نمایش نسخه قابل چاپ
سلام.
بعد از ۲ سال دوستی ۹ ماهه ازدواج کردم.
خانومم خیلی عصبیه و غیر منطقی و همش به همه چی گیر میده. منم اوایل مقاومت میگردم اما چند وقتیه تاحدودی راه میام.
ولی هر حرفی میزنم میگه تو گیر دادی؟ تیکه انداختی؟ لحن صحبتت اینطوری بود حتما میخواستی اینو بگی و ....
هر چی هم که میگم منظورم این نبوده بازم دعوا میشه.
پیش مشاور هم رفتیم و مشاور همش بهش میگفت که این اخلاقات پخته نیست و باید روش کار کنی و ... گفت دیگه مشاوره نمیام!
دوست ندارم زندگیم خراب بشه. به جز طلاق راهکار دیگه ای هست؟
سلام دوست عزيزنقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsansh
بهتره يكم بيشتر توضيح بدي مثلا سن و ميزان تحصيلات وفرهنگ خانواده ها و....
براي مشكلت به نظر من بايد ببيني كي رو همسرت تاثير ميزاره (منظورم اينه كه از كي حرف شنوي داره) بعد از اون شخص بخاي كه با همسرت صحبت كنه(البته به صورت غير مستقيم) و از همسرت بخاد كه در رفتاراش تجديد نظر كنه...
خودت فكر ميكني دليل رفتار همسرت چيه؟
شايد رفتار خودت باعث شده كه همسرت رفتارش به اينصورت باشه....
در پايان اينم بگم اگه نهايتا به تصميم طلاق رسيدي سعي كن توافقي باشه ....
سلام به تالار همدردی خوش آمدید
بابت ازدواج تان تبریک عرض می کنم ... احساس شیرینی هست وقتی دو نفر که به یکدیگر علاقه دارند با هم پیمان مقدس ازدواج را قبول می کنند
در اوایل ازدواج و زندگی زناشویی این مسائل بسیار رایج هست ، چون کم کم از فاز احساسات زن و مرد خارج می شوند و از آسمان احساسات به سمت منطق و روزهای زندگی قدم بر می دارند
یادتان باشد که شما تازه بذر عشق را بازدواجتان کاشته اید .. این بذر برای اینکه به بار برسد نیاز به مراقبت و همیاری هردو نفر شما دارد
یک ازدواج موفق بدون زحمت حاصل نمیشه ، باید برایش تلاش کرد
چه خوب که شما به سراغ مشاوره آمده اید
شما می بایست مهارت های ارتباطی با همدیگر را بیاموزید ... دانستن و یادگرفتن مهارت های ارتباطی بسیار در اینکه زن و شوهر حرف همدیگر رو بفهمند مهم هست ، متاسفانه خیلی از سوء تفاهم ها از همین مسال کوچک پیش می آید
لینک های زیر را بخوانید و مقایسه کنید با رفتار شخص خودتان ... سعی کنید یادبگیرید چگونه باید در زندگی زناشویی با همسرتان صحبت کنید و چگونه خواسته هایتان با یکدیگر در میان بگذارید
شاید در ابتدا اندکی سخت باشد ولی وقتی که موارد را یا بگیرید ، و ملکه ذهن شما بشود ، کم کم روی همسرتان نیز تاثیر می گذارد و ایشون هم مهارت ها را از شما می آموزند ، اون وقت هست که زبان عشق ، احساس و منطق زندگی را با هم همراه کرده اید
لطفا کلیک کنید " مهارت های ارتباطی"
لطفا کلیک کنید "لینک دوم"
لطفا کلیک کنید "لینک سوم"
من ۳۲ سالم و همسرم ۲۴ سالشه فرهنگ خانواده هامون شبیه همه ... من خانوادش رو دوست دارم و اونا هم به من احترام میذارن و ابراز علاقه میکنن.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sia518
من فوق لیسانس و همسرم لیسانس نرم افزار هستیم.
از هیچ کسی ندیدم تاثیر پذیری داشته باشه فقط از باباش حساب میبره.
روحیاتش کلا مخالفت و کل کل هست. به خواهرای کوچیکترش توی خونه همش دستور میده.
دلیلش فکر میکنم همینه که چندین سال توی خونه به خواهراش دستور داده و با مامانش کل کل کرده ... اونا هم چیزی بهش نگفتن و این روحیه رو توی زندگیمون هم داره.
اگر اطلاعات کافی بود بگید آیا راهنمایی خاصی میتونید بکنید؟ و اینکه چرا طلاق توافقی رو پیشنهاد میکنید؟
- - - Updated - - -
ممنون از پاسخ شما. مشکل من یه مقدار فراتر از این چیزا هست. همسر من حتی حاضر نیست بشینه و صحبت کنه. معمولا وقتی در مورد یکی از کارهاش صحبت میکنم اگه نتونه دلیل مناسبی بیاره میذاره میره! هیچ وقت نتونستم یه صحبت رو باهاش به نتیجه برسونم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
هر وقت هم قهر میکنیم من باید برم جلو و اون هیچ وقت نمیاد.
الانم میگه هیچ حسی بهت ندارم و نمیخوام به این زندگی ادامه بدم! البته اینم اضافه کنم که توی فامیلشون طلاق مسله رایجی هست ... ۲ تا خاله و یک داییش طلاق گرفتن و شاید این تاثیر داشته باشه.
سلام
اولا به طلاق فک نکنید هیچ وقت
بعدشم شما تو اون دو سال باید اخلاق ایشون دستتون میومد و میفهمیدید که ایشون شخصیت دیکتاتور و به اصطلاح خانم ناظمی دارن
نمونه هائی از مشکلاتتونو میتونید اینجا مثال بزنید از دعواها و اختلاف نظرهاتون؟