-
مشکلات خوابگاه
سلام ،خواهشا راهنمایی کنید
من خوابگاه زندگي ميكنم ،اصلا و ابدا دخالت و فضولی در کار کسی ندارم سرم تو کار خودمه اما یه هم اتاقی دارم بسیار بسیار حسود و فضوله.همش خودشو با من مقایسه میکنه مثلا در زمینه رشته همش میگه رشته ت به درد نمیخوره .درسای تو خیلی راحته و... همیشه و هرروز از این بحثا راه میندازه ... از سالن مطالعه میام تو چرا اینقد درس میخونی؟چرا تعداد واحدات زیاده؟
الان وقت شام خوردن نیست چرا داری شام میخوری ؟ من الان دارم چایی میخورم تو هم باید چایی بخوری نه غذا؟
چرا اینقد میخوری؟ بازم که داری میخوری؟ داری میری بیرون کجا میری؟با کی میری؟
فوق العاده بد دهن و بی تربیته، همش درخال حرف زشت زدنه و هر حرفی بزنی شروع میکنه مسخره کردن و توهین کردن،
بدبختانه با سرزبونی که داره بقیه بچه هااتاقم تحت تاثیر قرار داده،
من همونطور که گفتم خیلی ادم ارومیم علاوه براون سرزبون انچنانی ندارم که بتونم جوابشو بدم حقیقتش من همیشه درمقابلش کم میارم نمیتونم جوابشو بدم قرمز میشم عصبی میشم دچار اضطراب میشم و متوجه شدم وقتی این حالتی میشم میفهمه و لبخند میزنه
تازه بعدش تمام حرفا وحرکاتش تو ذهنم میمونه و اصلا نمیتونم تمرکز کنم نمیتونم درس بخونم همش قیافه پلیدش میاد جلو ذهنم حرفاشو یاداوری میکنم وگریه م میگیره ،دقیقا تمام ایام امتحانات این حالتی بودم حتی سر یه بحثی که باهاش داشتم یکی از درسامو افتادم،حتی بعد امتحانات که اومدم خونه و حتی همین الان جلو چشمه از ذهنم نمیره بیرون همش هست نمیذاره تمرکز کنم رو زندگیم به این فک میکنم چن وقت دیگه دوباره شروع ترمو ومن باید باهاش زندگی کنم تحمنلش کنم صداشو وحرفاشو بشنوم اعصابم خورد میشه و تعطیلاتم خراب کردم با این فکرا
امکان عوض کردم اتاقم نیست چون جای خالی نیست. من نمیدونم باید چیکارش کنم ؟
من خیلی حساسم در برابر مردم .حرفا و حرکاتشون خیلی برام مهمه. شماهم اینطوری هستین؟باید چیکار کنم اینقد به دیگران اهمیت ندم؟؟؟؟؟
-
سلام دوست عزیز من هم سرکارم با همچین افرادی خیلی برخورد میکنم و همیشه از جواب دادن عاجزم اما چند روزه تو همین تالار, کارگاه رفتار جراتمندانه رو مطالعه میکنم خیلی روم تاثیر خوب داشته
-
سلام عزیزم
اول از همه در خواست جابجایی بده ... اسمت رو به عنوان کسی که مایله اتاقش رو عوض کنه ثبت کن ،شاید یکی مثل شما باشه که از هم اتاقی هاش خوشش نیاد و بخواد عوضش کنه. بعدش هم میتونی یه نوشته تایپ شده بزنی توی راهروتون یا جاهای دیگه خوابگاه و شمارتو بذاری زیرش تا اگر کسی مایل بود اتاقت رو باهاش عوض کنی .
در قدم بعد باید روی خودت و مهارت هات کار کنی. روی اعتماد به نفست ،اگر در دانشگاهتون مرکز مشاوره خوبی وجود داره اقدام کن و بهش مراجعه کن.سعی کن توی کارگاه های مشاوره ای ثبت نام و شرکت کنی تا مشاوران خوب رو بشناسی و باهاشون ارتباط پیدا کنی.
-
حتما اتاقتو عوض کن
اگه همکلاسی های خوبی داری باهاشون اتاق بگیر
من با همکلاسی هام 4 سال هم اتاق و تو یه طبقه از خوابگاه بودیم مثل بهشت بود
از آدم های افسرده ، عصبی ، فضول وتنبل تو خوابگاه واقعا باید دوری کنی
من ترم اول با 4 تا ترم آخر هم اتاق بودم هی با من بحث می کردن که ما می خوایم ارشد امتحان بدیم یه ترم اولی مزاحمه و....( جالبه همشون 2 ترم دیگه هم دانشگاه موندن 9 ترم شده بودند:311:)
در حالیکه من تمام وقت تو حیاط خوابگاه و کتابخونه و جمعه ها اردو بودم بعد یه ماه با هم کلاسی هام هم اتاق شدم خیلی عالی بود
چون هممون در حد متعارف درس و تفریح و ...داشتیم
-
منم چندسال پیش تجربه مشابه شما رو داشتم. ترم اول خیلی درگیر درسام بودم و زیاد تو اتاق نبودم. یه هم اتاقی داشتم که خیلی پشت سرم خراب میکرد. خیلی بهم حسادت میکرد. اگه میفهمید نمره من خوب شده حالش بد میشد و چند روز باهام حرف نمیزد. خلاصه در نبود من هم اتاقی هام رو برعلیه من تحریک کرده بود. من هم تصمیم گرفتم از اونجا برم. هرچی هم اتاقی هام اصرار کردن و عذرخواهی کردن. گفتم نه! بهتره برم. اتاق جدیدم واقعا عالی بود. بعد از چند سال بهترین دوستام هم اتاقی های خوابگاهم هستن.
اما یه نکته. من هم ترم اول بی تجربه بودم. وسایل و کارهای اشتراکی بدترین کار ممگن هست. نهارمون و ظرف شستنمون و حتی تفریحمون همه اشتراکی بود. اما ترم بعد دیگه تجربه داشتم و همه چیز انفرادی بود. اما روزای تعطیل اگه دوست داشتیم میرفتیم با هم گردش.