-
میخوام عاشق بشم
سلام
دوستان خوب من دوباره خودمو معرفی میکنم :
بیس سالمه و نامزدم 28 حدود هفت ماهی میشه عقد کردیم به طور سنتی و تحت تاثیر تعریف های مادرم از خواستگارم .
خب شاید در جریان احساسات من باشید من از ازدواجم پشیمونم وقتی پدرم هم از احساسم باخبر شد به شدت با جدایی و طلاق مخالفت کرد در حالیکه فکر میکردم میتونم روش حساب کنم فکر میکردم پدرم تو امر طلاق پشتم باشه اما نشد.
نامزدم زیاد از احساسم نسبت بهش اگاهی نداره !
من سعی میکنم عاشقش بشم
و ایراد هاش بنظرم نیاد
با صدا غذا خوردنش برام عادی باشه
اضهار نظر های بی پایه و الکی در مسایل علمی زجرم نده
اطلاعات کمش ناراحتم نکنه
و از اینکه شوهرم خیلی کمتر از من بدونه برام مهم نباشه
خب اینم سرنوشت منه
و چه زود فهمیدم زندگی سختی در پیش دارم
خدا کنه کم نیارم
کمک کنید عاشق بشم و نامزدمو دوس داشته باشم اونو با دوس پسر قبلم مقایسه نکنم
و از فکر اون پسر در ام
واقعا از اینکه به کس دیگه ای به غیر از نامزدم فکر میکنم از خودم بدم میاد
البته باید بگم سرو کله دوس پسرم پیدا شده و با اینکه میدونه من ازدواج کردم گاها میاد دم خونمون و یا اس میده بهم
خطم دایمیه نمیشه عوضش کنم اگه عوض کنم باید شمارمو به فامیل و دوست و اشنا بدم
بعدشم چه بهونه ای بیارم.و خطمو عوض کنم؟!؟
خلاصه اینکه میخوام عاشق کور و کر بشم
فکر و ذکرم فقط نامزدم باشه
همین ...
-
سلام
از مواردی که در تاپیک قبلی برای شما نوشته شد کدوم رو اجرا کردی و اگر اجرا کردی نتیجش چی شد؟
البته کسی ننوشته بود با همه چیز کنار بیا
گفته شده بود چیزی رو بزرگ نکن
و در موقعیت مناسب و با لحن مناسب ناراحتیت رو عنوان کن در عین حال که خصوصیات خوب رو میگی یه انتقاد کوچک داشته باش و بگو خیلی خوشحال میشی اگر این مورد حل بشه (مثل همون با صدا غذا خوردن)
الان خودتو توی موقعیتی تصور کن که همسرت از وجود اون پسر مطلع بشه باور کن اون موقع تو به دست و پاش می افتی که باهات بمونه و به طلاق فکر نکنه ضمن اینکه آوازه این کار به گوش همه هم میرسه و زندگی خوشی برای بعد طلاق اینچنینی نمیشه متصور بود
مراقب باش
فکر کردن به اون پسر که هیچه
مراقب باش جور دیگه برات دردسر ساز نشه شاید الان اگر لو بره که البته امیدوارم لو نره بتونی بگی به قبل ازدواجت برمیگرده و بعد ازدواج دست از پا خطا نکردی (که البته به احتمال زیاد همسرت با این حدش هم کنار نیاد) ولی کوچکترین سیگنالی از طرف شما برای اون پسر تبدیل به مدرکی محکم برای خراب کردن زندگی و آبروی شما میشه
کاری کن اگر حتی طلاق هم گرفتی با بی آبرویی نباشه
به پیامهاش هیچ جوابی نده
اگر قرار شد جوابی کسی به ایشون بده اون شخص باید پدرت باشه و نه شما
حتی لازم نیست براش بنویسی که ازدواج کردی و دست از سرت برداره کلا مثل دیوار باهاش برخورد کن
هیچ قصدی جز سو استفاده نداره
اصلا بعید نیست که الان در جریان باشه که همسر شما وضع مالیش خوبه و قصد گیر آوردن مدرک و اخاذی رو نداشته باشه
در بهترین حالتش اینه که قصد سو استفاده مالی نداشته باشه و قصد تفریح و لذت رو داشته باشه که این تفریح ایشون برای شما منجر به بی آبرویی بزرگ میشه
هیچ سیگنالی هیچ پاسخی نده
به پدر مادرت اطلاع بده تا موضوع رو مدیریت کنن
این موضوع به راحتی شما رو از چشم همسرت میندازه...
-
بله من چندبار بهش بعضی چیزا رو تذکر دادم مثلا اینکه هسته میوه رو تف نکنه بلکه با دست هسته رو از دهن بذاره به بشقاب البته این کارو در جمع صمیمی خانواده میکنه و اگه غریبه ای باشه هسته رو تف نمیکنه ...
اما در جمع غریبه ها هم باز من رفتار های غیر مودبانه زیادی میبینم
همسرم بدون هیچ هراسی هر چی که به فکرش میرسه درست یا غلط به زبان میاره و نظرات الکی که واقعا هر بچه ای خندش میگیره.تذکر های منو به مسخره میگیره و جوابش یه لبخنده
درباره اون پسر هم باید بگم نمیدونم چی بگم مقایسه اش با شوهرم دست خودم نیس
اگه یه اتفاق بدی بیفته با خودم میگم اگه اون شوهرم بود این اتفاق نمیفتاد یا اگه اون بود درستش میکرد
البته این افکار زیاد اذیتم نمیکنه اگه اخلاق همسرم اصلاح بشه این افکار از بین میره
اما من نمیخوام تو اصلاحش تلاش کنم میخوام رو خودم کار کنم
میخوام با وجود این ایرادا عاشقش بشم
گاهی زنو شوهرهایی میبینم که با اینکه عیب زیادی دارند خیلی همو دوس دارند
چرا من هم یکی از اونا نباشم
-
سلام توصیه های فکور را خواهشا جدی بگیر.اول از همه شر اون عوضی را از سرت به کمک مادر یا پدر و یا خواهر برادر بزرگترت کوتاه کن بعد به فکر درست کردن زندگیت و اصلاحش بیفت
-
اگر میخوای با وجود معایب موجود باز هم عاشق باشی باید انقدر نقاط مثبت همسرت رو در ذهنت بزرگ کنی که اون معایب خیلی کوچک و ناچیز به شمار بیاد
اگر ابراز نظر اشتباهی هم می کنه پیش خودت بگی به جاش فلان موقع فلان رفتارو داره که هر کسی اینطور نیست یا اینکه این آدم عصبی نیست در حالی که خیلی از مردها هستن
یا اهل خیانت نیست چیزی که خیلی هم رواج داره توی جامعه ما و خیلی از مردها درگیرش هستن و ...
باید اون موضوع رو در نظرت کوچک کنی
ولی من اگر جای شما باشم در کنار پذیرش یک سری اخلاقها سعی در تغییر زیرپوستی و ملایم بعضی اخلاقها هم داشتم
بالاخره آدمها در کنار هم قرار هست به تکامل برسن
مثلا ابرازنظر اشتباه می کنه بعدش با محبت بگو من فکر میکردم این موضوع فلان شکل هست اونم بالاخره یه جوابی میده بعدش بگو راست میگی راجع بهش بیشتر تحقیق می کنم فرداش بگو تحقیق کردم اصلش اینجوری هستش
یواش یواش اطلاعاتشم میره بالا
در مورد اون پسره من به شما میگم اون آقا رو نه تنها از ذهنت که از زندگیت بیرون کن
شما همچنان راجع به مقایسه اش با همسرت حرف میزنی
این موضوع خیلی جدیه
اگر حتی بخوای طلاق هم بگیری باز هم اون پسره جایی الان توی این بخش از زندگی شما نداره
خیلی جدی به ذهنت ایست بده
خیلی موضوعو جدی بگیر این چیزی نیست که بچه بازی برداره عواقبش تا ابد توی زندگیت هست
دارم میگم تصور کن همین الان همسرت از وجود اون پسر اطلاع پیدا کنه اینکه قبلا بوده و اگر احتمالا هر سیگنالی که جدیدا شما بهش داده باشی ببین چه روزگار سیاهی پیدا می کنی و چقدر دلت میخواد به عقب برگردی و مثل یه مگس مزاحم پرتش کنی از زندگیت بیرون
مراقب باش اون روزگار سیاه برات پیش نیاد
بچه بازی رو در این زمینه بذار کنار
این موضوع شوخی بردار نیست و به هیچ وجه نمیتونی جبرانش کنی اگر ادامه پیدا کنه
-
حالا شدی یه دختر خوب ببین عزیزم همه مردا یه قفلی دارن که زنای باهوش و زیرک میفهمن چیکار کنن بخصوص مردایی مثل همسرت که خصوصیاتش رو گفتی شاه کلیدش تعریف و تمجید ازشونه حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
حتما با اون راهکارها تغییراتی رو در همسرت خاهی دید ازونجا که با تعرف تمجید شما همسرت میخاد خودش درست کنه و بقولی خودی نشون بده
زنهای باهوش مرداشون پادشاه میکنن تا خودشون بشن ملکه
بعد گوش دادن اون سخنرانیها بکارشون ببر خودت تغییرات رو حس خاهی کرد
در مورد دوست پسرت حتما بخودت دایم یاداوری کن که اگه خوب بود پس چرا نیومد شما رو بگیره!!!!!!حالا رفته عشق و حالش کرده پیداش شده
منم مشکل شما برام پیش اومد از مادرم خاستم تا مادرش تماس بگیره و دیگه پیداش نشد چون مادرم گفته بود از ایشون شکایت خاهیم کرد البته همسر من قل ازدواج خبر داشت اما هنوزم حواسش هست مبادا ......
پس اگر همسرت نمیدونه مواظب باش اگر پدرتون یا مادرتون رو میتونی در جریان بذار اگر نمیتونی اس داد بگو همسرم درجریانه و میخاد ازت شکایت کنه بترسونش