نوشته اصلی توسط
tati
سلام خدمت دوستان گرامی. 28سال دارم و همسرم 35ساله هستن فرزندی نداریم. همسرم کارشناسی ارشد دارن و کارمند هستن منم کارشناس ارشد هستم و خانه دار.6ساله عقد کردم و 4ساله با همسرم زندگی میکنم. مشکل من اینه که همسرم دوستم نداره و من اولویت آخر زندگیش هستم. باورتون میشه تو این 6سال ما حتی یک سفر نرفتیم. همسرم همیشه با رفتارش من رو خرد کرده از شب اول عروسیمون که گفت برو یه اتاق دیگه بخواب من این جوری راحت نیستم تا رفتارهای خیلی بدتری که با من داشته. دیروز سالگرد عقدمون بود و همسرم ساعت 9شب رفت خونه مادرشوهرم. مادر شوهرم شهر دیگه ای هستن و من امشب رو تنها بودم دومادشون اومد دنبالش و من گفتم کجا میری گفت خونه مادرم و رفت به همین راحتی! هر چند با هم قهر بودیم اما دلم شکست کارش اصلا درست نبود البته قبلا هم مشابه این رفتار و حتی خیلی بدترش رو داشته. چهار ساله انگار تو میدون جنگ زندگی میکنم همسری دارم که احساس میکنم براش مهم نیستم و اعتراف میکنم منم شخصیت لجبازی دارم. کسی رو هم ندارم که باهاش درد دل کنم یعنی خواهر دارم ولی اصلا نمیتونم روشون حساب کنم خیلی احساس تنهایی میکنم