون موقع هم که با شوهرم عقد بودم مخالفت میکرد میگفت نه نمیخواد لازم نیست البته خیلی شدیدتر از الان درحدی که دکترم هم کلافه کرده بود انقدر بهش فرمون میداد میگفت سربالاش نکن ، خیلی کوچیک نشه ، قوس نمیخواد ، طبیعی باشه زیاد تغییر نکنه ، دکترم روز عمل بهم میگفت شوهرت بیشتر از خودت استرس داره :311: بعدش هم تا وقتی که ورم بینیم نخوابیده بود و خوب رو صورتم جا نیفتاده بود باهام دعوا میکرد که رفتی گند زدی تو قیافت منم گریه ام میگرفت هرچقد دکترم میگفت اینا طبیعیه بعدا بهتر میشه با خود دکترم میخواست دعوا کنه ولی وقتی بینیم فرم خودشو گرفت و چسبشم برداشتم خودش اعتراف کرد به نظرش خوشگلتر شدم . الانم مطمئنم نتیجه ی عمل رو ببینه خوشش میاد

روی اخلاق هم کار میکنم ولی میخوام ظاهرم هم اونی باشه که میخوام :47:

درباره ی حرف شوهرم هم درست میگین دیگه به حرف زدنش عادت کردم ولی واقعا هم روی ظاهرم حساسه. به من میگه تو وسواس داری درحالیکه من برعکس بیشتر خانوما بعد ازدواجم و خصوصا پیش شوهرم بیشتر به خودم میرسم یعنی اگه شوهرم نباشه ( مسافرت و وقتی یه مدت تنهام ) کمتر به ظاهرم میرسم دلیلشم رفتارای خودش و ایراد گرفتناشه که منو ترسونده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Parastou

همسرتون فقط می خواسته بگه من همین جوری که هستی دوستت دارم اما چون عصبانی بوده کلمات خوبی پیدا نکرده.


خانمی بود که بدون اطلاع شوهرش جراحی زیبایی انجام داد و همین شد منشاء یه اختلاف بزرگ تو زندگی زناشویی شون. آقا می گفت من اصلا از این این چیزی که از خودت ساختی خوشم نمیاد. من تو رو اون جوری می خواستم.

---

سلام دوست عزیز مرسی بابت وقت و راهنماییت:72:

بله فکر میکنم حق با شماست و خودشم نمیدونست من چه برداشتی از حرفش ممکنه بکنم .

عزیزم این جراحی خیلی جزیی هست و اونقدارم تفاوتی ایجاد نمیکنه فقط در حد رفع یه ایراده . من خودم هم با جراحی های افراطی مخالفم ولی اگه بتونه کمکم کنه تا نقصی رو برطرف کنم و حس بهتری به خودم داشته باشم چه ایرادی داره؟ من متاسفانه نمیتونم بدون اطلاع شوهرم این کارو کنم چون برای خرجش به کمک همسرم نیاز دارم هرچند نمیخواد کمکم کنه:47:



مرسی از همه ی عزیزانی که وقت گذاشتن ولی من از جراحی کردن نمیتونم منصرف شم چون رفته توی مخم که حتما انجامش بدم الان بیشتر مشکلم اینه که چطور شوهرمو راضی کنم بهم پول بده . اگه هیچ جوره راضی نشه مجبورم قرض کنم از دوستام ولی برام سخته این کارو بکنم تا حالا از هیچ دوستی پول قرض نکردم دلم میخواد خود شوهرم هزینه اش رو بده

باید همون موقعی که مجبورم کرد کارمو ول کنم مخالفت میکردم تا الان نخوام واسه یه جراحی ساده و کم هزینه اینهمه به در و دیوار بزنم:54:

سلام
برای عمل رضایت کتبی همسر لازم ندارین؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

سلام
برای عمل رضایت کتبی همسر لازم ندارین؟

---

سلام شیدا جان مرسی بابت وقتی که گذاشتی:72:

من هنوز ویزیت نشدم ، چیزی هم درباره ی اجازه ی کتبی نشنیدم تا حالا :undecided:

دوستم همین عملو کرده منتها اون موقع مجرد بوده به منم چیزی در این باره نگفت ! خودمم برای جراحی بینیم نیازی به اجازه ی کتبی شوهرم نداشتم ( نمیدونم البته چون اون موقع عقدمون شناسنامه ای نبود و فقط صیغه محرمیت خونده بودیم )

یعنی من بخوام جراحی کنم باید شوهرم برام امضا کنه؟؟؟ شما مطمئن هستین؟

سلام.

والا با چیزایی که شما گفتین به نظرم شوهرتون شما رو همینجوری که هستین دوست داره و اتفاقا روی تنظیمات کارخونه هم دوستتون داره. یعنی به نظر من این نیست که بگه زشتی به خودت برس. میگه نمیخوام موهات زبر بشه یعنی همون جنس طبیعی موهاتون رو دوست داره. نمیخوام مژه هات کوتاه شن یعنی همون مژه های خودت رو دوست دارم. میگه من اگر زمانی ازت خوشم نیاد خودم میگم یعنی نترس، من تو رو همینی که هستی دوست دارم.

به نظر من شما الکی روی قیافتون حساس شدین و این رو الکی به شوهرتون شوهرتون نسبت میدید.

مشکل اصلی شما فکر کنم بیشتر دهن و وقت آزاده که میشینید فکرای الکی میکنید. یک نارضایتی از خودتون حس میکنید که نمیدونید از چیه ولی در دسترس ترین چیزی که بتونید بهش گیر بدید و فکر کنید نارضایتیتون حتما از اینه، ظاهرتونه.

در صورتی که مشکلتون واقعا ظاهرتون نیست به نظر من.

شما گفتید 22 سالتونه.... سه ساله ازدواج کردین یعنی حدود 19 سالگی ازدواج کردین. یک سال هم عقد بودین یعنی 18 سالگی عقد کرده اید. و سه سال هم دوست بوده اید. یعنی از 15-16 سالگی دوست بوده اید. با این اوصاف فکر کنم شما حدود 7 ساله که تمرکزتون فقط بر ارتباط با این شوهرتون بوده و قضیه ازدواج و بر چیزها و جنبه های دیگه زندگیتون تمرکز نداشته اید و یک بعدی پیش رفته اید و همین رشد نیافتن بعدهای دیگه شخصیتیتون و تواناییهای بالقوه که دارید، داره آزارتون میده.

شما دانشگاه رفته اید؟ اگر رفته اید که چه بهتر. اگر نرفته اید به نظرم با شوهرتون صحبت کنید و بگید میخوام درس بخونم و ببینید چی میگه. به نطر من که موافقت خواهد کرد. یا اگر هم درس نشد، فعالیت دیگه ای که حس سودمندی بهتون بده مشغولش بشید.

در مورد شغل هم باید ببینید کلا با شاغل بودن همسر مشکل داره یا مشکلش محیط و شرایط شغل قبلی شما بوده. اگر مشکلش محیط و شرایطش بوده، ازش بخواید کمکتون کنه که شغلی با محیطی امن و در شان خودتون که ایشون هم رضایت داشته باشه پیدا کنید.