-
+ به کمک نیاز دارم
سلام . من مدتی که با آقایی دوست شدم .هردومون هم رشته و تحصیل کرده هستیم .من اولین رابطمه ولی اون نه. خیلی دوسش دارم .اون هم غیر مستقیم گفت که عاشق شده و به من علاقه داره مدتی از این ارتباط فقط با پیام بوده و چند بار تلفن از طرف من نمی دونم واقعا دوسم داره یا هوسه چیکارکنم؟
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
دوست عزیز
رابطه زمانی معنا پیدا می کند که حضوری و با گذراندن ساعاتی در کنار یکدیگر باشد .چرا که تنها در این صورت است که شما می توانید در مورد طرف مقابلتان شناخت پیدا کرده ودر ضمن از علاقه او نیز آگاهی پیدا کنید .اما به هیچ وجه نمی توانید تنها با پیام و یا ارتباط تلفنی از میزان علاقه کسی و یا صحت آن مطلع شوید.اگر براتون امکان داره ارتباط را به صورت حضوری ادامه دهید .
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
سلام.ازتون ممنونم.میدونید ما تو همون مدت کم خیلی با هم در مورد مسائل مختلف صحبت کردیم به یه شناخت کلی در مورد هم رسیدیم .ولی کلا من با خودم درگیری دارم چون آدم مغروری بودم که برای هیچ پسری حاضر نبودم وقت بزارم . ولی حالا نمی تونم که براش وقت نزارم .دوست دارم که فراموشش کنم شاید راحت بشم ولی نمی تونم .تازه احساس میکنم من از اون منطقی تر باشم چون در مورد عشق و علاقه صحبت نمی کنم البته اونم غیر مستقیم در باره این مسائل صحبت میکنه.در کل با اینکه به نظرم آدم محترم وباهوشیه ولی با ملاقات وقتم گرفته میشه و ممکنه بهش و یا به هم عادت کنیم .و این ملاقات ها مانعی برای ادامه تحصیلم بشه . بعضی وقتا یه چیزایی میگه که حس میکنم منو برای ازدواج میخواد در هرصورت نمی دونم از اول شروع این ارتباطات غلطه یا نه ؟نمی خوام بازیچه باشم .
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
دوستان بارها به این مساله اشاره کرده اند که اگر شما با کسی آشنا شدید و هردو اجمالا به این نتیجه رسیدید که میتوانید برای ازدواج اقدام کنید . بهتر است آقا پسر به خواستگاری بیاید و رابطه رسمی تر بشود . حالا پیشنهاد من هم به شما همین است به ایشان بگویید به خواستگاری بیاید اگر در پاسخ بهانه های رنگارنگ شنیدید بهتر است در روابطتان تجدید نظر کنید .
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
من احساس می کنم کسی با دقت مشکله منو نخونده چون جواب هیچکدوم از سوالامو نگرفتم آخه عزیزم من هیچی کم ندارم نمیگم عالیم ولی باید اون از خداش باشه که من باهاش ازدواج کنم . آخه من یه کاره چطور برم بگم بیا ازدواج کنیم .من اصلا مسئله دوستی رو با ازدواج جدا کرده بودم ولی اون با گفتن اینکه عاشق شده منو تو فکر انداخته قبلا گفتم که مستقیم اینو نگفت من می خوام بدونم چه دلیلی داشته که اینو به من بگه بعدشم راست گفته یا من شدم حریف تمرینی بعدشم من نمی تونم به هیچ عنوان به کسی قبل از اون ابراز علاقه کنم حتی اگه از عشقش بمیرم غرور لعنتیم این اجازه رو بهم نمی ده یکی بهم گفت چون دوستای دیگش براش له له می زنن و تو بی تفاوتی دوست داره ولی اونم غرورش شاید بهش این اجازه رو نمیده که حرف دلشو بزنه .از طرفی هم نمی خوام از دستش بدم برام دوست خوبیه تو موارد درسی خیلی خوب راهنماییم میکنه یعنی بیشتر حرفامون در این مورده . ببین میشه با دقت جواب بدی؟
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
من هم مثل تو بودم. اما اگه مي گي اون دوست داره بذار اون بياد جلو. تو اقدامي نكن. اگه دوست داشته باشه بالاخره هر كاري مي كنه كه به تو برسه.
-
RE: چیکار کنم کمکم کنید!
ممنون حرفه دل عزیز. آره خودمم همین تصمیم رو دارم . با نظرت موافقم گیر کارم اینه که از اول چرا باید همچین ارتباطی رو شروع میکردم که الان نگران از هم پاشیدنش باشم چون بالاخره یه روز تموم میشه اگه اون بخواد همینطور دو دل بمونه . خیلی شرایط سختی دارم همینطور موندم .چیکارکنم .اخرکارم به کجا میرسه کاش آدما رک و روراست حرفاشونو میزدن این همه همدیگه رو تو شک و دودلی نمی گذاشتن...
کاش این مردم دانه های دلشان پیدا بود...