خيلي از خودم ناراضيم حس بدي دارم كمك ميخوام

سلام
نميدونم از كجا شروع كنم 32سالمه يك پسر 9ساله دارم با شوهرم 10سال اختلاف سني داريم.تحصيلاتم دو تا ليسانس در دو رشته ي متفاوت دارم كه بعد از ازدواج در هر دو رشته درس خوندم همسرم ديپلمه هستن تا 4-5سال پيش شرايط مالي ايده آلي داشتيم اما متاسفانه با يك.شكست مالي و بدهي زيادي درگير شديم اين از بيوگرافي كلي از زندگيم
اما مشكل من متاسفانه بعد از اشنا شدن با سايت همدردي و خوندن چند تايپيك روي رفتارهام فوكوس كردم و متوجه ضعفهاي عميقي شدم كه نميدونم چطور رفعشون كنم مثلا با حرفام با تحقيرام اعتماد به نفس همسر و الانم بچمو ازشون گرفتم خيلي ناراحتم احساس بدي دارم خيلي بد


- - - Updated - - -

نميدونستم دارم چيكار ميكنم اصلا متوجه تاثير حرفاي تلخ و تندم نبودم تا دو شب پيش همسرم توي محيط بدون تنش بهم گفت باهاش چيكار كردم و گفت همونكارو عينا داري با بچمون ميكني ازم خواست به خودم بيام از اون شب حس بدي دارم عذاب وجدان شرمندگيه نميدونم شايد جفتشه لطفا كمكم كنين درستش كنم

سلام

خیلی مبهم نوشتین و نمیشه فهمید منظورتون چی بوده..

اگه مشکل مالی باعث عصبانیت و از کوره در رفتن هاتون میشه , اینو بدونید که الان با وضع جامعهاکثر خونواده ها دارن با فرق روزگارشونو سپری میکنند و در این بین کسانی هستن که خودشونو با این وضع وفق دادن و کسانی هستن که
دائما در حال شکایتند و روزگارو برا خودشون تیره و تار کردن..

حالا شما خودتونو در کدوم دسته قرار میدین؟؟

با وجودی که من مخالف کار کردن خانمها هستم ولی در شرایط شما موافقم که اگه شغلی ندارید بیکار نشینین تا هم کمک خرج خونه باشید و هم روحیتونو با کار کردن بالا ببرید ..

خانمهائی هستن که به خاطر دلایلی خودشون چرخ زندگیشونو میچرخونن و چه خوب که شما شوهرتون هم هستند و راحت میتونید دو تائی از پسش بر بیایید ..

در قدم اول هم دنباله شغلی با حقوق زیاد نباشید ..هم اینکه یواش یواش وارد چرخه کار بشید ..کم کم شغلهای بهتر گیرتون خواهد اومد

مممنون اقاي جواديان از پاسختون
بايد بگم موقعيت شغلي مناسبي برام پيش نيومده همسرم هم راضي نميشن با حقوق كم و ساعت طولاني سركار برم ي جورايي انگار براش كسر شان كه با حقوق پايين برم سركار با اين كه واقعا درآمد دوم تو زندگيمون نياز هست از طرفي ما در شهرستان زندگي مي كنيم و از خانواده ها دور هستيم كسي نيست تا به درس هاي پسرم رسيدگي كنه همسرم هم دير به منزل مياين حدودا ساعت 8 شب يعني فرزندم نميتونه مارو تو طول روز ببينه كه هيچكدوم اينو نميپسنديم.فرمودين گنگ توضيح دادم البته مسائل مالي باعث اين تحقيراو توهينا شده و سركوفتا البته از جانب من الان كمك ميخوام تا اعتماد به نفس از دست رفته همسرم رو برگردونم كمكم كنين چطوري اين كارو كنم

این خیلی خوبه که شما به اشتباهاتتون پی بردین. و این خودش نقطه عطفیه برای شروعی تازه و بهتر...

اگر یه مقدار بیشتر توضیح بدین خیلی راحت تر بچه های همدردی میتونن کمکتون کنن.

جدا از این که شما احساس میکنین اعتماد به نفس شوهرتون کم شده, خیلی سعی کنید رو اعتماد به نفس فرزندتون کار کنین. چون اگر با مشکل اعتماد به نفس فرزندتون رشد کنن, مشکلی نیست که به همین راحتی در بزرگ سالی بتونن خودشون حلش کنن...

اگر براتون مقدور نیست پیش روانشناس برین, حتما یک سری به مقاله هایی درباره ی "اعتماد به نفس" در اینترنت بزنین. خیلی میتونن کمک حال شما و خانوادتون باشن.

از شما هم ممنونم اقاي nima
با اطرافيان كه صحبت ميكنم نشانه اي از كمبود اعتماد به نفس در پسرم نميبينن ولي من حساس شدم مقالات و ميخونم تا الانم خوندم بازم ممنون

دوتا لیسانس دارید افرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط talkhoon

الان كمك ميخوام تا اعتماد به نفس از دست رفته همسرم رو برگردونم كمكم كنين چطوري اين كارو كنم

---

سلام:72:

شما اگه خودتون عزت نفس و اعتماد به نفس خوبی داشته باشید، پر از حس های مثبت می شید و دیگران رو هم زیبا می بینید. اما اگه برعکسش باشه، می شید منبع حس های منفی، و این حس ها رو به صورت سرزنش و تحقیر و غیره، از خودتون منتشر می کنید.

:72:

سلام ميشل عزيز متاسفانه همونطور كه شمام متوجه شدين اعتماد به نفس خودم خيلي پايين اومده مثل يه ادم سرخورده شدم و كلي بغض و غمي كه تو دلمه يهو اينجوري با اين حرفا و سرزنشا فوران مي كنه

سلام

میدونستم که زود اشاره میکنید به حقوق کم , واسه همین گفتم با حقوق کم شروع کنید تا هم روحیتون بهتر بشه و هم داخل کار و بازار که باشین شغلهای بهتری سراغتون میاد ..ولی خونه باشید از استخدام و موقعیت کاری خبردار نمیشید
و یه کاری هم پیدا کنید که نصف روز باشه تا به فرزندتون برسید و مشکل کمبود اعتماد به نفس شما مربوط به مشکلات مالیتون میشه..این حل بشه اونام حل میشن