تردید دارم که رشته خودم رو ادامه بدم یا کنکور پزشکی بدم ... لطفا همراهیم کنید
سلام دوستان
من یه دختر 26 ساله ام که 3 سال زندگی مشترکم شروع کردم ، 3 سال پیش کارشناسی رو گرفتم رشته نرم افزار کامپیوتر.
یه سری مشکلات تو زندگیم داشتم که باعث شد نتونم اون طور که باید درس بخونم الان میخوام جبران کنم بین دو تا راه موندم اول اینکه همین رشته خودمو ادامه بدم یا اینکه دوباره کنکور بدم و پزشکی بخونم .
همیشه دوست داشتم یه شغل عالی داشته باشم در واقع توقع م از خودم خیلی بالا بوده و دنبال چیزی هستم که راضیم کنه چیزی که سالهای از دست رفته رو جبران کنه
حالا چرا پزشکی؟! اول اینکه پزشکا رو دوست دارم از نوع کارشون لذت میبرم درواقع به شغلش علاقه دارم شغلیه که میشه یه آدم مفیدی بود و حس رضایت خوبی داشت و اینکه موقعیت اجتماعی یه پزشک تو جامعه مون خیلی بالاست.. همیشه میخوام که آدم خاصی باشم خیلی متفاوت از همه فک میکنم این رشته بتونه کمکم کنه
چند ماهیه که دارم به این موضوع فک میکنم البته اینم بگم این علاقه به پزشکی قبلا وجود نداشته و اینطور نیست که از بچگی عشق پزشکی باشم.
در مورد شخصیت خودم اینو بگم اینکه هر چیزی بخوام بدست بیارم حتی اگه همه بگن نمی تونی و نمیشه اما اگر خودم مصمم باشم و بدونم درست دارم پیش میرم با نهایت تلاشم بهش میرسم آدم مصمم و پر تلاشی هستم و خیلی امیدوار و با اعتماد به نفس!
و حالا چرا نرم افزار نه؟! نمیتونم بگم رشته م دوست ندارم نه واقعا به یه سری چیزا تو رشته م علاقه دارم و در ابتدا هم با علاقه شروع کردم برنامه نویسی رو خیلی دوست دارم و اگر ادامه بدم توانایی خوبی در این زمینه دارم امااا اگر آگاهی الان رو داشتم هرگز این رشته رو انتخاب نمی کردم چون قطعا رشته های خیلی بهتری برای من وجود داشت که موفق میشدم !
گفتم زمانهای زیادی رو تلف کردم که الان علتش مهم نیست فقط اینکه دیگه نمیخوام زمانی هدر بدم و یا راهی اشتباه برم میخوام درست ترین کار در شرایط فعلی خودم انجام بدم و هر چه سریع تر مصمم و محکم پیش برم..
فکر میکنم زمانی رو که بخوام برای پیشرفت تو رشته م بذارم اگر جای دیگه صرف شه که منظورم کنکور پزشکی هست نتیجه بهتری میگیرم خب اگر بخوام تو رشته خودم باشم ارشد تو دانشگاه خوب و بعد به احتمال زیاد ادامه تحصیل و دکترا (باز هم بستگی به شرایط اون موقع داره) ، به هرحال به کم قانع نیستم دنبال یه پیشرفت خیلی خوبم ، و در نهایت تدریس تو دانشگاه و درکنارش کارهای مرتبط با رشته م مثلا یه شرکت نرم افزاری یا نخبه بودن در برنامه نویسی و ...
خب همینا تلاش خیلی زیادی میخواد و همچنین زمان زیادی... به هرحال 3 سال ارشد و 5 سال هم دکترا اینها زمانهای حداقلشه و در نهایت شغلهایی که گفتم
حالا اگر این زمان رو بذارم واسه کنکور پزشکی : 1 سال تلاش سخت برای کنکور و 7 سال عمومی و 3 سال تخصص ... که خب تینها هم حداقل زمان هست که خب در بهترین صورت 12 سال بعد با یه تخصص خوب که اطلاع ندارم تو سن 38 سالگی یه تخصص خوب داشتن چقدر به کارم میاد و اینکه از زمانی که براش گذاشتم راضی هستم یا نه!
و یااینکه خواندن دندانپزشکی که خب این زمان میبره نهایت 7 یا 8 سال که میشه مساوی با زمان مورد نیاز برای دکترای رشته خودم !! دکترای نرم افزار با دندان پزشک بودن برابره؟!! این زمان رو برای دندان پزشکی بذارم بهتر نیست؟!! در مورد پزشکی کلی اطلاعات گرفتم و از سختی های قبول شدنش و بعد درس خوندنش ، شبکاری ها و .... مطلع ام اما بازهم دوست دارم در این زمینه هم اطلاعات بیشتری داشته باشم
اینو اضافه کنم که من در ابتدا هنرستان بودم و رشته های نظری رو نخوندم در واقع اول راهم می دونم که شاید خیلی ها توذوقم بزنید که اصلا چرا همچین تصمیمی دارم و ... اما یه خواهش ازتون دارم اینکه جواب هاتون نا امیدم نکنه منو نگران تر از الانم نکنه من می دونم فرصت کمی دارم و به اندازه کافی و شاید خیلی بیشتر نگران هستم و استرس زیادی دارم لطفا راهنماییم کنید ..
یه چیزی رو تو پرانتز بگم در کنار این دودلی همیشه یک نگرانی و اضطراب بدی دارم از زمانهایی که هدر دادم و خیلی افسوس میخورم خیلی سعی کردم کنار بیام و دوباره شروع کنم و فراموش کنم اما باز هم وقتی یادآوری میشه که چقدر وقت تلف کردم خیلی اذیت میشم می دونم که افسوس خوردن وقت تلف کردن دوباره ست ولی نمی دونم چرا نمی تونم از خودم راضی باشم و دیگه به دگذشته فک نکنم در این باره هم شدیدا به حرفاتون نیاز دارم..:sad:
دنبال کسی ام که یکی از این دو راه رو از سرم بندازه و راحتم کنه این دودلی داره منو از زندگی می اندازه نمی خوام 7 سال بعد با خودم بگم کاش این فکر رو دنبال میکردم کنکور پزشکی می دادم ...
و در پایان اینکه همسرم همراه زندگیمه تو تصمیمم و مخالفتی با تصمیماتم نداره گفتم چون میدونستم حتما این سوال میپرسید که این تصمیما به زندگیم لطمه میزنه اما خب یه اخلاقم اینه که وقتی هدف خوب و بزرگی داشته باشم خیلی قشنگ تر و شاد تر زندگی می کنم و هر کدوم این تصمیم ها رو انتخاب کنم اولویت اولم زندگیمه درواقع در کنارش به زندگی هم میرسم..
ببخشید که طولانی گفتم و ممنون از اینکه وقت گذاشتید بی صبرانه منتظرم :72::72:
- - - Updated - - -
در مورد مطلبی که توپرانتز گفتم که همش افسوس گذشته رو میخورم بیشتر بخاطر رفتار اطرافیان هست در واقع یه طوری رفتار می کنند که یعنی دیگه از سنت گذشته و دیگه وقت نداری باید به فکر چیزای دیگه باشی در واقع یه عده که بیشتر مشاورین هستن میگن سنی نداری و انقدر نگران سنت نباش هنوز فرصت زیادی داری و در مقابل هم هستن کسانی که طوری از سن و سالم میگن که کلا نا امید میشم چند روزی یه مطلبی میخوندم که یه فرد 25 ساله نوشته بود و مشابه حرفای من رو میزد و من تو دلم گفتم تو که سنی نداری بعد یهو یادم اومدم خب منم فقط یه سال از ان بزرگترم چرا انو به خودم نمی گم ؟! دیدم که ای وای من چقدر خودم رو مسن می بینم و اصلاحواسم نیست که هنوز تو دهه بیستم ولی چرا همش خودمو بالای 30 می بینم واقعا سنم زیاده واسه این آرزو ها ؟! فکر میکنم هنوز فرصت دارم اما نمی دونم چرا بقیه میخوان خلاف این رو به من بگن :47: شما بگین که کدومش درسته؟!