دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
دوستان سلام:72::72::72:
در میان مشکلات کوچک و بزرگ عزیزان من هم تصمیم گرفتم مشکلم را مطرح کنم البته شاید از نظر دوستان مسئله حادی نباشد اما ذهن مرا خیلی به خود مشغول ساخته .:302:
من دختر خواهری دارم کلاس دوم راهنمایی که خیلی حساس و زود رنج شده است و البته بسیار لجباز. روابطش هم با من خیلی بد شده به طوری که الآن مدتی است که با من قهره . از کوچکی هر وقت ازم ناراحت می شد پیش قدم می شدم اما حالا این کار هم فایده ندارد چون سریع موضع می گیرد و حتی بی احترامی می کند. مادرم عقیده دارد با گذشت زمان یادش می رود اما الآن مدت زمان زیادی هست اما همچنان با من حرف نمی زنه . فقط سلام می کنه اون هم جواب سلام من رو می ده . این رو هم بگم که خیلی دوستش دارم و دوست ندارم از حالا یاد بگیره از کسی کینه تو دلش باشه .
به راهنمایی همتون نیاز دارم:72::72::72:
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
نرگس عزيز مقاله زير را بخوان شايد كمكت كند .:303:
چهکنيم تا کودکان، مسؤوليت خطاهایشان را بپذيرند؟
سر 7سالهام حاضر نيست اشتباهاتش را بپذيرد؛ با اينکه من و همسرم خيلی راحت سعی میکنيم اشتباهاتمان را بپذيريم و بعد از انجام هر کار خطايی، از همدیگر معذرتخواهی میکنيم اما پسرم برای نمونه میخواست برنامهی تلويزيونی مورد علاقهاش را قبل از رفتن به مدرسه ببيند، در صورتی که بايد قبل از رفتن، صبحانهاش را میخورد و لباسهايش را میپوشيد اما آنقدر دستدست کرد که ساعت 7 شد و شروع کرد به اعتراض به ما که بهخاطر قوانين شما من نتوانستم برنامهی مورد علاقهام را ببينم. در اين شرايط از او سؤالهایی کردم تا بتواند به اشتباهش پیببرد. برای نمونه در اين مورد به او گفتم:
چه کسی صبحانهات را آماده کرد؟
- مامان
کی صبحانهاش را نخورد؟
- من
چرا نتوانستی برنامهات را ببينی؟
- قانون ناعادلانهی شما نگذاشت.
همانطور که میبينيد، هيچگونه احساس شرمی از اشتباهاتش ندارد و هرگز قبول ندارد که او هم اشتباه میکند.»
اين خانم فراموش کرده که پسرش فقط 7سال دارد و رعايت قوانين خانه برای او همچون تنبيهی سخت و خالی از لذت است. بهنظر میرسد که اين خانم، 24ساعته مانند يک پليس رفتار کرده و بهطور دائم بهدنبال هرگونه تخلفی در کودک است. او بيش از حد بر خطاهای کودک متمرکز شده و پيوسته بهدنبال پيدا کردن مقصر در موارد مختلف است و میخواهد که از هر اشتباه، درسی به او بدهد. اما اين شرايط خوبی برای تعليم نيست بلکه اينگونه شرايط فقط ايجاد خشم و رنجش در فرد میکند. افراد بهطور اتوماتيک از اشتباههایشان درس میگيرند، البته درصورتيی که به صراحت، اشتباهها به آنان گوشزد نشود تا به احساس گناه و شرم منجر گردد.
درواقع اين پسر با رفتارش ناخواسته به شما لطف کرده و به شما فهمانده روش مؤثری انتخاب نکردهايد اما شما اين رفتار را فقط بهعنوان يک نافرمانی تعبير کرديد. بهياد داشته باشيد که اين کودک فقط 7سال دارد و روشی که شما برای کنترل رفتار او بهکار بستيد، مناسب سنش نبوده که نتيجهی موفقيتآميزی درپی نداشته است. البته درنظر داشته باشيد در هرکسیکه احساس شرم و گناه ايجاد کنيم، در هر سنی باشد، حاضر به پذيرش خطايش نيست و با آن سؤال و جوابهايی که شما کرديد، اگر بخواهد به اشتباهش اقرار کند، دچار احساس شرم میشود و بنابراين بهطور حتم قبول نمیکند.
اگر میخواهيد کسی اشتباهش را بپذيرد، سعی کنيد محيط مثبتی ايجاد نماييد و الگويی برای او فراهم کرده تا به سمت درست هدايت شود. پس الگو و نمونهای برای رفتاریکه دوست داريد در کودکتان ايجاد شود، فراهم کنيد، بدون اينکه آنرا توضيح دهيد و يا آن رفتار را به او گوشزد کنيد. برای نمونه، همين که شما و همسرتان برای اشتباهاتتان از همدیگر عذرخواهی میکنيد، الگوی بسيار خوبی است و بهتدريج میبينيد در صورتیکه اشتباهات کودک را بهطور مستقيم گوشزد نکرده و تحقيرش نکنيد، او هم رفتار الگو را بهمرور زمان تقليد خواهد کرد.
هميشه در ذهن داشته باشيد که تأکيد زياد بر اشتباهات، محيط خوب و مثبتی ايجاد نمیکند و مانع يادگيری صحيح کودکان میشود. مطمئن باشيد يکی از کليدهای مهم پرورش کودکان و يا هر فردی در هر سنی، اين است که به رفتارهای خوب آنان بيشتر توجه کرده و در ازای آنها پاداش دهيد. در اينصورت خواهيد ديد که بهمرور زمان، رفتارهای بد، کمتر میشوند. اما اگر بهطور صحيحی با الگوهای رفتاری نادرست برخورد نکنيد و شيوهی درست را به کودکان بهطور عمیق ياد ندهيد، آن رفتارها به بخشی از ساختار شخصيتی آنان تبديل خواهند شد.
از طرف ديگر هرقدر به رفتارهای نادرست کودک توجه بيشتری نشان دهيد، درحقيقت اينگونه رفتارها را تقويت کردهايد چون فرزند شما هميشه با انجام کارهای نادرست، میتواند توجه شما را بهخود جلب کند و درنتيجه انگيزهای برای انجام رفتارهای صحيح در او ايجاد نمیشود. علاوه بر اين، با تمرکز بر اشتباهات، باعث میشويد کودک، فردی سرکش و گستاخ شده و ديگر از محيط خانه لذتی نبرد.
مامیخواهيم کودکانی پرورش دهيم که بتوانند در آينده، خود بهتنهايی فکر کنند و به طور مستقل عمل نمايند؛ پس برای اينکه کودکان از ما حرفشنوی داشته باشند، بهتر است با آنان گفتوگو کنيم و قوانينی ساده و بهطور کامل مشخص برای خانه تعيين نماييم، قوانينی که موجب دعوا و مجادله نشود. برای نمونه: «اگر لباست را نپوشی و صبحانهات را نخوری، نمیتوانی تلويزيون تماشا کنی»، شايد درظاهر، قانون معقولی بهنظر آید اما بهتر است که اين عبارت را به اينصورت تصحيح نماييم: «تو میتوانی قبل از رفتن به مدرسه، تلويزيون تماشا کنی اما قبل از آن، لباست را بپوش و صبحانهات را بخور چون بايد قبل از فلان ساعت بيرون از خانه باشيم.» اين عبارت، روشن و قابل درک است و بهطور کامل به کودک میفهماند که بهطور دقیق چه کاری را نبايد و چه کاری را بايد انجام دهد تا بتواند به آنچه میخواهد، برسد. حتی میتوانيد از او نظرخواهی کنيد که چه قوانينی در نظرش خوب است و درصورت عدم رعايت آنها، چه پيامدهايی عادلانه میآيند.
البته دليل ندارد که کودک شما تمام قوانين را بپسندد اما شما هم بايد منصف باشيد و مهمتر اينکه در تأکيد بر اجرای قوانين، ثابت و پايدار عمل نماييد و تا آنجا که میتوانيد، از کمترین توبيخ و سرزش استفاده کنيد. اما هميشه در ذهن داشته باشيد که اگر میبينيد بارها و بارها در مورد مسألهی خاصی با هم بحث میکنيد و به هيچ راهحل مؤثری نمیرسيد، نشانهی اين است که شيوهی مؤثر و کارآيی بهکار نبستهايد. در اين زمان، بايد بنشينيد و به راهحل ديگری بينديشيد.
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
ممنون بال تکین جان
مطلبتون مفید بود اما مشکل اینجاست که من پدر و مادرش که نیستم درضمن دیگه نمی شه گفت که اون کودک هست چون الآن سیزده سالشه وقتی کوچک تر بود در خیلی از موارد باهاش سازش می کردند. راستی از کمتر از سه سالگی هم صاحب یک خواهر شده شاید یکی از دلایل لجبازیش هم همین باشه . الآن چون دیگه بچه نیست در مقابل هر رفتاری که جنبه آموزش داشته باشه واکنش نشون میده آنقدر هم بزرگ نشده که بشه باهاش درد دل کرد یا با منطق باهاش صحبت کرد.
اصلا دوست دارم بدونم دلیلی داره من از اینکه اون باهام راحت نیست و باهام تقریبا قهره ناراحت باشم یا یک رفتار طبیعی تو این سنه ؟
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
نرگس جان
به نظرم زياد باهاش اختلاف نظر داري و در مورد مسائل پا روي عقايدش مي ذاري
درسته؟!
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
دانه جان درسته. زیاد باهاش اختلاف نظر دارم اما پا رو عقایدش نمی گذارم. سعی می کنم درکش کنم اما گاهی اوقات نمی تونم . گاهی اوقات کارهایی می کنه که عصبانی می شم. مثلا وقتی سر کامپیوترم میاد همه چیزش رو بهم می ریزه من هم تو کامپیوترم برنامه های درسی مهمی دارم که می ترسم به هم بریزه . اگر هم بهش اجازه ندم سر کامپیوترم بیاد شاکی میشه . البته مادرش رو هم همین طور مثلا مادرش ازش خواسته اگر چیزی می خواهد خودش در مغازه نره و به مادرش بگه اما اون در راه مدرسه در مغازه می ره.دختر خواهرم خیلی زیباست و همین امر موجب نگرانی مادرش میشه وقتی هم مادرش بهش میگه اون جواب میده تو به قشنگی من حسودیت میشه!!!!!
اما دانه جان یک چیزی رو باید اعتراف کنم این یک جمله کوتاه تو من رو خیلی به فکر انداخت شاید راست می گی . البته بچه های برادر و خواهر دیگرم توی این محدوده سنی هستند. اما روابطم با اونها خوبه فقط این یکی زیاد ذهنم رو به خودش مشغول می کنه. خیلی هم دوستش دارم اما اون باور نداره. اگر هم باور داره اهمیت نمیده نمی دونم چرا؟
الآن هم که باهام حرف نمی زنه دیگه هیچ جوری نمی تونم بهش نزدیک بشم. احساس می کنم یک جای کار خودم هم اشکال داره. کجا؟ نمیدونم.
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
نرگس عزیز، امکان داره دختر خواهر شما، به جای اینکه از برخوردهای شما پی به علاقه شما ببره احساس می کنه که دارید محدودش میکنید، حتی مادرش هم همینطور، اون دلیل واقعی ممانعت از رفتن به مغازه رو نمی دونه و احساس می کنه که داره از طرف مادرش محدود میشه، طبیعیه که توی این سن بخواد مبارزه کنه.. اما چرا خواهر شما با مغازه رفتن ایشون مخالفن؟ بهتر نیست به جای این مخالفت نحوه درست ارتباط برقرار کردن در اجتماع رو به دخترشون یاد بدن تا بعدها هم دچار مشکل نشه؟
شما اختلاف سنی تون با ایشون چقدره؟
..
:72:
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
نرگس جون تاحالا بهاش صحبت کردی ببینی دلیل لج بازیش چیه؟
بهتره بعضی اوقات اونو با خودت به گردش ببری و مثلا" رازی رو در مورد یکی از دوستات بهش بگی تا اون بهت نزدیکتر بشه
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
شاد و الینای عزیز از راهنماییهاتون ممنونم. سعی می کنم کم کم دوباره بهش نزدیک شوم. من چون خودم در این سن بچه آرامی بودم از او هم همین انتظار را داشتم باید سعی کنم بیش از پیش درکش کنم . باید یاد بگیرم که چگونه باید با نوجوان رفتار کرد که هم شخصیت پیدا کند وهم دچار غرور کاذب نشود. می خواهم کم کم باهاش آشتی کنم. امیدوارم واکنش بدی نشون نده. البته خودش هم می دونه که من باز هم مثل همیشه پیش قدم میشم . نمی دونم کار درستیه یا نه؟ که همیشه من پیش قدم بشم حتی وقتی که او کار اشتباهی کرده. به هر حال مثل اینکه تنها راه همینه.
از اینکه باهام همدردی کردین خیلی ممنونم. خیلی کلافه شده بودم اما حالا شکر خدا خوبم.
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
فامیلتون بالغ شده و این اخلاق کاملاً طبیعیه ........ شکیبا باشین
RE: دوستان همدرد به مشورت نیاز دارم
به نام خدا با سلام یک توصیه ای که دارم اینه که خیلی ماها برای قشنگی ارزش قائلیم درونا ً , و این فکر ما روی رفتار ما هم اثر میذاره -وقتی همه به بچه ای بگن ماشاالله چقد رخوشگله وچشم ها را با حسرت و یا شگفتی باز کنند یا حسادت و ... و همه جاتعریف از زیبایی باشد و جوانان هم توی کوچه چشمشان دنبال زیبایی است فرد دووضع توام به خود می گیرد : ای بابا ! من چقدر قشنگم چقدر مهمم و غرور میگیرد وضع دوم اینه که من می تونم با اینهمه کشته مرده فرمانروایی کنم اینها جلوی مرا گرفتند بالاخره اون به سمت بلوغ اومده و هورمون داره تو بدنش شاید تو فکرش این باشه که مثلا من می تونم هنرپیشه و مشهور بشم یا همه جا برم نازم رو بکشند و ...اینها نمی ذارند بعد هم مثلا فکر کند شما مثلا زیبایی او ن رو ندارید یا ناموفق هستید یا طرزفکرتان مخالف ارزوی او است و فکرکند می خواهیدرویش سلطه پیدا کنید و به طرف ارزوهای خودتان ببریدش و با شما لج کند
به هر حال نوجوان هم هست و نوجوانان قسمت فرونتال مغزشان که مربوط به امور عقلانی است مقداری قاطی دارد
یک لج و غروری دارند و می خواهند استقلال را تجربه کنند و شخصیت خودشان را کسب نمایندو ممکن است با کسانی که فکرمی کنند رویشان میخواهند سلطه ایجاد کنند لج نمایند
بعد هم این هست که طبایع افراد متفاوت است شما خودتان هم که به قیافه کسی نگاه می کنید یک برداشت خاصی می کنید یعنی پشت هر چهره کسی نهفته است بعضی طبیعتا مغروروطغیانگرند بعضی متمایل به هوس و لذتند بعضی خشکند و .. . البته همه اینها می توانند با نقاط قوتی که خدا برای هر کسی گذاشته متعادل شوند و به سمت زندگی متعادل و درست بروند
حتی طب قدیم برای این مزاج ها داروهایی هم دارد که تعدیل شوند
بالاخره هرکسی ضعف و قوتی دارد و وسوسه هایی خاص خودش ولی خدا از مربی گری انسان و کمک به او هرگز کنا ر نمی رود
توصیه می کنم از بعضی رفتارها که عقلتان اجازه می دهد تغافل کنید و به روی خود نیاورید
بعضی رفتارهای درستش را به جا تقویت کنید با روشی که برای او مقبول است مثلا اگر اهل احترام است با احترام با او برای تشویق برخورد کنید
ببینید هر فردی تشویق خاصی می خواهد و با روش خاصی اصلاح میشود ببینید تشویق ها وتنبیه های اساسی درمورد ایشان چیست
بعدهم توصیه بعدی من به شما این است که نوجوان درمراحلی به دوستانش گرایش دارد و نظر انهابرایش مهم است شما خودتان مسیرتان را درزندگی خدایی و با تلاش ومقاومت کامل و به جا انتخاب کنید بالاخره همه مسیرهای نادرست روزی به بن بست و دلزدگی و مشکلات می کشد و فرد به طرف فرد مقاوم ودرست جلب میشود چون فطرت انسان این روش را می پسندد -دعا کردن هم خیلی اثر د ارد - تصحیح فکر و اندیشه نادرستش با دادن کتاب هایی در مورد افرادی که الگوهای درستی می توانند باشند -سعی دردادن الگوهایی درست به او به صورت معرفی اوبه یک فرد قوی و مقاوم ود رست اندیش -احترام درونی خانواده به افراد درستکار و بزرگوارو باشخصیت نه به ظاهر و قیافه و..-محبت ازته دل به او داشتن و به فکر جلب توجه او تنها نبودن کشش اساسی را درفرد ایجاد می کند - در مشکلات یاورواقعی بودن باعث جلب افرادبه سوی انسان می شود -بالاخره همه کس می دانند که انسان به دنبال محبت و احترام واقعی است درون انسان محبت واقعی را تشخیص می دهد ولو درمراحلی لج کندیا .....همه انسان ها هرچند پد رو مادر دعوایشان کنند باز در مشکلات رو به درخانه انها می کنند من امیدوارم شما هم شخصیتی درخانواده باشید که همه درمشکلات شما را یار واقعی و همدل و دلسوز خود بدانند و از راهنمایی ها و مشورت و کمک خالصانه شما برخوردار گردند موفق باشید