به نظرتون مادرشوهر حق داره تا این حد وارد حریم خصوصی بشه؟؟

سلام دوستان من وقتی میرم خونه مادرشوهرم اینا همیشه با پوشش من مشکل دارن نه این که من بد حجاب باشم اتفاقا دختر ساده پوشی هستم الکی دنبال بهونه هستن که ناراحتم کنن آخه دخالت تا چه حد؟امروز زنگ زده میگه فلان مهمونی که میخوایم بریم لباس خوب بپوش مهمون زیاد دارن اعتماد به نفس منو تحت تاثیر قرار میده انگار مثلا خودم بلد نیستم چی بپوشم به خاطر این که هر روز پرروتر میشن میخوام روابطم رو باهاشون محدود کنم که به قول معروف دوری و دوستی باشه ولی مسعله اینه که نوه شون رو بهونه میکنن به نظرتون بذارم پسر دو سالم با پدرش بره خونه اونا چون من دیگه بیشتر از این حوصله جنگ اعصاب ندارم هرچی ازشون فاصله میگیرم آرامشم بیشتره ,اگه بچه کوچیکم رو بذارم بره با باباش و من نرم پررو تر نمیشن؟؟؟دوستان لطفا تجربه تون رو بگید

واقعا!
دخالت تا این حد؟!؟!
من فکر کردم حالا چه خبره
اگه مادر خودتونم بود اینطوری میگفتید؟
شاید منظورش از مهمون زیاد داریم این بود که غریبه هم تو جمع میاد و خودمونی نپوشی نه اینکه شما بدلباسی یا بلد نیستی چطوری لباس بپوشی یا چیز دیگه دیدتون رو کمی مثبت کنید

دوست خوب ممنون از راهنماییتون اگه ممکنه موضوع منو پیگیری کنید و بیشتر راهنماییم کنید

به نظر من همون لحظه که مادرشوهرتون بهتون گفت لباس خوب بپوشید باید صداتون رو صاف میکردید و ازشون سوال میکردید که منظورشون چیه؟ میگفتید مادر جون منظورتون از اینکه لباس خوب بپوش چیه؟ اینجوری اگر قصد بدی نداشت متوجه میشدید که قصد بدی نداره و اگه هم میخاد تیکه بندازه دو سه بار که بپرسی منظورتون چیه؟ هل میشه و سعی میکنه تکرار نکنه. آدما نمیتونن منظوری که پشت دخالت و تیکه هاشون پنهان شده رو صریحا بگن.

مسعله اصلی من اینه که خانواده شوهرم خودبرتربین اند و منو زیاد درحد خودشون نمیدونند و مادر شوهرم تا کسی دعوتمون کنه سعی میکنه منو به نحوی بپیچونه مثلا میگن ما که نمیریم بعد میفهمم رفتن یا با وجود این که احتمالا در جریانه شوهرم برام خوب خرج نمیکنه و دیدن که من یه لباس رو چندین مهمونی میپوشم ولی خودشون هر روز یه رنگند با این وجود میخواد منو زجر روحی بده و زنگ میزنه خوب لباس بپوش منم غرورم اجازه نمیده که بگم پسرت باید خوب خرج کنه تا من خوب بپوشم و میدونم شروع به توجیه میکنه و حتی خوشحالم میشه!!چون خوب شناختمش که تا چه حد بدجنسه و مظلوم نمایی میکنه مثلا همین مهمونی اخیر رو به شوهرم گفته اونا دعوتش نکردن و برای خودشیرینی مثلا وانمود کرده که داره زنگ میزنه به اونا و گفته لطفا عروسم رو دعوت کنید همه ی اینا در حالیه که خییییلی خوب نمایش هاش رو حفظم چون صاحب مهمونی تقریبا صد درصد مطمعنم به قدری برا من ارزش قاعله که حتما منو گفته و نیازی به لصطلاح به این فیلم مادرشوهرم نبوده,میخوام دستش رو برا پسرش رو کنم و زنگ بزنم از همسایشون بپرسم که این درسته که شما منو دعوت نکردین و مادرشوهرم ازتون خواسته؟؟به نظرتون برای یه بارم شده من مچ مادرشوهرم رو بگیرم که زبونش برا همیشه کوتاه بشه و دیگه برا شوهرم فیلم بازی نکنه؟چون با شناختی که از صاحب مهمونی دارم تقریبا مطمعنم که دعوتم کردن....

سلام
به نظر من نیازی به این کارآگاه بازیها نیست
من اگر جای شما باشم به همسرم میگم احتمالا شرایط میزبان جوری بوده که نمیخواسته خیلی شلوغ بشه مهمونیش

پس من صلاح میدونم که به این مهمونی نرم
واقعا هم نمی رفتم مگر اینکه به شدت ازم خواهش می کردن

چرا شما خودت رو انقدر مشتاق این مهمونی نشون میدی
اگر هم بعدا صاحبخانه ازت گله کرد که چرا نیومدی بگو ظاهرا اولش دعوت نبودم گفتم شاید نمیخواین تعداد زیاد باشه آمادگی ندارید ان شا الله یه فرصت دیگه

اصلا به این چیزا فکر نکن
یه هدفی چیزی برای خودت در نظر بگیر که اینجور چیزا در نظرت کوچیک بشه

نمیدونم الان چه شرایطی داری ولی اگر شاغل یا دانشجو نیستی یه کلاس هنری چیزی ثبت نام کن فکرت مشغول بشه و از فکر مادر شوهر بیایی بیرون

شخصیت شما باید بالاتر از این باشه که بخوای درگیر این بازیهای مادر شوهر خواهر شوهر بشی

اگر فیلم هم بازی میکنن شما وانمود کن باور کردی گذشت زمان باعث میشه خود واقعیشونو نشون بدن بدون اینکه شما خودتو خاله زنک نشون بدی البته اگر سو تفاهم نباشه

موفق باشی

تقریبا مطمئنم که دعوتم کردن.....



حالا تقریبا میدونی دعوتت کردن ، یا مطمئنی.
آخه نمیشه تقریبا مطمئن بود.
تقریبا یعنی چند درصد فقط فکر میکنی که دعوت شدی.
پس شک داری خودتم.
پس از فکر مچ گیری و این حرفیا بیا بیرون.
اگه اونا خودشون رو از تو بالاتر میدونن ، تو هم انقد خودتو بالا بدون که حرفاشون برات مهم نباشه.
برای داشتن یه زندگی خوب ، باید یه گوشتو در کنی و یه گوشتو دروازه.

اگه فقط یه جمله میپرسیدی منظورش چیه از لباس خوب ، الان این همه فکر و خیال های مختلف نمیکردی.
خیلی وقتا رک بودن خیلی خوبه.
رک بودن به معنی گستاخ بودن نیست ، معنیش اینه که حرف دلت رو بزنی و سوتفاهم ها برطرف بشه و . . .

سلام خانمی.این مسئله که به نحوه پوشش شما زیاد توجه دارن رو من هم باهاش مخالفم.چون خودم باهاش درگیرم.حتی سر نوع کفش.اونا میگن باید پاشنه کفشت 6 سانت به بالا باشه(من خودم قد بلند هستم و نیازی به این پاشنه ها ندارم)بارها هم از نظر علمی براشون توضیح دادم که این اندازه پاشنه چه بلائی سر دیسک کمر میاره اما بازم این ایراد رو ازم میگیرن.پوشش هر کسی به خودش مربوطه درست.اماتوهم خانومی کن و وقتی پیش مادر شوهر هستی یه جور دیگه پوششتو داشته باش تا کمتر این مسئله پیش بیاد.اما از نظر رو کردن دست مادر شوهر پیش شوهرت جدا خودداری کن.چون اونی که محکوم میشه حتما خودت خواهی بود.می دونی که پسرا چقدر روی مادرشون حساس هستند.پس خانومی کن و به روی خودت نیار.اینطوری شوهرت بیشتر چذب شما میشه تا اخلاق مادرش.تجربه بهم ثابت کرده.زیاد مهم نباشه برات که اون چی می گه.فقط چو رو آروم نگه دار و نذار بچه ت تنهایی بره خونه مادربزرپش.چون تنها رفتن شوهرت و بچه ت خیلی کار رو خرابتر می کنه.اونطوری پشت سر گوئی ها رو براشون فراهم میکنی.خودت باش و خانومی کن.:43: