-
راز و نیاز با خدا
سلام:43:
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &
:54:خداوندا ...:203:
مدتهاست که برایت نامه ای ننوشته ام ...
خوب خودت خواستی ...
چرا آن آخری را از زیر فرش برنداشتی و نخواندی ؟
نکند دیگر تو هم از دستم خسته شده ای ؟! نمی دانم ...
روز به روز بیشتر از تو دور می شوم ...
راه را گم کردم گویا ... و خودم را نیز همینطور ...
هنوز در پیچ و خم نادانسته هایم پرسه می زنم ...
نمی دانم كه هستم چه هستم و چرا بايد باشم و اصلا به كجا بايد برسم !
روزها میگذرند ... حس میکنم به انتها نزدیکتر شدم ...
هر روز تنها تر می شوم و این تنهایی تاریک و تلخ مرا هیچکس درک نمی کند ...
خسته از این ر اه بی پایان ...
خسته و رنگ پریده از وحشت بی تو بودن ...
هنوز در گیر و دار احساسم دست و پا می زنم ...
اما نه ...
میدانم که هنوز سقوط نکرده ام ....
می دانم آنجایی ... آن بالا ...
مرا می بینی و منتظر فرصتی هستی که دوباره بیایی پایین به پیشم ...
هنوز هم شب ها وقتی غرق می شوم توی خواب شاید بیایی کنارم ...
خداوندا ...
من راه حلی برای این دلتنگی مرگ آور پیدا نکرده ام ...
مشکل است پیمودن مسیر وقتی مقصد را ندانی ...
دستم رابگیر ...
راه را بر من بنمای ...
کمکم کن ........................................
-
RE: راز و نیاز با خدا
رازو نیاز....
معبود من !!
نگاه کن چگونه ظلمت و تاریکی درتن این بنده ریشه دوانده است.
نگاه کن چگونه پرشکسته ودراین سیاهی شب بی پناه و تنها ماند ه ام ونمی توانم پرواز کنم.
ببین که چگونه رویاهای سرابی و بیهوده مثل حجابی چشمان مرا به روی حقایق بسته اند .
نگاه کن که چگونه دستانم ناتوان و عاجزند تا به سوی اسمانت بلند شوند.
ببین که لحظه های زندگی ام غرق درعصیان شده اند.وتوای همدم تنهایان بگذار تنهایی ام را برایت ضجه کنم.بگذار ناله سردهم تا تو قلبم را سرشار از ارامش کنی.یا غیاث المستغیثین بگذار تا فریاد ونعره بزنم و اقرار کنم به بی کرانی تو و بگویم که پناهی جز تو ندارم.ودرکوچه های تاریک و سرد زندگی فقط توی که به این بی پناه گریزان ،پناه می دهی و درخانه ات را به رویش می گشایی .بگذار اعتراف کنم چگونه به خود ظلم کرد ه ا م ودرمرداب پستی و پلیدی فرو رفتم واکنون که گرفتار شده ام رو به سوی تو کرد ه ام و به تو پناه اورده ام.
محبوب من!
طریق عاشقی را به من نشان بده تا عاشق واقعی توباشم .
پروردگارمن!مرا مورد لطف خود قرار بده که اگر نبود پیاله پیاله ی مهر تو دل به ساغر کدامین میخانه می سپردم.
ای غایت امال که ارزوی وصالت دراندیشه ی همیشگی ام رخنه کرده ارزوی مرا براورده ساز .
ای تمامت معرفت ،امشب که دراستان ملکوتی تو بساط گدایی پهن کرده ام کرمم نما.
ای خدای من دست نیازم را ازسفری کرامتت باز نگردان.خالق من !باتمام عصیان گری و گنهکاری ها باز بنده ی توام و به مغفرتت امیدوار.
-
RE: راز و نیاز با خدا
خداوندا! همواره، تو را سپاس ميگذارم كه هر چه در راه تو و در راه پيام تو، يشتر ميروم و بيشتر رنج ميبرم. آنها كه بايد مرا بنوازند، ميزنند، آنها كه بايد همگامم باشند، سد راهم ميشوند، آنها كه بايد حقشناسي كنند، حقكشي ميكنند، آنها كه بايد دستم را بفشارند، سيلي ميزنند، آنها كه بايد در برابر دشمن دفاع كنند، پيش از دشمن حمله ميكنند و آنها كه بايد در برابر سمپاشيهاي بيگانه، ستايشم كنند، تقويتم كنند، اميدوارم كنند، سرزنشم ميكنند، تضعيفم ميكنند، نوميدم ميكنند، تا در راه تو از تنها پايگاهي كه چشم ياري ميدارم، نوميد شوم، چشم ببندم، رانده شوم... تا تنها اميدم تو شوي، چشم انتظارم تنها به روي تو باز ماند، تنها از تو ياري طلبم و در حسابي كه با تو دارم شريكي ديگر نباشد.
خداوندا! پارسايان بزرگي را كه در انزواي رياضت و عزلت پاك عبادت يا علم يا هنر، به كشتن نفس كمر بستهاند، هر چه زودتر توفيقشان ده!
خداوندا! به من توفيق تلاش در شكست، صبر در نوميدي، رفتن بيهمراه، جهاد بيسلاح، كار بيپاداش، فداكاري در سكوت، دين بي دنيا، مذهب بيعوام، عظمت بينام، خدمت بينان، ايمان بيريا، خوبي بينمود، گستاخي بيخامي، مناعت بيغرور، عشق بيهوس، تنهايي در انبوه جمعيّت، دوست داشتن بي آنكه دوست بداند، روزي كن.
خداوندا! لذّتها را بر بندگان حقيرت بخش و دردهاي عزيز را بر جانم ريز.
دكتر علی شريعتي