خانواده خودم توقعشون از ما زیاده

با سلام و احترام

من 26 سالمه و همسرم 31سالشونه.پدرم فوت شدن و ما سه تا خواهریم با مامانم.که دوتامون ازدواج کردیم و مامانم با خواهرم زندگی می کنه.

خوشبختانه اگه مامانم کاری داشته باشه همسرم براش اجام میده ولی یکم زیاد از حد.چون رگه هایی از انفعال رو داره.همین هم باعث توقع زیاد مامانم شده. و انتظار دارن همیشه ما مسافرت ببریمشون.

یک سال خودمون دوتایی روفتیم برگشتیم مامانم کنایه میزد که تنها رفتین مارو نبردی البته به شوخی.

موقع مناسبت هایی که میشه دوس داره همیشه باهاشون باشیم.یا برای مناسبت ها همش به من و خواهرم گوشزد می کنه برا کادو.

یکم رفتار مامانم اذیتم می کنه.

سلام

اگه وضع مالی مادرتون خوبه و خواهرتون گواهینامه داره براش یه ماشین بخرید تا بتونن خودشون هر جا دوس داشتن برن و آویزون کسی نباشن و اگه گواهینامه ندارن که بفرستید یاد بگیرن

برا مشکل دومتون هم فک کنم مادرتون احساس تنهائی و کمبود محبت میکنه و ازتون میخواد با خریدن کادو ایشون دیده بشن ..

خدا رحمت کنه همه اموات را
مادرت تنهاست و برای مسافرت رفتن کسی جز شما را نداره
اگه با بچه هاش نره پس با کی بره؟!!! بعدش هم مسافرت دست جمعی شاید برا ایشون لطف خاصی داره
اگه دوست نداری که باهاتون بیاد از این تورهای مسافرتی پیدا کن (مشهد / کیش / اصفحان و..) به مادرت بگو دو تایی با خواهرت برن و خوش باشن بگو برنامه ما ملوم نیس شاید خانواده همسرت بخوان این دفعه با ما باشن و....

از این یادآوری مادرت هم دلخور نباش بهش فکر نکن

سلام عزیزم
من امیدوار بودم در تاپیک قبلیتون که نوشتین همسرتون خسیس هستن کاملا از شرایطتتون گفته باشین اما ظاهراً فقط دست روی نقطه ی ضعف همسرتون گذاشتین... ظاهراً باید بیشتر بهش پرداخت.
شما نفرموده بودین که مادرتون این این اخلاقو دارن.. بله این خیلی در روحیه همسرتون تأثیر میگذاره و اگر رگه ای از خسیس بودن هم داشته باشن که وضعشون بشدت وخیم میشه! همسر شما فکر میکنه که با این اوضاع و مشکل اقتصادی باید بیاد و خونواده شما رو هم ساپورت کنه در واقع آزاد و راحت نیست، میخواد از این اوضاع خارج شه اما چاره نیست. اینکه مادر ، پدر و خواهران و برادران عروس یا داماد انتظاراتی داشته باشن که از حد معمول فراتر باشه آدم سالم رو هم روانی میکنه چه برسه به کسی که داره خساست رو از وجودش ریشه کن میکنه و نیاز به کمک داره!
در واقع همسر شما احساس میکنه زن نگرفته بلکه یک خانواده رو پوشش داده و باید هم منتظر یک دافعه بود.
عزیزم احترام به مادر بگذار ولی سعی کن به مادرت بگی ایشون کار دارن و یا دوست دارن مسافرت دونفره داشته باشیم و یا پولمون خیلی نمیرسه که بخوایم صرف هدیه و مهمونی و غیره کنیم برای آینده جمع میکنیم.
یکی از عواملی که امروز به خساست همسرتون دامن میزنه همین رفتار خانواده شماست و جای تجدید نظر داره. من مادرانی رو میشناسم که با بچه هاشون دو سال یکبار هم مسافرت نمیرن و همسر هم ندارن. حتی مادرانی که شب با التماس و قسم خونه دوماد میمونن و اصلا نمیخوان برای فرزندشون یا عروس و دامادشون مزاحمتی ایجاد کنن. لطفا رعایت کنین و محترمانه به مادر و خواهرانون بگین. ایشون در شرایطی هستن که میخوان دوره ی این مشکل رو بگذرونن و نیاز به فضایی مساعد دارن نه فضایی که در اون تشویش، افکار پراکنده و زیاده طلبی حاکم بلشه.

منم الان به تاپیک فبلی شما را خواندم

متوجه شدم همسرتون خسیس هم نیست همه احتیاجات شما را فراهم میکنه و به خانواده شما اهمیت میده و در عوض شما خیلی پر توقع هستید و اصلا خوبی های این مرد به چشم تون نمیاد
بچه که ندارید که بگید سر کار رفتن براتون سخته وهمسرتون داره حقوق شما را پس اندار میکنه تا در خانه ای که قراره بخرید سهم داشته باشد ضمن اینکه اصلا در هزینه های زندگی به شما سخت نمیگیره

در مورد مادرتون ایا ایشون برای تولد شما و همسرتون روز مرد و سالگرد ازدواجتون کادو میگیره ؟ بهتون هدیه میده ؟ عیدی میده ؟
اگه جواب مثبت هست شما باید لطف ایشون را جبران کنید
و اگه ایشون هیچ کادویی نمیگیره به روشی که به مادرتون برنخوره باید عنوان کنید

سلام دوستان سال نو مبارک:72::72::72::72::72::72::72:

امید وارم سالی پر برکت همراه با شادی و خوشحالی پیش رو داشته باشین.

مامانم وضع مالی خوبی دارن و طوری نیست که بار مالی رو دوش همسرم داشته باشن.دوست عزیز یار مهربان من هر کدوم از مشکلاتم رو تفکیک می کنم و تایپیک جدا میزنم تا جدا بتونم بررسیشون کنم.

گاهی مامانم توقعاتی دارن که باعث می شه ناراحت شم.یه سریا رو قبلا گفتم و علاوه بر اونا مثلا ایشون توقع دارن ما به خانوادشون که خاله دایی زن دایی و غیره میشه بیش از حد احترام بذاریم.هم من هم خواهرام.تا حدی که اگه بهمون بی احترامی کردن هم ما چیزی نگیم و بازم احترام بذاریم.

به طور مثال یکی از خاله های من اخلاقشون طوری هست که خیلی پررو و پرتوقع هستن وایشون عید خونه من نیومده سال پیش و تا الانن هم نیومدهو اما مامانم میگنن میریم برای تفریح بیرون اینارو هم ببریم.این برا من و خواهرم که متاهله سخته که به همسرامون بگیم . و مامانم اصلا مراعات این قضیه رو نمی کنن.خیلی از مسایل دیگه هم هست که در طول تایپیک براتون میگم.

چون مامانم و خواهر کوچیکم تنها زندگی می کنن هر چیزی خونشون خراب بشه از همسر من توقع دارن درستش کنه و خدارو شکر همسرم انجام میدن.اما به قیمت گذشتن از استراحتش.من نمیگم نباید انجام بده من میگم باید به اندازه انجام بده هم برا خنواده خوش هم خونواده من.

شوهر خواهرم هم انجام میدن ولی اجازه نمیده بیش از حد ازش سواستفاده شه ولی همسر من منفعله.

مثلا بیرون میریم شوهر خواهرم میشینه چایی می خوره و شوهر من دنبال اماده سازی وسایل و کاراست. قبلا که حتی از ماشینش هم چیزی می خواست همسر من میاورد ولیانقدر که من به همسرم گفتم نذار ازت سواستفاده کنن دیگه یکم حواسش هست.

یه اخلاقیم داره همسرم منو خیلی خراب می کنه توی جمع. مثلا من جلو دیگران هواشو دارم که همه کارا رو دوشش نیوفته ولی ایشون خودشیرینی می کنه و من رو خراب می کنه.خونوادم هم به من اشاره می کنن که دخالت نکن.
یعنی من باید دخالتی نکنم؟بذار ایشون به انفعالش ادامه بده؟دیگران ازش سواستفاده کنن؟هواشو نداشته باشم؟
همه جا همینطوره