چالشی بزرگ با خودم وهمسرم.....
سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه ،نمیدونم چطور شروع کنم قبلا هم بیان مشکل کردم واستفاده کردم صبر کردم تا خودش درس بشه..موضوع اینکه من 32 سالم مدت 3 سال هس با خانمم عقدیم .دچار دوگانگی و منفعلی شدم ازدواجم سریع و با عدم رضایت قلبیم انجام شد و گفتم حتما در اینده درست میشه،خدا شاهده روزی نیس که به طلاق فکر نکنم به نظر شما اینجوری خانمم هم اذیت کمتر میشه /فعلا کار درستی ندارم ولی یک جورایی ازاد یک چیزی در میارم به امید فرداهام-خوب مشکل اصلیم بگم خانمم کم حرفه اصلا هیچی از زندگی نمیدونه نه غیبتی نه نظری نه اهل تنوع -- حالا بماند که خونوادشم اینجورین اصلا بود و نیودم یکی هست..ایشون کارمند هستن یک ریالم به من کمک نکرده در کل فکر میکنم در جا میزنیم و هیچ پیشرفتی نکردیم به خانمم مثلا یک صفحه بیان دیدگاه و انتظارات مینویسم ایشون در حد یک جمله چند کلمهای بی ربط.. اصلا تو باغ نیس...همش فکر میکنم اگه به هم بزنم فایده کردم شرایط و انگیزه لازم واسه ادامه زندگی یا تشکیل واسم کم شده به یاریتون و بیان تجربه نیاز دارم