-
عشق یکطرفه من به شوهرم
سلام.
من بیست و یکسالمه و دوساله ازدواج کردم البته دوره عقدیم و جدا زندگی میکنیم، شوهرم چندمورد عکس و فیلم توی گوشی و لب تابم پیدا کرد و چندتا برخورد که با پسرهای فامیل داشتم و خندیدیم حسابی ناراحتش کرده، فوق العاده نسبت بهم سرد شده و یک هفته است که دیگه بهم محبت نمیکنه و میگه تو خائنی.
شاید براتون عجیب باشه چطور نمیتونم یک هفته بدون محبت اون زندگی کنم، اما واقعا نمیتونم و مریض شدم و یه گوشه خونه افتادم.
حال روحی و جسمیم خیلی بده و فوق العاده دوسش دارم و اصلا قصد خیانت نداشتم، میدونم اشتباه کردم اما واقعا شوهرم رو دوست دارم.
هرچی بهش میگم از دوریت مریض شدم و نمیتونم بدون محبت تو زندگی کنم، میگه تو هوس بازی هروقت آدم شدی ، من دروغگو نیستم که به آدم خائنی مثل تو محبت کنم و البته حرف های دیگه اش بماند که چی ها بهم گفت و بارم کرد...
خیلی مریض و بدحال شدم از دوریش اما میگه اون موقع که به فکر هوس هات بودی باید فکر اینجاش رو میکردی.
شوهرم خیلی جدی و سیاستمدار و زبون داره، اصلا نمیتونم هیچ جور راضیش کنم که دوسش دارم.
میگه سگ از تو بهتره سگ که خیانت نمیکنه.
اما من واقعا و قلبا دوسش دارم.
بهم گفته تنها راهش اینه که
;بهم ثابت بشه خائن نیستی و دیگه رفتارهای گذشته ات تکرار نمیکنی.
هرچی بهش میگم چقدر طول میکشه تا بهت ثابت بشه، حالم بده از درس و دانشگاهم افتادم.
میگه تنها لطفی که درحقت میکنم اینه که صبر میکنم تا خوب شی.
واقعا از دوریش مریض شدم، اما احتیاجم به جسمش نیست به محبتشه.
مادرم بهم میگه برو دکتر حالت خوب نیست.
اما مریضی من درد عشقه نه چیز دیگه.
خواب و خوراک ندارم و دو روزه که اصلا لب به غذا نزدم جز یه مقدار خیلی خیلی کم و اصلا غذا نمیتونم بخورم و احساس تهوع و دل پیچه ی شدید و قلب درد دارم.
اما میدونم ازبس ناراحتی کردم اینجوری شدم.
شوهرم ارتباطش رو با من قطع نکرده اما رفتارش سرده.
میشه راه حل بدین که چطور این مدتی که باهام سرده زندگی کنم؟ میخوام زندگی کنم اما نمیتونم
از تمام کارهام افتادم
-
به شوهرت بگو چه طور بهت ثابت کنم؟
به نظرم توی صحبتای خواستگاری بهتر بود از هم راجع به تفکر در مورد سطح روابط مجاز با جنس مخالف تا حدی شناخت پیدا می کردین. تو یه خانواده ممکنه دست دادن و روابط دیگه بین دخترپسرای یه فامیل قبول باشه تو یه خانواده دیگه؛ حتی بگو بخند رو هم بد بدونن. البته این اختلاف نظرها بین همه هست اما شما از این جنبه نگاه کن که شوهرت وقتی روی روابطت حساسه یعنی غیرت داره و دوستت داره.
ازش بخواه سطح روابط پذیرفته شده اش رو برات تعریف کنه. ازدواج متاسفانه همینه که در چارچوب و طبق عقیده یکی دیگه زندگی کنی
اما فکر کنم شما چون تا این حد عاشق شوهرتی که از دوریش مریض میشی ؛ حتما از این به بعد حواستو جمع میکنی و طبق نظر اون عمل میکنی
یه چیز دیگه هم بگم. شان خودتو به عنوان یه خانوم لطفا حفظ کن و اجازه نده شوهرت بخواد بهت بی احترامی کنه. به نظرم شما در مقابلش ضعیف النفس برخورد کردی که به خودش اجازه داده بهت توهین کنه.
عشقی که با احترام همراه نباشه به جای تعالی روح؛ سرافکندگی به دنبال داره. اصلا بی احترامی به هم نکنید چون زودتر از چیزی که فکر میکنی روابطِ هرچند عاشقانه رو بهم میزنه
حالا هرطور که خودت صلاح میدونی
موفق و خوشبخت باشی:72:
-
سلام عزیزم
تو الان دیگه متأهلی و باید برای همسرت نمونه ی یک زن خوب و پاک باشی.
دوره مجردی فرق داره، آدم با چهار نفر میگه، میخنده، عکس چهار تا بازیگرو سیو میکنه، اما تأهل تعهد میاره و باید خیلی مسایل رو بهش توجه کرد. بفرض اگر من به نیت فضای شاد با مجردهای مرد فامیل میخوام بخندم باید بخاطر همسرم حداقل ظاهر سازی کنم و جلوی خنده و شوخی خودم رو بگیرم.
اگر چه شاید قصد و نیت شما بد نبوده اما باید طوری رفتار کرد که برداشتها بد نباشه.
عزیزم نگفتی عکس کی و به چه منظوری در گوشیت بوده و همسرت از کجا متوجه خنده های تو شده .
اما اگر واقعا سوء نیتی نبوده و هیچ قصد بدی یا تفکر خیانت کارانه ای نداشتی و پاکی میتونی تمام عکس ها و اطلاعات غیر ضروری و بدردنخور و شبه انگیز گوشی و تبلتت رو پاک کنی و با سیمکارتش بدی دست همسرت و بگی این از حالا پیش تو و من هیچ گوشی یا سیمکارت دیگه ای ندارم. اگر بد باشم مطمئنا افرادی با این سیمکارت تماس میگیرن یا پیامی عاشقانه میفرستن برام اما اگر تماسی دریافت نکردی و پیامی در اینترنت ندیدی لطفا به اشتباهاتت فکر کن.
سعی کن در قرار ها و بیرون رفتن ها حسن نیت و پاکیت رو به همسرت نشون بدی با پوشیدن لباس مناسب، در کنار اون بودن، شوخی و خنده های بلند نکردن و برخی عشوه های زنانه در نیاورن. خیلی مؤقر و سنگین باش.
اینم بگم خیلی آویزون آقایون نباید شد، آقایون بمحض اینکه متوجه بشن خانمی بهشون وابستگی شدید داره یا آویزونشون هست متأسفانه رفتارهای بدی بنمایش میگذارن. کمی خونسرد باش و آرامش خودت رو حفظ کن و غذاتم بخور. نگران نباش اون همسرته ، دوست پسرت نیست که از دستش بدی.
-
سلام
ممنون بابت وقتی که برای سوالم گذاشتین
من مشکلم اینه که چطور زندگی کنم تا باهام خوب شه؟
یعنی خیلی درد دارم هنوزم، نمیدونم چیکار کنم، با اینکه غذا خوردم ، درد بدنم خوب نشده، بنظرتون برم دکتر؟
یعنی تا اون روزی که باهام خوب شه چجوری زندگی کنم؟ درد شدیدی گرفته شکمم:(
- - - Updated - - -
یعنی چیکارکنم که بهش فکرنکنم؟
- - - Updated - - -
فردا دوتا کنفرانس مهم دارم ، اگه خوب ارائه ندم صفر میگیرم، اما درد شدید دارم اصلا نمیتونم درس بخونم
-
سلام
شما نامتعادل رفتار می کنید. این ضعف نشان دادن ها در آینده براتون مشکلات زیادی ایجاد میکنه. به جای اینکه آقا دنبال ناز خانم باشه خانم راه افتاده دنبال آقا !؟ عشق به جای خود، احترام به حریم شخصی دیگران (آقا) و عزت نفس ذاشتن (شما) هم به جای خود.
غیرت با توهین فرق داره. همسر شما حق نداره بهتون توهین کنه. اگر این مسائل مربوط به قبل از عقدتان هم بوده باشه حتی حق اظهارنظر هم نداره.
الان جلوی توهین هاشون رو نگیرید درآینده بدتر هم میشه.
درختی که اکنون گرفتست پای ..........به نیروی شخصی برآید ز جای
و گر همچنان روزگاری هلی ..........به گردونش از بیخ بر نگسلی
سر چشمه شاید گرفتن به بیل ..........چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
شما روابط تان رو با ایشون کاهش بدید و کمی نسبت بهشون بی اعتنائی کنید. دو مطلب رو هم براشون واضح کنید. یکی اینکه آداب و نوع روابط بین محرم و نامحرم رو مراعات خواهید کرد. دوم اینکه به ایشان و نه هیچ کسی دیگه اجازه نخواهید داد پا را از حد خودش فراتر گذاشته به شما و اطرفیان تان توهین و یا بدتر از آن اتهام اخلاقی وارد نماید و برخورد هم خواهید کرد.
اگر فکر می کنید گناهی مرتکب نشده اید نیازی به عذرخواهی نیست. اگر هم اشتباهی کرده اید معذرت خواهی و جبران عمل کنید. در هرحال جایگاه زنانه گی تان را حفظ کنید.
-
سلام
دوست عزیز آرامشت رو حفظ کن
غذاتو به موقع بخور به درسات برس طبق برنامه قبلت رفتار کن
ورزشت رو انجام بده
سعی کن حدود روابط رو رعایت کنی تا از این به بعد دچار مشکل نشی
این همه احساس ضعف نکن پشیمونی و معذرت خواهی تا همین حد کافیه
مهم اینه که دیگه تکرار نمی کنی
صبرکن تا با خودش کنار بیاد و برگرده و شما هم دیگه حرفای قبل رو وسط نکش فقط اگه خودش حرفو آورد خیلی خوب و قاطع بگومن اشتباه کردم حدود رو رعایت نکردم و از این به بعد همه این موارد رو رعایت می کنم و برای زندگیمون ارزش قائلم
مهربون باش اما ضعیف نباش
-
سلام
همسر شما الان تو شوکی که بهش ورد شده سیر میکنه و شما هر چقدر هم خودتونو عذاب بدید نتیجه ای حاصل نخواهد شد..تا زمانیکه ایشون از اون شوک بیان بیرون و کم کم براشون کم رنگتر بشه و فراموش
پس شما الان باید چن تا کار انجام بدید.. اینو بدونید که شوهرتون در حال طی کردنه این حالته شوکه
دوم اینه که هیچ واکنش منفی از خودتون بروز ندید مثله آه و ناله , بجاش براش متنهای زیبا و احساسی که در قالبه غذر خواهی باشه بفرستید و هر وقت کنارتون بود دستشو بگیرید و بهش محبت کنید
براش یه کادوی خوب هم بگیرید و یه جائی که دو تائی تنها باشید بهش بدید
یکم حوصله بخرج بدید تا تموم بشه بره
همه عکسهای این مدلیتونم پاک کنید
-
سلام ممنون بخاطر راهنمایی هاتون
شوهرم باهام حرف میزنه اما کلا رفتارش سرده و هرچی نازشو میکشم کلا زیربار نمیره.
اینم بگم که اون از لحاظ مالی از من سرتره ولی نه که فکرکنین من خودمو جلوش دست کم گرفتم ولی واقعا یه ابهتی داره اصلا نمیتونم ببینم که غرورش بشکنه، اما چندبار عصبی شدم و گفتم اصلا طلاقم بده اونم میگه طلاق میخوای باید فکرامو بکنم
منم فوری پشیمون شدم و گفتم نه طلاق نمیخوام میخوام باهام خوب شی.
اونم میگه من باهات خوبم ولی چون خیانت کردی وجدانم قبولت نمیکنه و اینجور حرفا
ولی من فقط یه کم شیطنت کردم یعنی یه چندبار حرف و شوخی و خنده و چندتا هم که فیلم و عکس مزخرف، ولی الان واقعا پشیمونم،
اصلا نمیتونم که بهش بی محلی کنم
اما بنظرتون واقعا یه مرد چقدر ممکنه ناراحت شه که بشنوه زنش با مردای دیگه گفتن و خندیدن؟
همش بهم میگه تو ناپاکی و ...
ولی من واقعا پشیمونم حتی دیگه تصمیم گرفتم فیلم و سریال هم نبینم اصلا کلا همه ی مردا رو تا جایی که بشه نبینم
ولی اصلا از چشم شوهرم افتادم بدجوری که بهم میگه تو دست شیطون رو میبندی و شیطان که اندازه ی تو گناه نکرده و تو عشقمونو از دست دادی و ...
من خیلی ناراحتم بنظرتون راهی هست که اون دوباره به من اعتماد کنه یا اینکه این کارای من واقعا نابخشودنی و خیلی گناه بدی بوده؟
یعنی اون توی ذهنش چه فکرایی میکنه؟
-
درود بانو
دوستان بالا خیلی عالی راهنمایی کردن:72:
شرمنده من با گوشی اومدم لینکشو ندارم شما در مورد خیانت(البته بیشتر سوتفاهم) یک مقاله از استاد سنگتراشان هست حتما بخون نظر شخصی من بیشتر فرهنگ شما و شوهرت متفاوته اینم بدون وقتی ازدواج میکنه شخص با فرد مقابل بهتره به عقاید افکار و شخصیت و باورهای طرف مقابلش هم اهمیت بده و مدنظرشون قرار بده
زندگی موفق و جوادیان خوب راهنمایی کردن با دقت بخون نظرات دوستان را
یه چیزی داره اذیتم میکنه شما دو ساله توی عقد هستید؟!!
چرا اینو لطف میکنید توضیح بدید
لطفا دیگه از کلمه طلاق استفاده نکن:81:
پ.ن: دوران عقد واسه شناخته و تکمیل کردن جهتز برای دختر یا مسایل مالی واسه دوطرفه بهتره بیشتر از شش ماه طول نکشه حتی توی زندگی متاهلی هم این مشکلات و مسائل هست چه برسه دوران عقد.
این نظر کاملا شخصیه توان مالی داری حتما از مشاوره خصوصی سایت استفاده کن یا به مشاور مراجعه کن
-
سلام.
گلم شوهر من بخاطر کارش یه مدت ایرانه یه مدت چین.
برای همین فعلا اصلا گرفتن جشن عروسی به صلاحمون نیست
راجع به مشاوره هم بگم که من خیلی جاها چه اینترنتی چه حضوری مشاوره رفتم، اما مشاور قرار نیست معجزه کنه ، فقط یه سری راهکار میده و شاید موثر باشه و شاید بی تاثیر.
میدونی من بیشتر دوست دارم بدونم از نظر مردها واقعا اگه بشنون زنشون با کسی گفته و خندیده چقدر سخته؟
البته من نمیدونم پشت سرم چیا گفتن ولی یه بار دیگه هم همچین مشکلی پیش اومده بود که بخاطر چت کردن تا یکسال گوشیمو ازم گرفت و یک ماه هم قهر بودیم، اما این چت که میگم یه چت برای خنده بود منم اون موقع نوزده ساله بودم،
من بعد اون ماجرا دیگه اصلا توی هیچ گروهی نرفتم و کلا چت کردن رو گذاشتم کنار
اما نمیدونستم گفتن و خندیدن با آشنا و فامیل و همکلاسی هام هم خیانت میشه ، خب وقتی کنار همیم حرف پیش میاد
جریان اون عکس و کلیپام چیزای اینترنتی بود که الان کلا یه دونه و عکس و فیلم هم ندیدم .