تو رو خدا کمک کنید تو کیف همسرم متادون پیدا کردم چطور باهاش مطرح کنم

سلام دوستان..من قبلا هم تاپیک زیاد داشتم..
دیروز تو کیف شوهرم قرص متادون پیدا کردم..یه مدتیه رفتاراش تغییر کرده و من شک کرده بودم بهش..البته دوماه پیش هم پیدا کرده بودم تو کیفش که اونموقع بهش گفتم گفت برای اعصابه و یا بهونه دیگه اورد گفت باشه دیگه نمیخورم خیلی خوب و طبیعی شده بود و تا اینکه این مدت تغییر کرده و الان تو کیفش پیدا کردم ..بهش مستقیم نگفتم ولی بهش گفتم که فهمیدم داری زیرابی میری بهش گفتم التماس کردم که نکن سراغ این چیزا نرو قسمش دادم که اگه معتاد شدی غیب نداره خودم و خودت میدونیم ترک میکنی ولی سریع جبهه میگیره داد میزنه که برو بابا خودتی و ....دیشب هم گفت اصلا به تو چه ربطی داره...نمیدونم چطوری باهاش مطرح کنم

پستت رو خوندم خیلی ناراحت شدم
اما واقعیت نمیدونم چی بگم
ان شالله مشکلت به زودی حل بشه

سلام.اول باید خونسردی و آرامشتو حفظ کنی اگه قصد کمک به شوهرتو داری.
این قرصو چند دسته افراد مصرف میکنند افرادی که معتادن و قصد ترک دارن و اونایی که درد دارند ، بعضیا هم که میخوان فاز بگیرند.

با روحیه و رفتارش باید کاملا آشنا باشی تا بتونی برخورد درست داشته باشی. باهاش صحبت کن که پیش مشاور بیاد.به نظرت لغزشش به چه علته؟ دوستان ناباب داره؟ سعی کن علت مصرفشو متوجه بشی.عزیزم لطفا دعوا راه ننداز که این بار طوری مخفیانه مصرف میکنه که شما متوجه نشی.بذار بفهمه چون دوستش داری قصد داری کمکش کنی بهش این اطمینان خاطر رو بده
اگه با محبت نتیجه نداد جدی تر برخورد کن و حتما زیر نظر مشاور باش

ممنون از پاسخت..والا یه مدت به دلیل بنایی خونه از هم دور بودیم و تو همین مدت کاری که تازه پیدا کرده بود رو از دست داد چون کارفرماش حقوق نداشت بده و شرکت داشت ورشکست میشد البته شوهره مننم زیادی ناز و ادا داشت بههرحال بیکار بود اره دوستای ناباب مجبورش کردن..شوهرهمن دوران مجردی خیلی رفیق باز بوده ولی وقتی ازدواج کرد به هیچ وجه سراغ دوست نمیرفت ولی این مدت همش میگفت شب میرم هییت پیش رفقای قدیمی و از این حرفا....شوهره من از سیگار متنفر بود ولی الان لباساش بو سیگار میده اصلا هم زیر بار نمیره هرچی میگم بابا توروخدا باهام روراست باش اصلا بدهکار نیس و یه داد میزنه که برو اینقد حرف مفت نزن...عمرا پیش مشاور نمیاد...به خدا دیگه کم اوردم اعتیادش رو دیگه کجای دلم بزارم..ازم دور شده خییییییییلی دیروز بهش گفتم تو خیلی خوبی فقط سراغ سیگار میگار نرو گفت اونم نرمکه دیگه دق میکنم...تازه من اسم مواد یا قرص رو نمیارم اینقد قاطی میکنه...تو ماشین پر از گرده سیگار بود بهش گفتم اخه لعنتی چرا دروغ میگی گفت دوستام کشیدن منم گفتم زیر پای راننده ریخته که خلاصه گفت حالا یکی دو تا کشیدم خیلی اعصابم خراب بود تحت فشار بودم..........
من واقعا دوستش دارم میدونم اونم بدونه من میمیره ..دلم براش میسوزه همسره من از لحاظ روحی روانی بیماره باید بره دکتر ولی زیر بار نمیره الانم که اعتیاد....نمیدونم چطوری کمکش کنم ..خیلی افسردس خیلییییییییییی اصلا حال حرف زدن نداره..شاید این مدت که دور بودیم سرد شده باید یواش یواش خودمو بهش نزدیک کنم و بهش بگم ................تو رو اگه راهکاری دارید بگید بهم

مگه شما و همسرتون خانواده و بزرگتر ندارید؟ بزرگ ترها واسه همین مواقع هستند دیگه.

شما که کاری ازتون برنمیاد. ایشون هم حاضر به قبول هیچ چیز و یا انجام هیچ کاری نیستند. با گذشت زمان هم چیزی درست نمیشه شاید بدتر هم بشه. پس بهترین گزینه برای شما خانواده خودتون و همسرتون هستند.

موفق باشید :72:

سلام
دوستان عزیز و محترم
دقت کنید ما هیچکدام در جایگاهی نیستیم که به طرف مقابلمون و با خوندن چند خط از زندگیش بگیم کبریت بکشه زیر زندگیش و همه چیز رو بریزه بهم وبره و خودش رو نجات بده! توجه کنید صحبت های شما میتونه رو فکر صاحب تاپیک اثر منفی بذاره.پس با چند تا پست و چند تا خط (که شاید کاربر در شرایط بسیار بحرانی روحی و روانی نوشته) کسی رو سفارش به ترک زندگی نکنید.وقتی میبینید مراجع به زندگیش هنوز علاقه داره سعی کنید راهکار ارائه بدین.برای فردی با روحیات این شخص که امیدواره و داره تلاش میکنه و کمک میخواد این راهکار خوب نیست.امیدوارم به این نکات توجه کنید.
دوست خوبم
میفهمم شرایط خوبی نداری.از نظر من بهترین کار اینه که در یک شرایط روحی مناسب که هر دو خوب و اروم هستین بدون هیچ پرخاشگری و با ملایمت با همسرت صحبت کنی و بگی من احساس میکنم تو شرایط خوبی نداری و نگرانت هستم.اگر خدایی نکرده تو الوده به این چیزها بشی زندگیمون از دست میره و کانون گرم خانواده مون میپاشه.قاطع و جدی اما با ملایمت صحبت کن تا متوجه بشه زندگیش در خطره.نه با ضعف و گریه و ...

مریم عزیز شرایطت را درک میکنم چون تقریبا مشابه اون رو تجربه کردم.میدونم خیییلی ناراحتی. همونطور که اقای یه دوست گفتن خانواده ها خیلی میتونن کمک کنند. من این مشکلو از طریق خانواده همسرم مطرح کردم که با پشتیبانیشون خیلی بهتر شد هرچند وابستگیش به نیکوتین ادامه داره... به هر حال توی این شرایط یکی حمایت خانواده و یکی مشاوره رفتن به من کمک کرد.
امیدوارم مشکلت حل بشه.

سلام

پیدا کردن قرص با روش تجسس خودش میتواند باعث آسیب زدن به روابط تو شوهرت بشود.

به هر حال هنوز دلیل ونوع مصرف مشخص نیست.
میتونی نگرانی خودت رو همانطور که دوستان گفتن با روش ملایم ومننطقی وقاطع بگی .اما این نکته رو فراموش نکن که هر تغییری نیاز به خواست واراده خودش دارد.

تو میتونی روی توانایی هاش توجه مثبت داشته باشی یعنی بهش اعتبار بدی که کانون وتکیه گاه تو و زندگی مشترکتون هست وبهش اعتماد داری راه درست رو انتخاب میکند.

ممنون از راهنماییه دوستان ...من تو خانواده خودم مطرح نمیکنم چون نمیخام تا مطمین نشدم اونا بفهمن یک و اینکه دوست ندارم ارزش شوهرم بیاد پایین پیششون...شوهرم کلا به خاطر نوع تربیتش و ته تاقاری بودنش از هیچ کس حتی خانوادش حرف شنوی نداره و غد بازی درمیاره و میدونم کمکی از جانب اونا نمیشه مگر در مرحله ته خط چون قبلا که یه بار دعوامون شد و منو برد خونه پدرم دیدم نقش خانوادش خیلی کمرنگه..اونقد که حرفای من و تا حدودی مادرش روش موثره هیچ حرفی از جانب هیگس دیگه از خانوادش روش اثر نداره..خدا رو شکر رابطم با مادرش خوبه ولی میخام فعلا خودم حل کنم این قضیه رو..
الان همسزم حالش خوبه این چند روز همش کنارش بودم تازه رفتیم خونه جدید دیگه اثری از خماری و چرت و .. توش نیس فقط عرق سرد زیاد داره..اونروز قسمش داد سراغ خلاف نره گفت باشه..ولی نمیدونم چطوری بهش بگم توکیفت سیگار و متادون دیدم دقیقا فردای اونروز که دیدم اونا رو برداشت از کیفش با اینکه من بهش نگفتم دیدم..میترسم اگه بگم دیدم حاشا کنه یا دیگه هیچی تو کیفش نزاره ..نمیدونم چیکار کنم///همسر من هر از چندگاهی اینطوری میشه و خیلی توی برخورد با مشکلات ضعیفه هرچی هم توگوشش میخونم فایده نداره همش باید مواظبش باشم

هیچ کس هیچ راهکاری نداره به من بده............