-
مشکل با پدرم
سلام
من یه دختر 16 ساله هستم.کلاس دوم دبیرستان
با مادر پدر و خواهر 11 ساله ام زندگی میکنم
مشکل من یا بهتره بگم ما اینه که پدرم به رشد عقلی نرسیده.حس میکنم هنوز بچه اس.لجباز ویک دنده.خیلی عصبی و هر روز اعصاب من خواهرم و مادرمو سر موضوع های الکی خرد میکنه
بعضی وقتا میزنه به سرش و بدون هییییچ دلیلی زندگی رو زهرمار ما میکنه
عید پارسال برق خونه رو قطع کرده بود ما از وقتی هوا تاریک میشد برق نداشتیم تلویزیون وکامپیوترم که با برق کار میکنه با اونام نمیتونستیم کار کنیم
الانم من داشتم با مادرم صحبت میکردم وارد بحثمون شد اخرشم چندتا فحش بهم داد و بدو بیراه گفت
حالم بده با چشم خیس دارم اینارو مینویسم
خیلیم وضعش خوبه ولی عین گداها زندگیی میکمیم خیلی خسیسه
به جایی رسیدم که هر ثانیه ی زندگیم فکر خودکشی تو سرمه
افسردهه شدم همش دارم گریه میکنم
- - - Updated - - -
اینقدر بی عقل و بچه اس که کل فامیل یه ادم بیخود و بی عقل میشناسنش
اینقدر منو مامانمو زده و از خونه انداخته بیرون که ابرومون جلو همه فامیل رفته
همه جلو خودمون و پشت سرش حرف میزنن به عنوان یه ادم نرمال نمیشناسنش
توروخدا یکی جواب بده حالم خیلی بده میخوام یه بلایی سر خودم بیارم
-
ای بابافقط اسم سایتون همدردیه62 تا بازدید دریغ از یه کمک
-
سلام عزیزم
من مشاور نیستم . ولی نظر خودم رو میگم عزیزم شما16 سالتونه بااین مشکلات فکر خودکشی به سرتون میزنه اگه مشکلات بزرگتر رو ببینین چیکار میکنین . یه سر به مشکلات بقیه بزنین و خودتون رو جای اونا بگذارین
و اما پدرتون شما میتونین با صبر کردن یا جواب ندادن به بحثشون اضاع رو بهتر کنین . ولی دوست خوبم هیچ وقت درمورد پدرتون بد صحبت نکنین به چند دلیل
1-از نظر شرع و دین که احترامشون رو واسمون واجب کرده و هرچی که واجب شده در دین ما آخرش به این نتیجه میرسن دانشمندان که واسه خودمون ضروریه
2- به حرمت زحمت هایی که واستون کشیده و حمایتشون که تا به این سن رسیدین. دور از جون شما و خانواده محترمتون اگه کسانی هستند که بچه هاشون به دنیا میاد رو نمیخوان و سر راه میذارن و پدر شما هم میتونست مثل اونا مسولیت شما رو قبول نکنه پس به خاطر زحماتش بهشون توهین نکنین
3-به خاطر حفظ شدن و بالا رفتن شخصیت خودتون توی فامیل چون شخصیت شما رو از روی شخصیت پدر و مادرتون تشخیص میدن پس شما اجازه ندین پیش شما از بدی بهترین حامیتون کلمه به زبون بیارن
دوست عزیزم ببخشید اگه خلاف میلتون حرف زدم ولی این واقعیتهایی که باید بدونین و مطمعن بشین در آینده اینا رو لمس میکنی
موفق باشی
-
سلام عزیزم متاسفم اما اگه بزرگ بودن مشکله و نتیجه خودکشیه باید بگم مادرتون بسیار زن صبوریه که به این موضوع فکر هم نکرده و 17_18سال ایشون تحمل کرده
بعضی وقتا ما نمیتونیم دیگران عوض کنیم ولی عکس العملشون رو نسبت به خودمون میتونیماز یه قطره تایه دریا تغییر بدیم که این میزلن به مهارتهای ما و صبوری ما برمیگرده
شما باید بخودت بگی خوباین شرایط برام هست و ایشون همینه اما باید چیکار کنم تا خودم راحتتر با شرایط کنار بیام و شاد بمونم
باید اول تو ذهنت ایشون اینطوری بپذیری مثل اینکه یه مادر بچه ناقص و حتی کم عقلش رو میپذیره و ازش پرستاری میکنه مثلا اگه بهش غذا نیده و بچه اون پرت میکنه مادر اصلا فحش نمیده دادو بیدادم نمیکنه بلکه اروم میره غذا رو جمع میکنه و دوردهن بچه رو تمیز میکنهچون پذیرفته اون عقلش مشکل داره و دست خودش نیست
درمورد پدرتون وضعیت ازین هم بهتره چرا که پدر شما درسته داد و بیداد میکنه و اینطوری شاید تربیت شده و اصلا فقط اینطوری بلده اما اگه شما در برابر فحاشیهاش سکوت کنی یا سرت رو بندازی پایین یقیینا این بهت قول میدم بعد یه مدت خیلییییییییی اینکاراش کمتر بشه کم کم از شما صبوری ارامش و خوببودن رو یاد میگیره
دختر خوبمن بهتقول میدم با توکل بخدا حتما ایشون ملایم تر میشه وقتی عصبی هست اصلا باهاش جدل نکنین اگر جواب خاست با احترام و ارامش جواب بدین خودش کم کم خجالت میکشه کم کم خودش درست میکنه من با تجربه تقریبا دیدم این رو
به مادرت هم بگو این سایت مطالعه کنه تا بدون کجاها اشتباه داره بهش بگو کلید مرد دکتر حبشی رو گوش کنه
-
خیلی خیلی ممنونم از پاسخ هاتون:72: