-
خیلی ناراحتم....
با سلام.
خیلی خوشحالم که با این مجموعه آشنا شدم
با طرح مشکلم از شما درخواست راهنمایی دارم.
من 23 ساله هستم و همسرم24 ساله ما در دوران دانشجویی باهم آشنا شدیم بعد به هم علاقه مند شدیم.الان حدود یک سال و هفت ماه باهم عقد هستیم
همسرمو خیلی دوست داشتم و دارم از اون اول میدونستم که روی پای خودش ایستاده اما نمیدونستم خانوادش انقد بی پولن
توی دوران عقدمون هیچکاری برام نکردن(تمام طلاهای عیدی لباس خریدنو همه چی با خود همسرم بود)اگه همسرم انقد در دوران نامزدی وظیفه ی پدر مادرشو به دوش نمی کشید الان می تونستیم یه کاری بکنیم
اما الان بعد گذشته این همه مدت هنوز تکلیف عروسیم مشحص نیس.هنوز جهزیه همسرم تهیه نشده.
چند بار به بابام گفتم برو صحبت کن اما نرفت اخر خودم کنترلمو از دست دادم اس دادم به باباش که زودتر یکاری بکنید.اونم گفت ما بزور اومدیم به پسرم گفتیم نمیتونیمو از این حرفا.اونم از مادرش که برگشته گفته مینا خودش وضعینت مارو میدونست الان خیلی ناراحتو افسرده ام.میخوام منم جوابشونو بدم
-
سلام مینا خانم
یک سال و هفت ماه که مدت زیادی نیست من خودم 2سال و نیم عقد بودم داییم 5سال اونم فقط و فقط بخاطر شرایط همسرم
شرلیطتمون مثل همه با این تفاوت که خانواده همسرم خیلی هم گستاخ و بی درک و بی معرفت هستن و هنوزم این اخلاقشون دامن گیر زندگیمون هست
شما از اول میدونستین وضعیت مالیشون چطوره پس باید خوب فکر میکردین که میتونین باهاشون ازدواج کنین یا نه
در اینجا من خانواده همسرتونو مقصر نمیدونم چون واقعا گناهی ندارن.پسرشون از شما خواستگاری کردن شما هم پذیرفتین در صورتی که پدرشون گفته بودن که نمیتونن کمک کنن و واقعا هم نمیتونن نکه ثروتمند باشن و کوتاهی کنن پس یکم منصف باشین.
دوم اینکه خواهرانه بهت میگم کارت خیلی زشت بود که سرخود به پدرش پیام دادی اصلا حرمت نگه نداشتی.خوبه همسرتون به پدر شما پیام میداد زودتر جهیزیه زنمو بدین.در حالیکه وسع مالی پدرتون مناسب نبود.الان میدونی چیکار کردی؟شان و حرمت یه پدرو بردی زیر سوال و خجالت زده کردینش.این خیلی بده هیچ چیز مهم تر از احترام به پدر و مادر نیست
من تمام جهیزه مو خودم تهیه کردم چون پدرم توانشو نداشت اما خدا شاهده یبارم بروشون نیاوردم چون میدونم که جز خرد شدن کار دیگه ای ازشون بر نمیاد
من اگه جای شما بودم یجوری از دلشون در میاوردم.همین ممکنه باعث احتلافات و دلخوری بین شما بشه بعده ها.خیلی ناپخته رفتار کردین
دوم اینکه شما باید همسرتونو درک کنین الان همسرتونم خرد کردین.عصبی میشه دلخور میشه یا حتی از خودش خجالت میکشه و شک نکن بروز میده و اسیبش به خودتون میرسه
با همسرتون در کمال احترام و ارامش صحبت کنین ببینین برنامه شون چیه.یکم از خواسته هاتون کم کنین و همسرتونو درک کنین و همراهش باشین.
من حتی عروسی نگرفتم و الان 1ماهه رفتیم سر خونه زندگیم.تمام هزینه خونه و جهیزه همسرمو خودشن تهیه کردن منم تمام جهیزیه خودمو.
من و همسرم هم 5سال پیش باهم اشنا شدیم و 3سال باهم در ارتباط بودیم و 2سالم عقد بودیم.همینکه از 5سال قبل تلاششو میکرد برام کافی بود
اینقدر این زندگی رو جدی نگیر تا بیای ببینی کجایی تموم شده رفته.البته همه اینا نظر شخصی من بود شما حق داری اگه عروسی بخوای اما حرکتت درست نبود.باهم صحبت کنین ببینین چی میشه اما دیگه شان خانواده ها رو خرد نکنین
-
سلام عزیزم متاسفم اول از اینکه رک صبحت میکنم معذرت میخام
دختر خوب هدفت از ازدواج چیه؟؟؟؟
داشتن خونه ماشین طلا وسیله زندگی؟؟؟؟؟؟
خوب مگه اینها رو خونه پدرت نداشتی؟؟؟؟؟
هدف از ازدواح رسیدن به ارامشه رسیدن به امنیت
این کارهایی که شما کردی برای متنفر شدن عشقت کافیه
ادم کسی رو که دوست داره وبرای زندگی 40_50 ساله انتخاب میکنه معلومه که چیزی درونش دیده که پسندیده و شرایطش رو قبول کرده یعنی احساس کرده که با اون اروم میشه حالاایا درسته امکانات که باعث بوجود اومدن ارامشه رو بدست بیاری به قیمت از دست دادن ارامش؟؟؟؟
زن زندگی زنی هست که وقتی همسرش رو انتخاب کرد یعنی همه جوره قبولش داشته چه با پول چه بی پول
شما همه چیز انداختی رو دوش همسرت اونم تو این شرایط جامعه الانی یه پسر 24 ساله مگه چقدر درامد داره ؟در ضمن میگی جهیزیه هم اون باید بیاره خیلی ببخشی شما چه کمکی برا این زندگی میخای بکنی شما چه باری از دوشش برداشتی
مگه نه این که زن و شوهر شریک هم اند
شما کاملا بچگانه و بدون سیاست با خونواده همسرت رفتار کردی یه دختر با وقار اس میده به پدر شوهرش میگه بیا تکلیف من روشن کن؟؟؟؟؟
دختر خوب قبلاینکه وارد زندگی بشی بیا مهارتهای زندگی رو یادبگیر
شما تحصیل کرده ای نباید مثل افراد کم سواد برخورد کنی
وقار و متانت خودت رو حفظ کن و بجای اینکه روبروی همسرت شاخ بشی کنارش باش
حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی رو بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد رو از گوگل دانلود کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
- - - Updated - - -
سلام عزیزم متاسفم اول از اینکه رک صبحت میکنم معذرت میخام
دختر خوب هدفت از ازدواج چیه؟؟؟؟
داشتن خونه ماشین طلا وسیله زندگی؟؟؟؟؟؟
خوب مگه اینها رو خونه پدرت نداشتی؟؟؟؟؟
هدف از ازدواح رسیدن به ارامشه رسیدن به امنیت
این کارهایی که شما کردی برای متنفر مردن عشقت کافیه
ادم کسی رو که دوست داره وبرای زندگی 40_50 ساله انتخاب میکنه معلومه که چیزی درون دیده که پسندیده و شرایطش رو قبول کرده یعنی احساس کرده که با اون اروم میشه حالاایا درسته امکانات که باعث بوجود اومدن ارامشه رو بدست بیاری به قیمت از دست دادن ارامش؟؟؟؟
زنزندگی زنی هست که وقتی همسرش رو انتخاب کرد یعنی همه جوره قبولش داشته چه با پول چه بی پول شما همه چیز انداختی رو دوش همسرت مه تو این شرایط جامعه الانی یه پسر 24 ساله مگه چقدر درامد داره در ضمن میگی چهیزیه هم اون باید بیاره خیلی ببخشی شما چه کمکی برا این زندگی میخای بکنی شما چه باری از دوشش برداشتی
مگه نه این که زن و شوهر شریک هم اند
شما کاملا بچگانه و بدون سیاست با خونواده همسرت رفتار کردی یه دختر با وقاراس میده به پدر شوهرش میگه بیا تکلیف من روشن کن؟؟؟؟؟
دختر خوب قبلاینکه وارد زندگی بشی بیا مهارتهای زندگی رو یادبگیر
شما تحصیل کرده ای نباید مثل افراد کم سواد برخورد کنی
وقار و متانت خودت رو حفظ کن و بجای اینکه روبروی همسرت شاخ بشی کنارش باش
حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی رو بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد رو از گوگل دانلود کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله