خواستگارم میگوید اعتقادی به عشق ندارد
خواستگارم هم سن خودم هست. طبق صحبتهایی که در چندماه با او داشته م صادقانه از رابطه عشقی یکطرفه ای که حدود 3سال پیش داشته با من صحبت کرد. گقت دختری در دانشگاه با عشوه و غمزه دلش را برده و از او استفاده (در انجام پروژه) کرده بعد از دفاع از پروژه اش هم به خواستگاریش جواب منفی داده.
در انتها هم بهم گفت که کاری که اون دختر باهاش کرده مثل زنان ر.و.س.پ.ی بوده. و بعد از این رابطه دیگر عشق را تجربه نکرده.
حتی در مورد عشق و اینکه چقدر عاشق من هست که میخواهد با من ازدواج کند از او سوال کردم بهم گفت که من فقط از تو خوشم میاید! و عاشق نیستم! عشق مسخره بازیست و وجود ندارد! و ازدواج فقط یک تعهد یا قول هست که دوطرف قول میدهند با هم باشند!
خوب الان من نگرانیهایی دارم. یکی اینکه چطور بفهمم نظر این فرد در مورد عشق به خاطر گیر کردن در رابطه قبلی ش نیست؟ چون من خودم هم عشق را تجربه کرده ام و مدتها پس از شکست عشقی که خوردم به عشق معتقد نبودم ولی الان کاملا اون رابطه برایم حل شده است وکاملا امادگی این موضوع را دارم که عاشق شوم ولی اگر همپایی داشته باشم و عشق یکطرفه نباشد.
دوم اینکه نگرانم خواستگارم از سر رفع دلتنگیها و افسردگیها میخواهد ازدواج کند و ممکن است چون عاشق من نیست بعدها به عشق معتقد شود! و دختر دیگری دلش را ببرد و تعهد و قولش فراموش شود!
سوم اینکه از من انتظارات خارج از عرف جامعه دارد. مثلا پذیرفتن مهریه پایین و یا نگرفتن یا مختصر گرفتن جشن عروسی ! میگوید خرج بیخود است و برای خوشی یک شبه باید کلی پول خرج کرد. بعد انتظار دارد که با پذیرفتن این مسایل دوست داشتن واقعی را بهم نشان دهیم! نمیدانم منظور چه دوست داشتنی ست که ایشان قابلیت عاشق شدن را از خودش غیرفعال کرده ولی از طرفش انتظار دارد انقدر عاشق باشد تا این موارد را بپذیرد!
ایا اینکه فقط از من خوشش میاید باعث میشود این شروط را بگذارد! خودم حس میکنم اگر مردی عاشق دختری باشد دیگر به فکر خرج عروسی و مهریه نیست و حاضر میشود پای همه چیز بیاستد. اشتباه فکر میکنم؟
نمیدانم نگرانیهای من بی مورد هست یا بیشتر باید حساس باشم به این موضوع؟