-
+عاشق شدم ولی....
در ابتدای ورودم به این فروم به همگی سلام عرض میکنم.راستش رو بخواید دیگه خسته شدم من دانشجوی دانشگاه آزاد(صنایع)با مادر پیرم زندگی میکنم.سر کار هم میرم چون کرایه خونه از این خرجا دارم.23 سال هم سن دارم.1 ساله که عاشق یه دختر خانم شدم
که تمومه دنیام شده و قصد ازدواجم باهاش دارم.ولی هر موقع کوچکترین صحبتی میشه مادرم یه حال دیگه ای میشه چون تنها میمونه.ولی من هیچ وقت تنهاش نمیذارم.ازتون میخوام کمکم کنین آیا راهی دارم که از این سر در گمی بیام بیرون یا اینکه باید واسه یه عمر پا رو دلم بذارم؟بازم حرف دارم اگه راهنمایی دادین بازم میگم.
-
RE: عاشق شدم ولی....
سلام
* یعنی شما تا آخر عمرتون می خواهید مجرد بمونید ؟ حتما پاسخ شما خیر است .
* علت ناراحتی مادرتون هم وابستگی شدیدی هست که به شما داره و اینکه شما بعد از ازدواجتون اون رو تنها بگذارید . پس اگر قرار که هیچ وقت تنهاش نگذارید و این تصمیم خوب و پسندیده رو گرفتید . بهتر که بنشینید و با ایشون صحبت کنید .
* اما در مورد همسر ایندتون یادتون باشه در این مورد باید با همسرتون هم صحبت کنید البته بیان شما به ایشون به گونه ای باشه که سوء تفاهمی بین همسر و مادرتون پیش نیاد . و باعث کدورتهای عروس و مادرشوهری بشه ؛؛؛ کار شما خیلی سخت در جایی که مادرتون با ورود همسرتون به زندگی احساس می کنه که دیگه برای شما اهمیتی نداره و از طرف دیگر همسرتون فکر می کنه که شما مادرتون رو بیشتر دوست دارید ؛؛ کار مشکلی من نمونه شما رو زیاد دیدم . اما کسانی بودن که موفق شدند و هر دو رو کنار هم نگه داشتند و خوب عده ای هم نتونستن و یکی رو از دست خودشون رنجوندن ؛ اما مطمئن باش با صبر و بردباری می تونی به خواسته هات برسی ؛
امید به خدا براتون آرزوی موفقیت می کنم .
-
RE: عاشق شدم ولی....
سلام ashoobگرامي ؛
من با تمام فرمايشات بهاره جون موافقم ، همه مادر ها دوست دارن مستقل شدن و متأهل شدن فرزندشون رو ببينن و خوشحال هم ميشن .در مورد گفته شما وقتي كه حرف ازدواج شما ميشه دليل نگراني مادرتون را از خود مادرتون بخواين و باهاشون صحبت كنين و اورا از اينكه تنهاش نمي گذارين مطمئن كنيدالبته قبلش بايد با هسر آيندتون كنار بيان آيا او مي پذيرد كه با مادر شوهرش زندگي كند ؟؟؟؟؟؟
شما بايد با هردو طرف صحبت كنيد .
-
RE: عاشق شدم ولی....
[/b][b]سلام دوست عزیز
شما بالاخره باید ازدواج کنید اما باید مراقب باشید که نه مادرتون و نه همسرتون لطمه ببینن. اگر خواهر یا برادر دارید میتونید ازشون کمک بگیرید. در ضمن خیلی ها شرایط شما رو دارن و از قبل با طرفشون در این مورد صحبت میکنن.
-
RE: عاشق شدم ولی....
متاسفانه پاسخ من به شما به خاطر اشکال فنی حذف شده...
خلاصه اینکه: شما باید حد و مرز مسئولیت خود را و سهمی که از واقعیات به عهده ات هست را خوب درک کنی. ممکن است مادر شما برای جلب اطاعت شما از شیوه مدیون سازی استفاده کنه. شما باید همواره احترام او را براساس معیارهایی که به آن رسیده ای داشته باشی. اما این به معنای این نیست که زندگی شخصی خودت را الکی تباه کنی.
لذا کم با طرح موضوع به عادی سازی بپرداز و کم کم اقدام کن و در همین زمان هم احترام به مادرت را کماکان حفظ کن.
-
RE: عاشق شدم ولی....
سلام دوست عزیز
مادر نعمت بزرگیه که همیشه نگران فرزندش هستش
دوست من آیا با اون دختر خانم در مورد مادرت صحبت کرده ای؟
من با گفته های دوستان دیگه موافقم و میخوام اینو بهت بگم که منتظر فرصتها نشین اونها رو خلق کن
-
RE: عاشق شدم ولی....
سلام ashoob :72:
خوب خوش به حالت که اینقدر خاطر خواه دارید(مزاح):D
پسرم....
کاملا درکتون میکنم ولی برای روشن شدن مطلب سعی کن یه لحظه خودتو جای مادر بذاری...:16:
مادر با احساسه شما تجربه از دست داشتن عزیزان خودشو داشته:302:....ایشون یقینا قصد اینو نداره که و نخواهد داشت که شمارو برای همیشه کنار خودش نگر داره....منتها پایان یافتن یا راحت کنار اومدن مادر مهربان با این موضوع مستقیما به خودتون بستگی داره.....
این قضیه بعد ازدواج ممکنه طور دیگه خودشو نشون بده ....و اوضاع رو برات وخیم تر کنه......:47:
ته قضیه مادر شوهر و عروس همین جریانه:تصاحب پسر و ترس از بین رفتن زحمات....:305:
مردها همین طور مشکلات خاص خودشونو دارن ,اما هستی وقاری درشون قرار داده که گویا ساختار روحی شون با این قضیه راحت کنار اومده...:227:
من پیشنهاد میکنم به مادر اطمینان بدید که همیشه در کنارش خواهی ماند....اگه لازم شد از افعال معکوس استفاده کنید....نترسید.. مادر در این صورت احساس آرامش خواهد کرد و در این آرامش حق رو به شما خواهد داد....و در ضمن بیشتر با آرامش به قضیه سرو سامان گرفتن شما بدون احساس غم و خشم فکر میکنه...این به نفع شما خواهد بود و احترام به مادر
در ضمن پسرم...
من احسنت میگم به شما بر این تلاشتون بر این صبرتون....مرحبا...
خدا ناظر ماست....
کمی تحمل کن.....
مباد در این مشکلاتی که در حال فوران و طغیانه حس کنی داری کم میاری....
این سختی ها مقدمه رسیدن به نور خواهد شد...
مادر یگانه کنج نادر طبیعته...دردانه روزگاره......خوشا به حالت که توفیق خدمت به این نازنین رو داری...
شما لزدواج خوااااااااااااااهی کرد ,مشکلات تماااااااااام خواهد شد...انشاالله
کمی مدیریت شما و توکل بر خدا....:104:
در مورد دختر خانومی که مایل به ازدواج با ایشونی اگه مشکلی هست در خدمتیم...