خیانت نامزدم بعد از ده سال و در آستانه ازدواج
سلام
من پسری 28 ساله هستم
در 18 سالگی با دختری همسن خودم توی اینترنت آشنا شدم .از همون سال های اول اینقدر باهم صمیمی شدیم که حتی رفت و آمد ما دو تا بین خانواده هامون سریع شروع شد. توی این ده سال پدر و مادرش طلاق گرفتن و بد اخلاق شد و سر کوچکترین دعوایی بهم میگفت می خوام باهات قطع ارتباط کنم و دوست ندارم ولی بعد از هر بار دعوا با صحبت های من برمیگشت و ابراز علاقه می کرد و میگفت از سر عصبانیت اون حرف ها رو زده.
من بدلیل مشکلات زندگیم و خانوادگیم و همچین تغییر رشته , دانشگاهم رو خیلی دیر تموم کردم و تازه در 26 سالگی به سربازی رفتم توی همه این سال ها نامزدم به پام نشست و با همه چیزم ساخت تا اینکه بعد از حدود 8 سال دوستی پارسال جشن نامزدی خودمون رو توی تالار مفصل برگزار کردیم و قرار شد تا سال 96 ازدواج کنیم.
زمستان پارسال خانومم توی محل کارش با صاحب کارش به مشکل خورد طبق معمول بعد از اینکه مشکلی براش پیش می اومد شروع به قاطی کردن کرد و به من گفت که توی زندگی و کار کم آوردم و شروع کرد به من گیر دادن که 9 ساله منو علاف کردی . من برای دلداری یه گردنبند طلا خریدم براش و قول دادم که سریع تر ازدواج کنیم .
در همون حال توی همون محل کار همکار خانومی داشت که معتاد به حشیش بود و با پسرای دیگه به خاطر پول رابطه جنسی برقرار میکرد. متاسفانه خانومم که اون روزها وضع روحی خوبی نداشت تحت تاثیر حرف های اون خانوم قرار گرفت و اون خانوم براش عین یک خدا شده بود. همکار خانومش هر روز براش از رابطه جنسی با پسرای مختلف و تیغ زدن اون ها تعریف می کرد اون رو تشویق به این کار میکرد.
متاسفانه نامزدم تحت تاثیری حرفای اون خانم با پسری دیگر 2 بار در کافی شاپ قرار گذاشت و در جلسه سوم با اون پسر رابطه جنسی برقرار کرد و به من خیانت کرد.به گفته خودش رابطه جنسیش بخاطر ترس و عذاب وجدان شدید حتی 30 ثانیه هم طول نکشیده و ناتموم مونده و طوری شده که به خاطر عذاب وجدان 2 روز بعد اون گریه کرده و بعد از اون روز دیگه هیچ وقت پسره رو از نزدیک ندیده و رابطه شون فقط در حد اس ام اس بوده.
وقتی من این موضوع رو با هک کردن تلگرامش فهمیدم دنیا برام سیاه شد , کاخ آرزوهای ده سالم یک جا ریخت پایین و افسردگی شدید گرفتم.
نامزدم وقتی دستش رو شد و حال خرابه من رو دید اوضاع روحیش ریخت بهم . از اون روز تا الان 2 ماهه هر روز میاد پیشم و گریه میکنه و میگه اشتباه کردم , تحت تاثیر اون خانوم این اشتباه احمقانه رو کردم , فقط منو ببخش حتی برای اینکه ثابت کنه منو دوست داره بعد از این قضیه اسم من رو روی بدنش تتو کرده !!! الانم میگه اگه بری خودکشی میکنم , به خاطر یه اشتباه بچه گانه من 10 سال رابطمون رو خراب نکن. کارش 2 ماهه فقط شده گریه و عذر خواهی حتی اخلاق تندش رو هم گذاشته کنار و حتی به من میگه خیانتم رو با یکی دیگه تلافی کنی هم بهت چیزی نمیگم چون حقته و باهات میمونم.الانم خط موبایلش رو عوض کرده.
واقعا نمیدونم چیکار کنم , قراره سال دیگه ازدواج کنیم
از طرفی کارش رو نمیتونم ببخشم و با کسی که با دیگری رابطه جنسی داشته ازدواج کنم, از طرف دیگر گریه و درماندگی و عذر خواهی هاش و ده سال رابطمون رو میبینم...