با آگاهی از اشتباه بودن احساساتم، چگونه آن را کنترل کنم؟
باعرض سلام خدمت مدیران و دوستان گرامی
خواستار بهرمندی از راهنمایی های ارزنده تان می باشم
مدتی پیش با فردی در ارتباط بودم، البته نه بصورت انفرادی بلکه به شکل یک گروه، از جنس دوست اجتماعی و بصورت خیلی رسمی، بطوریکه گاه گداری حرف های کاملا معمولی زده میشد... قرار نبود هیچ اتفاقی بیفته، چون دو آدم از دو جنس کاملا متفاوت بودیم... هیچ تناسبی از هیچ لحاظی نبود... هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که حسی در من به وجود بیاد...
تا اینکه روزی احساس کردم که در این ارتباطات یک جورهایی هیجان زده میشم... و بنظرم این حالت عادی و نرمال نبود...
همانجا بود که تصمیم گرفتم این ارتباط کاملا قطع بشه... این تصمیمی بود که از روی عقل و فکر و منطقم گرفتم... واین ارتباط رو کاملا قطع کردم... تا این ریشه این حس رو خشک کنم... و به هیچ عنوان بهش اجازه رشد ندم....
اوایل خیلی برام سخت بود.... و ناباورانه احساس دلتنگی میکردم...
احساس شرم میکنم... از این ضعف خودم متاسفم...
یه مدت زمانی سپری شد تا اینکه کمرنگ شد...
ولی... نمیدونم چرا این حس از بین نمیره...؟ با وجود قطع همه راه های ارتباطی... چرا از بین نمیره...؟ چرا یاد اون شخص از ذهنم پاک نمیشه....؟
اصلا نمیدونم که این حس به چه معنی هست .... تو همه لحظات کاملا آگاهم و میدونم که این حس کاملا اشتباهه.... حتی لحظه های دلتنگی هم به اشتباه بودنش باور دارم.... ولی نمیدونم با این احساس دلتنگی و مشغولیت ذهنم چه کنم؟؟؟
اصلا این چه حسیه که من دارم؟ عشقی که میگن، همیینه؟
اصلا یادم نمیاد هیچوقت عاشق شده باشم.... همیشه از پس کنترل خودم و احساساتم بر می اومدم... پس ایندفعه چرا نمیشه....؟؟؟؟
گاهی از دلتنگی عذاب میکشم... وجود حس آزارم میده... از این که احساس بی ارادگی میکنم عذاب میکشم...
باید عرض کنم ارتباط ما در حد دو ماه بود و لی الان با گذشت بیشتر از چهار پنج ماه از قطع شدنش این حس ار بین نرفته....
به خودم میگم چرا باید این همه ذهنم، احساسم و قلبم درگیر اون شخص بشه؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ چجوری باید تموم شه این حس؟؟؟
شاید لازم باشه که بگم اهل داشتن دوست پسر هم نبوده و نیستم، روابطم فقط در حد تعاملات اجتماعی هست.
امیدوارم که من رو از راهنمایی های ارزندتون بی بهره نذارید.