همجنس گرایی، افسردگی، خودکشی
سلام. مانی هستم 24 سالمه. از زمانی که به یاد دارم به همجنس خودم علاقه داشتم. همیشه ارزوی مرگ کردم چون زندگی ای که درش عشق نباشه و کسی نباشه که درکت کنه و بفهمتت، جهنمه.<br>میدونم الان خیلی ها هستن که با این متن حالشون ازم بهم میخوره و منو پلید میدونن ولی گناه من چی بوده که اینطوری به دنیا اومدم؟ روز اول که بهم حق انتخاب ندادن که چیو انتخاب کنم. الانم بهم حق انتخاب ندادن که میخوام زنده بمونم یانه.<br>حدود 4 ساله که عاشق یه نفر شدم ولی نه میتونم بهش بگم و نه میتونم فراموشش کنم. بعضی وقتا فک میکنم که من قبلا مردم و این دنیا جهنمم هست. دیگه حتی نمیتونم یه لحظه بدون فکرش بگذرونم. از اونجا که توی اسلام ممنوع شده، تنها راه چاره م مرگه ولی خدا اونم بهم نمیده. هر روز فکر اینم که خودمو بکشم ولی باز از خدا میترسم. از خدایی میترسم که هیچ اهمیتی بهم نمیده و منو تنها رهاکرده.<br> تمام زندگیم یه تناقض مسخره بوده. منم بنده خدا هستم چرا منو نمیبینه. کم کم به این نتیجه رسیدم که خدایی وجود نداره.<br>الان تمام فکرم اینه که چطوری خودمو خلاص کنم. اگه کسی راحت ترین راه مردن رو سراغ داره بهم بگه.