ترس ازشكست....خيلي ميترسم

سلام دوستان
ميخوام ازتون يه مشورتي كوچيك بگيرم
اگه يادتون باشه در تايپيكهاي قبليم ازمشكلات كاريم صحبت كردم واينكه ميخوام كارمو ول كنم ووو
به مديرم گفتم كه قراره برج 10باهاش تسويه كنم ودنبال يهجايگزين براي من باشه...مديرم قبول كرد ولي بعدش بام تماس گرفت وبهم پيشنهاد كاربعداازازدواج يه شيفت رو داد قبلا كارم ازهشت صبح تا هشت شب بود ولي بهم گفت اگه ميخواي بعداازدواج همون يه شيفت بيا...يعني ازهشت صبح تا يك بعدازظهر...بهش گفتم من خيلي خستم نياز به استراحت دارم بهم گفت قبل عرسيت يه هفته يه شيفت بيا يه هفته بعدازعروسيت هم مرخصي كامل بگير كه راحت باشي...حقوقت هم همون حقوق سابق
من خيلي فكركردم همه چيز سنجيدم...مسيرم يكم طولاني ميشه...كه باسرويس ميتونم برم...به شوهرم گفتم شوهرم يكم مخالفت كرد بهم گفت اگه ميتوني از پسش برمياي برو...ولي من ميخوام اول به كارهاي خونه برسي اون وقت به كارت...خيلي فكركردم ..ميترسم شكست بخورم...نتونم هم به زندگيم برسم وهم به كارم...مني كه تاحالا توعمرم اشپزي نكردم مني كه صبحها بيدارميشم ميبينم مادرم چاي دم كرده ومن فقط صبحانه ميخورم وميرم سركار....آيا ميتونم بعدازازدواج به همه اين چيزهابرسم...خيلي ميترسم:54:
ازيه طرف ازمشكلات مالي بعدازازدواج ميترسم براي همين به فكر كار هستم ودوست دارم كمك خرج باشم

سلام
به نظرم نیاز به فکر نداره
پیشنهاد مدیرت رو قبول کن
از همسرت هم بخواه باهات کمی همکاری کنه
این همه آدم دارن هم کار میکنن هم خانه داری هیچکدوم هم قبل ازدواج تو خونه پدرشون کار خاصی انجام نمیدادن شما هم یکی از همون ها
البته نمیدونم حقوق شما انقدر هست که ارزش ادامه داشته باشه یا نه ولی اگر مشکلت کار منزل و بیرون با هم هست این مشکل چندانی نیست

اگر یکی دو ماه بعد ازدواج دیدی نمیتونی و برات سخته اون موقع ول کن کارت رو

سلام عزیزم

پیشنهاد مدیرت خیلی خوبه.برای شمایی که شاغل بودی خیلی سخته تمام وقتت رو برای کارهای خونه بزاری.

کار خونه اونقدراهم که فکر می کنی زیاد و سخت نیست. ساعت کاریت هم عالی میشه.

ساعت کاری همسرت چه ساعتهایی هست؟

سلام فكورجان
مرسي ازجوابت واهتمام هميشگيت
نميدونم شوهرم بامن همكاري ميكنه ميكنه يانه...آدم تاباهاش زير سقف نري كه نميشناسيش...ولي الان كه توي دوران عقد شناختمش آدم سختگيري نيست...اهل امر ونهي نيست اينكه بگه بايد الا بلا اينطورباشي نيست...من كه الان مجردم خونه پدرم يه قاشق بلند نميكنم غذا هميشه حاضر و آمادس...لباسامو فقط توي ماشين ميزارم...بااين وجود اصلا وقت نميكنم وهمين كه بيام خونه فقط يه ساعتي رو فرصت كنم كه استراحت كنم
كار كردن رو من دوست دارم...مخصوصا كارخودم...كه همش حسابداري وكار حساب وكتابه...هميشه ازش لذت بردم...چيزي كه ازش بدم مياد ارباب رجوع زياده...كه با انواع واقسام آدم ماسروكارداريم...واكثرمواقع باشون درگيرميشيم...كه بايد تحمل كرد...يه چيز ديگه هم هست رفتارمديرم بامنه....قبلا رفتارش بامن برام آزرده دهنده بود ومن هميشه ناراحت ميشدم....ازبين كارمنداش كارمن ازهمه بيشتر وسختتر بود تعريف ازخودم نباشه دقت و نظم دركارم باعث ارتقاء وامتياز شركت مديرم شده...ولي هيچ وقت به روي خودش نياورد وازمن يه تشكر نكرد...ولي اخيرا به زبون آورد كه شما خيلي زحمت ميكشين وازهمه كارت زياده تره...من سعي كردم ازش دوري كنم وزياد بهش رو ندم وبيشتر به كارم برسم...اينطور كمتر ناراحت ميشم
نگرانيمن ازاينه نكنه به تميزي خونه نتونم برسم نكنه به خودم نشه برسم...نكنه هميشه خسته باشم...نميدونم...ازخداميخوام كمكم كنه...انگار اعتماد به نفسم ازدست دادم...نميدونم چرا...شايد بخاطراينكه مادرم وبقيه مدام بهم ميگن تاكي ميخواي خانه داري يادبگيري فردا چطور ميخواي غذابپزي...خيلي ازااين حرفها بهم ميزنن...يااينكه شلخته اي وسايلات هميشه پخش وپلا هستن...من اميدم به خونه خودمه كه ديگه خونه خودمه وهمه چيزمنه
آنيتا جان خيلي به اين حرفت اميدوارشدم كه ميگي كارخونه اونقدرهاييي كه فكرميكني سخت نيست...خيلي خيلي خيلي:43:
زساعت كاري همسرم مشخص نيست چون كارش آزاده....ولي معمولا دوشيفته...صبح ساعت ده ميره...ساعت دومياد پنج ميره ده برميگرده....شبها خيلي دير ميخوابه ولي من زود

من كه الان مجردم خونه پدرم يه قاشق بلند نميكنم غذا هميشه حاضر و آمادس...لباسامو فقط توي ماشين ميزارم...بااين وجود اصلا وقت نميكنم وهمين كه بيام خونه فقط يه ساعتي رو فرصت كنم كه استراحت كنم


دقیقا منم زمان مجردی همینطور بودم.:311:

ولی بعد از ازدواج هم کارهای خونه هم کار خودم که ساعت کاریشم بیشتر از شماست رو داشتم. دانشگاه هم بود. منم وقتی مجرد بودم نگران بودم که نتونم ولی خود

به خود همه چیز درست میشه.عادت می کنی.

اتفاقا این که همسرت عصرها سرکاره خوبه.میتونی تو زمان که اون نیستش هم تا حدی به کارهای خونه برسی هم

به ظاهر خودت.فقط سعی کن به خاطر اون یه کم بیشتر بیدار بمونی و با هم باشین که برای اون هم چیزی کم نزاری.

چون ساعت کاری همسرتم زیاده اگه بخوای خانه دار باشی بهت سخت میگذره تنهایی.

من مطمئنم از عهدش برمیای. فوقش اگه نخواستی بعد از بچه دار شدن نرو سرکارو.