آیا کسی هست مرا یاری کند ؟ هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی ؟ (قاچاق مواد مخدر !)
من حتی 30 هزار تومان نداشتم بروم یک جلسه مشاوره روانشناسی ! آمدم اینجا ... خواهش میکنم کمکم کنید ...
قسمت اول - مشکل خانوادگی
سلام . نمیدانم باید از کجا شروع کنم . پسری هستم 24 ساله . کودکی پر تنشی را پشت سر گذاشته ام . کار پدرم قاچاق مواد مخدر بود . برای همین تا یاد دارم از بچگی درگیر این مسئله بوده ام . یعنی میتوان گفت پدر من تمام عمر خود از دو حالت خارج نبوده : یا در زندان ها به سر برده است یا از دست مامور ها فراری بوده است . یادم است در همان دوران بچگی که همراه پدربزرگ و مادرم به این شهر و آن شهر برای رسیدگی به کار پدرم و ملاقات او میرفتیم ... خودم را سرزنش میکردم که چرا نباید مثل افراد عادی جامعه ، ما هم آرامش داشته باشیم ؟ چرا باید همیشه درگیر بی پولی و فقر مالی باشیم ؟ چرا همیشه باید مضطرب باشیم ؟ ... آن روزها گذشت و پدرم در دوران مرخصی از زندان فرار کرد ... !
و 5 سالی بیرون بود ... و دوباره به کار قاچاق روی آورد ... خدا میداند چقدر با او مخالفت و مبارزه کردم ... چقدر با او دعوا کردم ... ولی انگار فایده نداشت ... حاضر بودم کارگری کند ولی این کار را نکند ! میگفت » " شما و مادرتان عمرتان را سختی کشیدید ... میخواهم یک زندگی خوب برایتان فراهم کنم " ... در این پنج سال خانه و ماشین و ... خرید ،اما ! ای کاش هیچ وقت آنها را نمیخرید ! سال 90 بود که دوباره دستگیر شد ! و با وجود 2 بار سابقه قاچاق مواد مخدر ... به اعدام محکوم شد ... وای نمیدانید در این پنج سال من و مادرم و خواهرم چی کشیده ایم و داریم می کشیم ! ... هر روز اضطراب .... هر روز ترس ... که این شنبه اعدام میشود ... درگیر بی پولی هم شده ایم ...
خدا را شکر مادر مومن و خوبی دارم ... که با تمام این سختی ها که عمرش کشیده ... طلاق نگرفته و برود و مرا رها کند ! و یکی از عواملی که باعث شده همه اهالی محل سکونتمان بنده حقیر را به عنوان جوان درستکاری بشناسند ، همین تربیت مادرم است ! خیلی ها متعجب اند ... میگویند ما باورمان نمیشود این پسر فلانی باشد !
قسمت دوم - مشکل فردی
از همان بچگی هدفم را بر این گذاشتم که راه نکبت بار پدرم و عمو هایم را نروم ! و برای خودم کسی بشوم ... فردی درستکار ... و خوشبخت ... یکی از مشکلاتی که از بچگی همراه من بوده و فکر میکنم ریشه در گذشته پر تنش من و رفتار پدرم دارد : بیماری وسواس فکری - عملی (OCD) و در پی آن مشکل کمال گرایی است (Perfectionism ) ! که این وسواس های فکری با قرار گرفتن در مشکل اعدام پدرم و فقر مالی خانواده ام دو چندان شده ...
برای این که دوست داشتم انسان موفقی شوم ، از همان از 16 سالگی ... میتوان گفت بسیاری از کتاب های موفقیت بازار را خوانده ام ... و همچنین به خود شناسی پرداخته ام ...
کتاب هایی از نویسنده های بزرگی چون :
اوشو
برایان تریسی
ناپلئون هیل
نورمن وینسنت پیل
وین دایر
و....
کتاب های کارآفرینی ، تبلیغات ، راه اندازی کسب و کار و...
کسی که همه مسخره اش میکردند در دانشگاه دولتی شهر خودش ... قبول شد ... اما به خاطر درگیری با وسواس های فکری و مشکل اعدام پدرم و مشکل مالی نتوانستم تحصیل را ادامه دهم ...
و رفتم که شرکت خودم را بزنم ... مثل استیو جابز ... مثل بیل گیتس ... و با این که الان 24 سالمه ... تجربه های خوبی را به دست آورده ام ... در زمینه کار آفرینی ... در زمینه بازاریابی و برندسازی ... وقتی با مدیران شرکت ها صحبت میکنم به من میگویند تو تجربه یک مرد 35 ساله را داری ... و من در جواب میگویم : برای این است که در زندگی زیاد زمین خورده ام و بلند شدم
آقا حالا برسیم به مشکل اصلی من (اهمال کاری) :
بی پول شده ام و با تمام توانایی هایم در زمینه تولید نرم افزار و علم بازاریابی دست به عمل نمیزنم !
و ناخود آگاه از عمل اجتناب میکنم ...
اگر به روانشناسی آشنایی داشته باشید میدانید که آدم های وسواسی و کمال گرا به اهمال کاری مبتلا هستند ...و ناخواسته از تلاش پرهیز میکنند ... خودم میدانم تنها مسیر برای رسیدن به زندگی بهتر تلاش است و بس ... ولی چه کنم که دست خودم نیست ... هر چقدر اراده میکنم نمیتوانم ...
خواهشا حرف های معنوی نزنید که به خدا توکل کن و...
از بس تو این 3 سال اخیر دعا کردم و امام رضا رفتم ... خسته شدم ....
البته از لطف خدا نا امید نیستم ...
اما راهکار روانشناسی بدهید ...