برای بهترشدن زندگیمون انگیزه ای ندارم
سلام دوستان
من ۳۴ سال دارم وشوهرم ۳۶سال یه دختر۲سال دوماهه داریم و۶ساله زیر یک سقفیم
بعدازبچه دارشدن من نسبت به خیلی مسائل سرد شدم نمیدونم علتش چیه؟مشغله های بچه داری وکمبود وقت یاناسپاسی هایی که ازشوهرم تواین ۶سال دیدم
مثلا قبلا همیشه غذارو توی دیس میکشیدم تزیین میکردم غذاهای جورواجوردرست میکردم کیک ودسر درست میکردم الان اونطور نیستم البته اوایل که دخترم بدنیااومده بود بعداززایمانم که مادرم رفت وتنها شدم نمیرسیدم غذاهای سرخ کردنی ووقت گیر مثل کتلت درست کنم اکثرا غذای برنجی درست میکردم یادیگه غذارو تودیس نمیکشیدم که یه ظرف کمترکثیف بشه تاوقتم کمترگرفته بشه ولی الان که دخترم یه مقدارازآب وگل دراومده بازمن همونطوری هستم البته تنوع غذایی رو رعایت میکنم
ولی قبل ازبچه دارشدن که ۳روز یه باریه مدل گیک درست میکردم نشد شوهرم تعریف کنه یاجایی بگه الان که نمیپزم میگه یادش بخیر چه کیک هایی میپختی
یامثلالاغروخوش اندام بودم ولی هیچوقت ازم تعریف نکرد الان که چاق شدم هیکلمو دوست نداره ولی منم هیچ انگیزه ای برای لاغرشدن ندارم
قبلا توخونه دامن های کوتاه میپوشیدم قبل ازاومدنش حتماآرایش میکردم الان اونطور نیستم هیچی دراین موردنگفته شایدم اصلا متوجه نشده
یااکثرشب جمعه ها یه سورپرایزی داشتم میزمیچیدم شمع روشن میکردم ولی آخرین باری که این کارو کردم تودوران حاملگیم بود
شوهرم امروز میگه سردشدی بودونبود من برات فرقی نداره راست میگه سردشدم ولی هیچ انگیزه ای برای بهترشدن ندارم
من تحت نظرروانپزشک دارم دارو میخورم که فکرمیکنم اون داروهاهم بی تاثیر نباشن حالا علتش یاداروهاس یاناسپاسی هایی که ازشوهرم تواین چندسال دیدم
یه مثال دیگه بزنم
من همیشه بیدارمیشدم وصبح هاصبحونه درست میکزدم برای شوهرم وبدرقه اش میکردم ولی الان حدود۵_۶ماهی میشه که بیدارنمیشم میگیرم میخوابم وشوهرم یاصبحونه میخوره ومیره یاصبحونه نخورده میره
اتفاقا براش وعده صبحونه واینکه چه جوری ازدرخونه بره بیرون خیلی مهمه وتواین ۶ماهه بارها وبارها گفته ولی نمیتونم صبح هابیداربشم ومثل سابق باشم حتی چندروزپیش خودم بهش گفتم صبح که بیدارشدی منم بیدارکن دیگه میخوام پاشم برات صبحونه درست کنم ولی وقتی بیدارم کرد ازجام بلند نشدم
چرااینقدرسردوبی انگیزه شدم؟