فراموشی و آلزایمر عذابم میده

سلام دوستان
من 31 سالم هست ، متاسفانه دو سالی هست که به فراموشی بدی مبتلا شدم و اسامی افراد رو یا کلمات رو فراموش می کنم
احساس می کنم در دوران پیری به آلزایمر مبتلا خواهم شد ، نشانه هاش هم اینه که :
خیلی وقتا کلمات رو موقع ادا با یاد نمیارم
اسامی افراد یادم میره
کلمات رو به جای هم ادا می کنم ، مثل اینکه وقتی میخام اسم ماشین رو بیارم ناخوداگاه میگم خیابون ، یا وقتی میخام بگم چیزی رو گرم کن میگم داره سرد میشه ، هچل هفت صحبت می کنم ، البته قبلا به آدم باهوش و با حافظه خوب مشهور بودم اما دو ساله اینجوری شدم
خیلی وقتا میخام مثلا به یکی بگم گوش کن ، میگم گوشی !!
یا تو غذا به جای نمک شکر میریزم
یا وسایل اشتباهی داخل یخچال میزارم
کارهامو فراموش می کنم
به نظرتون چکار کنم ؟

کم خونی داری،معالجه کن

سلام منم تقرىبا شبىه شمام بعضى وقتها که دارم حرف مىزنم کاملا از ىاد مىبرم که چى دارم مىگم براى همىن کم حرف شدم زىاد حرف نمىزنم

به احتمال قوی مشکل خاصی ندارید و این حالت هاتون نتیجه اضطراب، کم خوابی و ... است ولی برای اطمینان تنها راهی که پیش روتون هست اینه که به یک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. حدس و گمان ها و راهنمایی هایی ما کمک خاصی به شما نمی کنه دوست عزیز.

سلام امینا جان
ممنون
راستش ی کم از رفتن به دکتر مغز و اعصاب ترس دارم و در هر صورت مثل اینکه چاره ای نیست باید اقدام کنم

سلام. مشکل شما بیشتر به نظر میاد به خاطر عدم تمرکز و حضور ذهن کافی باشه. بهتره دل مشغولی هاتون رو کمتر کنید و سعی کنید شرایط تمرکز و آرامش رو فراهم کنید. اضطراب و دلهره و دغدغه و نگرانی به این مساله دامن میزنه و بیشتر از اینکه بشه بهش آلزایمر گفت، میشه گفت حواس پرتی هست که قابل حله.

البته من خودم به شکل حاد تری این مشکل رو دارم. خدارو شکر کن شما. :311: من اسم، یوزرنیم، پسورد، ایمیل، قیافه، حتی قرار هامو فراموش میکنم. :311: مشکل مغز و اعصاب ندارم، اما دو دلیل عمده داره:
1. اینکه خیلی فکرم مشغوله و البته دقت و ریز بینی ندارم. یادم نمیمونه چیو کی بهم گفت، اگه کسی دیروز ماجرایی رو واسم تعریف کرده، فردا میرم واسه خودش تعریف میکنم. :311: یا مثلا میگن قاشق بیار، میرم آشپزخونه یادم میره گفتن چی بیار، بعد میپرسم، میگن قاشق، منم نهایتا نمکدون رو میبرم. :58:
2. واکنش ذهنم به عذاب وجدان و یا خاطرات تلخ فراموشی هست. من مقاطعی از زندگیم رو اصلا به یاد ندارم جوری که انگار وجود نداشتم و ممکنه کاراکتر ها و عناصر اون دوره رو به کل فراموش کنم و بدتر اینکه وقتی یکی از اون دوره خاطره ای از خودم تعریف میکنه یا حرفی رو نقل میکنه حتی برام آشنا هم نیستد. مثلا دانشگاه قبلی توام بود با دوره سختی از زندگیم، اینه که حتی دانشگامو، دوستامو، اساتیدمو، فراموش کردم یا به سختی به یاد میارم کی بودن، چه درسی باهاشون داشتم، اسمشون چی بود و غیره. یا هرچی مربوطب اون دوره است. مثلا همیشه حس میکنم یه زمانی همدردی یا سایت مشابهی عضو بودم، ولی اینکه کی بود، نام کاربرم چی بود و این ها اصلا. شاید چند سال یا یه دوره کوتاه..... خب شاید خیلی ها اظهار تعجب کنند و قابل هضم نباشه ولی واقعا آلزایمر ندارم و یک عمد هست از طرف ذهنم برای کنار اومدن با مسایل غیر قابل هضم. یعنی ناخودآگاه خواستم که فراموش بشه و اگه یه جرقه تو ذهنم بیاد همه چی با هم یادم میاد واسه همین ازش فراری بودم. چون شاید از ابتدا هم روشی برای فرار از مشکلات بوده و نه حلشون. در این صورت اگر شما مشکل مشابه منو دارید و ازش ناراحتید یه روانکاو بهتر مشکلتون رو حل میکنه تا متخصص مغز و اعصاب. هرچند اگر مراجعه کنید و یه آزمایش بدید کار از محکم کاری عیب نمیکنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط عشق آفرین

سلام. مشکل شما بیشتر به نظر میاد به خاطر عدم تمرکز و حضور ذهن کافی باشه. بهتره دل مشغولی هاتون رو کمتر کنید و سعی کنید شرایط تمرکز و آرامش رو فراهم کنید. اضطراب و دلهره و دغدغه و نگرانی به این مساله دامن میزنه و بیشتر از اینکه بشه بهش آلزایمر گفت، میشه گفت حواس پرتی هست که قابل حله.

البته من خودم به شکل حاد تری این مشکل رو دارم. خدارو شکر کن شما. :311: من اسم، یوزرنیم، پسورد، ایمیل، قیافه، حتی قرار هامو فراموش میکنم. :311: مشکل مغز و اعصاب ندارم، اما دو دلیل عمده داره:
1. اینکه خیلی فکرم مشغوله و البته دقت و ریز بینی ندارم. یادم نمیمونه چیو کی بهم گفت، اگه کسی دیروز ماجرایی رو واسم تعریف کرده، فردا میرم واسه خودش تعریف میکنم. :311: یا مثلا میگن قاشق بیار، میرم آشپزخونه یادم میره گفتن چی بیار، بعد میپرسم، میگن قاشق، منم نهایتا نمکدون رو میبرم. :58:
2. واکنش ذهنم به عذاب وجدان و یا خاطرات تلخ فراموشی هست. من مقاطعی از زندگیم رو اصلا به یاد ندارم جوری که انگار وجود نداشتم و ممکنه کاراکتر ها و عناصر اون دوره رو به کل فراموش کنم و بدتر اینکه وقتی یکی از اون دوره خاطره ای از خودم تعریف میکنه یا حرفی رو نقل میکنه حتی برام آشنا هم نیستد. مثلا دانشگاه قبلی توام بود با دوره سختی از زندگیم، اینه که حتی دانشگامو، دوستامو، اساتیدمو، فراموش کردم یا به سختی به یاد میارم کی بودن، چه درسی باهاشون داشتم، اسمشون چی بود و غیره. یا هرچی مربوطب اون دوره است. مثلا همیشه حس میکنم یه زمانی همدردی یا سایت مشابهی عضو بودم، ولی اینکه کی بود، نام کاربرم چی بود و این ها اصلا. شاید چند سال یا یه دوره کوتاه..... خب شاید خیلی ها اظهار تعجب کنند و قابل هضم نباشه ولی واقعا آلزایمر ندارم و یک عمد هست از طرف ذهنم برای کنار اومدن با مسایل غیر قابل هضم. یعنی ناخودآگاه خواستم که فراموش بشه و اگه یه جرقه تو ذهنم بیاد همه چی با هم یادم میاد واسه همین ازش فراری بودم. چون شاید از ابتدا هم روشی برای فرار از مشکلات بوده و نه حلشون. در این صورت اگر شما مشکل مشابه منو دارید و ازش ناراحتید یه روانکاو بهتر مشکلتون رو حل میکنه تا متخصص مغز و اعصاب. هرچند اگر مراجعه کنید و یه آزمایش بدید کار از محکم کاری عیب نمیکنه.

---

سلام دوست خوبم
راستش منم تا این حد مشکلم جدی هست و یکی از دوستان پیشنهاد داد سودکو بازی کنم و جدول حل کنم
منم یادم نمیاد دقیقا ی برهه از زمان چه خاطراتی را داشتم

شما چند نکته رو لازمه مد نظر داشته باشید:
1. آلزایمر با تحلیل رفتن و زایل گشتن عقل همراه هست و صرفا این مشخصاتی که شما دادین دلیل بر آلزایمر نیست. و من طی تجربه متوجه شدم هرگز طی دوره هایی که آرامش داشتم و از تمرکز لازم برخوردار بودم و دور و برم خلوت بوده مشکلات حافظه و ناتوانی در یاد آوری یا قاطی صحبت کردن نداشتم و این مشکلات مربوط به پریشانی بوده.

2. از لحاظ جسمی مشکلاتی مثل کمبود آهن یا کمبود امگا 3 و 6 و غیره میتونن موثر باشن.

3. استعداد ها متفاوتن. امثال من و شما شاید مثلا بیشتر سمعی باشن تا بصری و به جزییاتی که میبینن اهمیت ندن. یا گذشته پرداز نباشن و ... پس این دلیلی نیست که ما آلزایمر داشته باشیم. خیلی ها مثل ما هستند. مثلا من دو جلسه با استادی کلاس داشتن، بعد رفتم تعطیلات عید برگشتم، تو راهرو بهم سلام کردن، من نشناختمشون. ولی خیلی ها تو برخورد اول میتونن کفش و کیف و رنگ لباس و همه چی رو با جزییات توضیح بدن و هیچ فراموش نکنن. در عوض من یه آهنگ رو یک بار بشنوم تا ابد حفظم یا یه شعر رو یک بار بخونم حداقل دو سه بیت برای همیشه تو ذهنم میمونه و خیلی ها از این امر عاجزند. ولی شماره رو نمیتونم حفظ کنم. خب این استعداد های مختلف افراده دیگه. عیب و ایراد محسوب نمیشه.

4. آسیب های روحی میتونن فراموشی رو در پی داشته باشن که همانطور که پیشنهاد کردم در این صورت مراجعه به روانکاو کارگشاست.

تغذیه و خواب مناسب و کافی هم از دیگر عوامل موثرند.