نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. عذر میخوام یه سوال داشتم... من و نامزدم یک سال و نیمه تو عقدیم... تازه متوجه شدم که همسرم همش میخواد حرف خودش باشه و اصلا حرف منو قبول نمی کنه. تا یه نظر مخالف از من میشنوه جبهه می گیره و برآشفته میشه. در ضمن خودش با دوستاش هرجا می خواد قرار میذاره و میره اما به من حتی اجازه نمیده که تا حرم امام رضا برم و واسه خودم خلوت کنم... آیا این انصافه؟ مگه من تو عقد باید از اون اجازه بگیرم؟
دوران نامزدی ( نه عقد البته ) دوران شناخت هست .
باید به توافق برسید سر این مسائل
سلام.حتما مشهد هستی
میشه انشالله رفتی حرم منو دعا کنی
به امام رضا بگید عروس خوشبخت گرفتاره دستمو بگیره ضمانت کنه ما رو جایی واسه کار برای شوهر
از اقا بخواید جان حضرت زهرا ابروی منو بخره مهر و محبت منو توی دل شوهرم قرار بده شوهرم دوستم داشته باشه عاشقم بشه
از اقا بخواید جان امام جواد کمکمون.کنه مشکل کار شوهرم هر جوری صلاحه حل بشه دایم بره سرکار حقوق خوبی بهش بدن بتونیم از جامون بلند شیم زندگیمونو بسازیم یه کار خوب گیر خودم بیاد استخدام بشم
ممنونتم
******************************************
******************************************
راجع به مشکلت من نمیتونم نظری بدم انشالله مشاورین بیان و راهنماییت کنن ببخشید
ازدواجتونو بهتون تبریک میگم ان شالله خوشبخت و عاقبت به خیر بشید:323:
اول اینکه ای کاش این مسایل رو قبل از عقد راجع بهش صحبت میکردین و یه سری توافقات انجام میشد و کمی شناخت نسبت به عقاید ایشون پیدا میکردین چون این مسایل به راستی میتونه منشا خیلی از دلخوری ها بین زنو شوهرا باشه اما حالا که تا اینجا اومدین پس من چندتا نکته به ذهنم میرسه بهتون میگم
مردا کلا دوس دارن از همه چیز زنشون خبر داشته باشن مخصوصا اولای زندگی و وقتی نسبت به چیزی حساسیت نشون میدن دوس ندارن زنشون مثل بزن بهادر جلوشون وایسه جنگ و مرافعه راه بندازه یا به شوهرش بگه این به تو ربطی نداره و بگو مگو بکنه و حرف خودشو به کرسی بنشونه اگرچه کاملا خواسته ی شما به حقه و حق دارید که ازین قضیه ناراحت باشید اما چکار باید کرد
پیشنهاد من به شما اینه بدون دعوا مرافعه در یک فضای اروم و محترمانه باهمسرتون حرف بزنید
بهش بگید میدونم که تو همسر منی همه کس منی و میدونم بیشتر از هرکسی نگران منی و من برات مهم هستم و دلت نمیخواد تنهایی جایی برم که خدای نکرده مشکلی برام پیش نیاد
اما دلم میخواد منو هم درک کنی و بدونی که با محدود شدن من اذیت میشم خیلی وقتها ممکنه کاری برای من پیش بیاد یا اصلا دلم بخواد تنهایی برم جایی و یه ساعت خلوت کنم دلم
میخواد این اجازه رو داشته باشم چون وقتی این اجازه رو ندارم احساس بدی به من دست میده نه بخاطر اینکه چرا نمیتونم برم بیرون چون اساسا مسیله مهمی نیست ازین ناراحت میشم
که به عنوان یه انسان از حقوق اولیه ام محروم میشم و از طرف عزیزترین کس زندگیم این مسیله به من تحمیل میشه این مسیله خیلی بیشتر ازون محدودیت منو ازار میده میخوام مطمین باشی که من مواظب خودم هستم و کوچکترین مشکلی برام پیش بیاد تو اولین کسی هستی که در جریان قرار میگیری
بهش بگید اگر تو دوس نداری من هیچ وقت بدون تو جایی نمیرم چون راضی نیستم حتی ذره ای تو رو ناراحت کنم اما بدون که خودم ازین قضیه خیلی ناراحتم و فقط بخاطر دل تو و ارامش تو
اینکارو میکنم و واقعا هم یه مدتی اینکارو بکن و تمام این حرفهارو با حالت مظلومانه و کمی ناراحت بزن مطمین باش اگر بدونی چطوری کارتو پیش میبری یه ذره که اعتمادش جلب شد و اون حس مردونگی رو بهش دادی و بهش القا کردی که برا حرفش احترام قایل هستی دیگه کاری به کارت نداره
مثلا عصر بهش زنگ بزن بگو خیلی دلم گرفته کاش میومدی یه سر میرفتیم یه کم دور دور میکردیم:58:
بعد دوباره فرداش مثلا بگو خیلی وقته کفش میخوام میشه زحمت بکشی بیای باهم بریم
یه بار دیگه وقتی اومد پیشت یه کم بی حوصله خودتو نشون بده ازت پرسید چته بگو بی قرارم نمیدونم چمه کلافه شدم از بس خونه نشستم:311:
خلاصه سعی کن مسولیت خیلی چیزارو بندازی گردنش:58:
بعد که دید نمیتونه دم به دقیقه بیفته دنبالت مجبوره کمی کوتاه بیاد
در کل هم سعی کن خیلی در جریان امور روزمرت قرارش بدی
من الانم بعد پنج سال همسرم دوس داره از برنامه روزانه من خبر داشته باشه همیشه صبح که میخواد بره بیرون ازم میپرسه امروز برنامت چیه کجا میری حتی میپرسه نهار چی درست میکنی:311: گاهیم سر کار زنگ میزنه نرفتی بیرون؟؟ نرفتی فلان جا؟؟؟ الان کجایی؟؟؟ کی میای پیشم؟؟ خلاصه مردها دوس ندارن زنشون یه ور بره خودشون یه ور این حسشو ارضا کن
بهش اطمینان بده که بدون اون بهت خوش نمیگذره و اگر جایی میخوای بری خیلی وقتها دلت پیش اونه و ارزو میکردی اونم بودو باهم میرفتین و تنهایی و بدون اون بودنو دوس نداری
من بدون اینکه همسرم ذره ای نسبت به بیرون رفتنم حساسیت داشته باشه اما همیشه حواسم به این قضیه هست که باید خبر داشته باشه کجا میرم خیلی وقتها میگم خیلی جات پیشم خالیه یامیگم کاش بودی باهم میرفتیم وقتیم میبینمش از اینکه کجا رفتمو چی خریدمو کیو دیدمو ....چیزیو جا نمیذارم:311:
در کل توی زندگی مشترک من به یه نتیجه اساسی دست یافتم و اونم اینه هیچ وقت با مردا نباید جنگید هیچ وقت خودمو مقابلش قرار ندم و از هرچی ناراحتم احساس قلبیمو صادقانه بگم و روی چیزی پافشاری نکنم بسپارم دست وجدانش
و اینکه در عین اینکه در ظاهر ابهت و مردونگی همسرمو حفظ میکنم اما تو دلم سعی میکنم مثل بچه ها باهاش رفتار کنم چطوری؟؟/
شما وقتی بچتون چیزیو میخواد و داد و بیداد میکنه و گریه میکنه غیره اینه تو اون لحظه سعی میکنید کوتاه بیاید و از کنار اون قضیه هرچند مقطعی عبور میکنید تا اروم بشه بعد سعی میکنید کم کم اون کاری رو که دوس دارید بچتون انجام بده رو ازش میخواید و ترغیب و تشویقش میکنید/؟؟؟؟
شما تو اوج جیغ جیغ کردن بچتون قطعا جیغ نمیزنید صداتونو بالا نمیبرید لج نمیکنید فقط سکوت میکنید تا اروم بشه پس این رویه رو در برابر خواسته ها و لجبازی های همسرتون در پیش بگیرید و مثل بچه ها با دلش کنار بیاید اونوقت اگر طرفتونم واقعا انسان باشه خیلی چیزهارو درک میکنه و به خواسته ها و حساسیتهاش بیشتر فکر میکنه
خیلی وقتها با یه بار گفتن مسیله حل میشه بعضی وقتها کمی طول میکشه و باید یه سری مسایلی زمینه ای حل بشه تا بشه اون مسیله رو حل کرد و گاهیم بعضی مسایل جزو خط قرمزهای وحشتناک مردهاست و به هیچ وجه حاضر نیستن کوتاه بیان که اونجاها دیگه باید خودتو خسته نکنی و تو کوتاه بیای بخاطر همین گفتم باید با مردها قبل از عقد خیلی مسایل رو روشن کرد چون واقعا برا بعضی مردها همه چی خط قرمزه و انعطاف پذیر نیستن که در اون صورت زن مجبوره بیشتر کوتاه بیاد
امیدوارم با در پیش گرفتن این رویه بتونید مشکلتونو حل کنید
سلام خانومی
خب باید بگی در چه مورد خاص این اختلاف نظر وجود داره.اینو نگفتی،هرچی بیشتر توضیح بدی بهتر میشه راهنمایی کرد.
در حالت کلی مخالفت با نظر همسر (چه مرد چه زن) اگه به روش درست انجام بشه میتونه باعث رشد دوطرف بشه اما اگر به روشی نامناسب مخالفت صورت بگیره نتایج جالبی نداره و
همسر احساس میکنه توان تصمیم گیری درست رو نداره یا حتی احساس میکنه از طرف همسرش پذیرفته شده نیست.
سخنرانی کلید مرد،کلید زن از دکتر حبشی رو می تونید گوش بدید.خیلی خوب و قشنگ توضیح داده.