نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام من دو ساله ازدواج کردم ولی هیچ وقت نفهمیدم ازدواج ینی چی از اول به علت مسائلی با مادر شوهرم تو یه خونه بودیم ایشون همش تو کارای ما دخالت میکرد اختیاری نداشتیم تا وقتی مثلا مستقل شدیم رفتیم طبقه بالا ولی انگار نه انگار هیچی عوض نشده انگار من از اول با دو نفر ازدواجکردم نهار و شام خونه ما هستن بیرون رفتن با ما هستن فقط موقع خواب تنها هستیم خسته شدم خیلی ...نمیدونم چکار کنم...
همسرم منو دوست داره ولی الان بخاطر رنجی که از این موضوع میکشم ازش سرد شدم همش ناراحتم دلخورم چرا زندگی مشترکی نداریم اصلا برای چی ازدواج کردیم
اینجا کسی نیست
دوستان منو راهنمایی کنید
سلام دوست عزیز
شما چند سالتونه همسرتون چند سالشونه؟
قبل ازدواج بهتون گفتن باید با این شرایط زندگی کنید؟
چه دخالت ها و چه رفتارهایی دارن که باعث رنجشت میشه؟
واکنش همسرت در مقابل این دخالت ها چیه؟
به چه دلیل نمی تونید خونه مستقل بگیرین؟
شما دوست دارین اوضاع چگونه تغییر کند؟
خواست همسرتون چیه دوست داره چطور زندگی کنه؟