میخوام همون ادم ساده و درست و..... قبلی باشم

سلام. این دومین و اخرین تاپیک منه.اگه نتیجه نگییرم دیگه فعلا سراغ اینترنت و اینجا نمیام

من بیشتر دنبال علت رفتار و مشکلاتم هستم تا برطرفشون کنم .لطفا تاپیک دیگم رو نگاه نکنیدی نتیجه نداره.پیام هم دادم که چون جواب نگرفته پاکش کنند که نکردند


من قبلا یعنی زمان دیبرستان و اکثر سالهای دانشگاهم دختر ساده ای بودم که نه به بدی ادمها کار داشتم به به رفتارشون سرم به کار خودم بود. تا حدیکه حواسم نبود خیلیا دارن توی کارم موش میندازن و خیلی از مشکلاتم تقصیر اونهاست.زندگیمو میکردم و اروم بودم

متاسفانه چندساله که ادمهای دوروبرم رو حتی نزدیکانم رو شناختم دچار حالت های بدی شدم
خشم
عصبانیت
خودخوری
افسردگی
حسرت
گوشه گیری بیشتر
نا ارومی و بی قراری
و اینکه بیشتر فکرم متوجه دیگرانه اینقدر حواسم به کارای خودم نیست که نه فقط از زندگی و پبشرفت موندم که مثلا به حواسپرتی و گیجی مبتلا شدم

و مهمترین و بزرگترین مشکلم که نتیجه همه اینهاست فکر مشغول و افکار منفی و ناراحت کننده ست. به جای کار و همه چیز بیشتر ساعت های روز یه گوشه فکر میکنم. کلا خیلی خیلی زیاد با خودم فکر میکنم و نمیدونم چه طوری بای د از این حالت دربیام.فکر و فکر و فکر همه جا همه جا

نمیدونم چه کار کنم وکجا برم . ببشخید لی خیلی از مشاورها و صد در صد نه همشون خودشون نیاز به مشاوره و اموزش دارن

- - - Updated - - -

میخوا م اروم بشم و فقط به زندگی خودم برسم حتی اگه از اسمون سنگ بباره حتی اگه خانواده خودم با خنجر از پشت باهام رفتار کنن

سلام

این مشکلاتی که گفتی با گفتگوی آنلاین و مشاوره غیرتخصصی من و امثال من حل نمی شه.
برو روانشناس. اگه تشخیص داد روانپزشک برو ( که احتمالا همین را می گه)

با دوز پایین دارو ممکنه زود خوب بشی و حالت خیلی بهتر بشه
اما اگه نخوای اقدام کنی چند سال دیگه شاید مجبور باشی درمانهای سخت تری را پیش بگیری.

سلام خودتون مشغول به کارى بکنىد که دوست دارىد کم کم تمام اىن علاىم حذذف مىشن با توکل بر خدا اگر مى تونىد نماز شب بخوانىد خوب خىلى ها اىنجورى هستند از عزىزانشون ضربه خوردن که ىک زخمى توى روحشون به وجود اورده کم کم با ىک کار مناسب مى تونىد حواستون جمع کنىد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid12

سلام خودتون مشغول به کارى بکنىد که دوست دارىد کم کم تمام اىن علاىم حذذف مىشن با توکل بر خدا اگر مى تونىد نماز شب بخوانىد خوب خىلى ها اىنجورى هستند از عزىزانشون ضربه خوردن که ىک زخمى توى روحشون به وجود اورده کم کم با ىک کار مناسب مى تونىد حواستون جمع کنىد.

---

شیدا خانم عزیز من اگه دنبال درمان پزشکی بودم اینجا نمیومدم. تشکر از جوابت

من مشغول به کار مفید هستم. منتها کارم تمرکز زیادی میخواد ولی من خیلی فکر میکنم .در موقع هرکاری زیاد فکرمیکنم.میخوام این یکل فکر زیاد و خشم و ناراحتی رو از بین ببرم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zaaraa

من خیلی فکر میکنم .در موقع هرکاری زیاد فکرمیکنم.میخوام این یکل فکر زیاد و خشم و ناراحتی رو از بین ببرم

---

سلام

یه کاغذ بردار فکرهایی که می کنی و یا اون فکرها شما را ناراحت میکنه را بنویس !
سپس راه حلی ارائه بدید
ذهن شما یه عادتی کرده باید با مرور زمان این برنامه با برنامه جدیدیت ( زمان حال زیستن ) عوض بشه
ورزش روزانه میتونه مفید باشه به نظرم .


از طرفی :
احتمالا شما کارهایی که انجام می دهید خسته کننده می دونید و یا علاقه ای بهش ندارید و یا هدف ها ی بلندی برای خودتان انتخاب کردید.
در واقع مدیریت زمان را جوری دیگر باید برنامه ریزی کنی .

هدف های کوتاه مدت روزانه هم داشته باشید و سعی کنید با خورد کردن آنها از خودتان مسئولیت بخواین



...................................

برای تمرکز ذهنتون : برید وضو بگیرید - رو به قبله بشینید - ببینید میتونید 20 دقیقه به چیزی فکر نکنید !

اگر نتونستید ،،،، از روزی 1 دقیقه شروع کنید.

تمرین خوبیه که بتونی جلوی بازیگوشی ذهنت را بگیری !!!!

مغز بعد از 21 روز میتونه یه عادت را عوض کنه !!


اگر لازم دیدید حتما پیش کارشناسان این حوزه بروید.

برای چی میخوای برگردی به حالت قبلیت؟ !!!!! به نظر من تازه داری بزرگ میشی و جامعه ی اطرافت رو درست تر میشناسی.

چرا فکر میکنی اونقدر دوست داشتنی و عزیز هستی که دیگران همه باید دوستت داشته باشن و بخوان بهت خوبی کنن؟ چرا فکر میکنی کسی نباید بهت خیانت کنه؟ مگه شما با آدمای

دیگه فرقی داری؟ میشه بگی چشم و ابروت از دیگران مشکی تره یا مثلا دختر پادشاهی؟ شما هم یه آدم هستی که ممکنه در حقش خیانت کنن.

یکم توقعت رو از خودت بیار پایین و از توهم و خیال خوب و مظلوم دیدن خودت بیا بیرون و خووب چشمات رو باز کن و ببین که یک انسان کاملا معمولی و البته ساده هستی اونوقت اینقدر

خشم درونت ایجاد نمیشه. همه ی آدمای اطرافت تو رو دختری معمولی و ساده میبینن مثل همه و فقط این تو هستی که از درون خودت رو تافته ای جدا بافته میبینی.

لطفا به نحوه ی حرف زدن من ایراد نگیر چون دارم واقعیت رو بهت میگم.

وضعیت شما دقیقا شبیه کسیه که میپرسه آتیش چرا می سوزونه فردی که مثلا دستش رو بگیره رو آتیش و بسوزه و خشمگین بشه چون انتظار داره که آتیش نسوزونه!!! این فرد کسیه که

تو دنیای خیال زندگی میکنه و اونقدر تو خودش فرو رفته که با دیدن واقعیت ها به جای پذیرشش حس خشم درش ایجاد میشه.

یه آهو چون خودش علف میخوره نباید از شیر ناراحت باشه که اون گوشت خواره و آهو ها رو میخوره بلکه باید با تدبیر و آگاهی و حواس جمع زندگی کنه وگرنه مرده!!!

انسانها هم همین طورن هر کس شخصیت خاص خودش رو داره و قرار نیست همه ی آدما اون طوری رفتار کنن که ما دوست داریم.اگه حواسمون نباشه ممکنه از ما سو استفاده بشه.

شما هم به جای گرفتار کردن خودت با خشم و عصبانیت خیلی راحت راه منطق و پذیرش واقعیت ها رو در پیش بگیر ،نترس. به نظر من کار درست اینه که خودت هم چند بار تو کار مردم موش

بدوونی البته آگاهانه چون اگه به وضعیت فعلیت از نظر حجم خشم ادامه بدی به خیانت کار ترین آدم دنیا تبدیل نشی کمتر از اون نمیشی. و بعد حس وحشتناک گناه از کارات تو رو بیمار

میکنه و این حس گناه صد درصد در درون تو ایجاد میشه پس سعی کن با آگاهی رفتار کنی و خشم خودت رو خالی کنی.

راستی فکر نکن فقط شما این وضعیت رو پیدا کردی بلکه اکثر افراد جامعه موقع رشد از نظر عقلی دچار این نوع تعارض ها میشن پس میتونی خوشحال هم باشی نه اینکه بخوای با برگشتن

به عقب به امنیت برسی که اشتباه ترین کاره حتی فکرشم نکن و رو به جلو حرکت کن بزرگ شدن درد داره اما بهتر از بچه موندنه.

سلام منم با نظرات زندگى خوب و باغبان موافقم. حالا فکر کنىد مثلا چى مىشه ىه مدت فکرتون مشغول بعد کم کم عادى مىشه. توقع از خودتون بىارىد پاىىن شما حق دارىد به چىزهاىى که شما رو ناراحت مىکنند فکر کنىد منتها فکر درست فکر براى رفع ىا پبشگىرى از ىک مشکل در قران سراسر سفارش مىشه که فکر کنىد هدف تعىىن کنىد براى خشمتون هم به خودتان جاىزه بدهىد مثلا اگر وقتى مادرم فاطمهحرف به من زد من جوابشو نمىدم و مىرم ىک ادکلن براى خودم مىخرم. تا دىروز فکر مىکردىد پشتتون گرم از امروز بدونىد جز خودتون هىچ کسى رو ندارىد پى به خودتون برسىد فکر خوب جاىگزىن فکر بد بکنىد مثلا طلاق گرفتم ولى الان ىک خواستگار خوب مهربون دارم که همش دوست دارم بهش فکر کنم اول جهت دهى به سمت مثبت اندىشى. به خودتون فشار نىارىد فعلا سر کارى برىد که سخت نباشه احتىاج به تمرکز بالا نداشته باشه. ورزش کنىد شنا برىد اهنگ هاى زىبا که امىد توى دلتون روشن کنه گوش بدىد فقران گوش بدىد.

کاملا درکت میکنم و میدونم چی میگی.اما تو چیزی که باید دنبالش باشی رسیدن به اهدافته و حرف دیگران برات مهم نباشه و حتی کاراشون.تو به هدفات فکرکن.در اخر هم اگر کسی بهت گفت چرا اینطوری میکنی بگو من کاپیتان کشتی خودم هستم و به کسی مربوط نیست من چطور میخوام کشتیم رو برونم.

*********الا بذکر الله تطمئن القلوب**********
کلید مشکلت همینه با خدا زیاد دردل کن توکلت رو بهش زیاد کن و بدون اگه همه دنیا جمع بشن که بخان ضرری بتو برسونن و خدا نخاد هرگز نمیشه و اگر همه دنیا جمع بشن تا خیری بهت برسونن اگه اون نخاد نمیشه
حتما حتما قران رو با معنیش روزی شده یه صفحه بخونی اینکار حتما بکن اونوقت به ارامشی میرسی که دیگران میگن چطوری اینقدر ارومی؟؟؟؟؟