نیاز به ازدواج و نداشتن خواستگار با وجود شرایط نسبتا خوب2

سلام

یک آقایی که قبلا بهش تو تاپیکم اشاره کردم که خواستگار من بودن و یکباره و ناگهانی بعد از قرار دوم ناپدید شدن ، الان بعد از حدود چهار ماه دوباره پدیدار شدن!! با این عنوان که سرشون خیلی شلوغ بوده و فقط هم سلام و علیک کردن و جویای احوال شدن و میخوان مجددا رابطه رو آغاز کنن. اما من فعلا به دو دلیل جوابی ندادم بهشون
الف ) اینکه در تمام اون دو جلسه آشنایی و همین طور صحبت های تلفنی تنها سوالاتشون از من بعد مالی داشت . و حتی در مورد پس انداز ، میزان دقیق حقوق ، نوع بیمه ، نوع استخدام و .... از من پرسیدن. در حالی که فکر می کنم قبلا دخترها این سوالات رو می پرسیدن. با این حال من روم نشد به همون جزییاتی که ایشون از من پرسیدن من هم از ایشون بپرسم و بنابراین به ذهنم رسید که دلیل انتخاب من ممکنه موقعیت شغلی و درآمد و ... باشه . نه علاقه . چون حتی یک سوال در مورد روحیه و اخلاقیات من نکردن.
ب) دلیل دومم برای جواب ندادن این مدت طولانی نبودشون بود که یه جورایی توهین و بی ادبی محسوب میشه . چون من بعد از اینکه حدود دوهفته نبودن یه پیام کوتاه دادم و یه جواب خیلی سرد گرفتم. بنابراین سکوت کردم. و این به نظرم درست نیست که ایشون هروقت بخواد بیاد و هروقت بخواد بره. بدون گفتن دلیل.
حالا سوالم این هست که به نظر شما کارم درسته یا جواب ایشون رو بدم ؟ هرچند نمی دونم تعهدی به ادامه آشنایی داره یا نه ؟ چون الان حدود 10 ماه هست که ما بهم معرفی شدیم. فقط دوبار تلفنی و دوبار حضوری صحبت کردیم . بنابراین به ذهنم می رسه ممکنه هنوز به ازدواج جدی فکر نکنن.

سلام دوست گرامی
من نمیدونم آیا همه میتونن پاسخ بدن یا نه ولی یه نکاتی به ذهنم رسید که شاید مفید باشه
یک اینکه الان خیلی ها مثل شما هستن، توی اقوام و دوستان ما نمونه های زیادی هستند که دختر های خوبی اند و دوست هم دارند ازدواج کنند ولی خواستگار خوب نداشتن، حتی توی همکارا دخترهای با خصوصیات شما بودن که به خودم میگفتم خوش به حال پسری که با اینها ازدواج کنه ولی هنوز مجردن، پس به خاطر این موضوع خودتو ناراحت نکن و بخشی از زندگی ما دست قسمت هستش. من تقریبا لا مذهبم ولی به این موضوع ایمان آوردم. جالبه بدونی یه دختر توی فامیل داریم تا حالا 5 بار ازدواج کرده شوهر ها یکی از یکی بهتر و مودب تر و جدا شدن، همش از خودمون می پرسیم با اینهمه دختر جوون تر و زیباتر که موندن چطور این شوهر پیدا میکنه!

دوم اینکه باید سعی کنی بیشتر توی اجتماع و جلوی چشم باشی البته میگی شاغلی ولی مثلا کلاس جنبی چیزی بری ... از ارتباط و دوستی هم نترسی، ما اول فقط و فقط دوست بودیم و الان یه بچه داریم

سوم اینکه گاهی وقتا یه فکری ذهن و روح آدم رو میخوره ولی باید با تمرکز روی مسائل دیگه که دوست داری، ذهنت رو مشغول کنی چون تمرکز روی این موضوعات چیزی رو حل نمیکنه فقط ذهن رو خسته میکنه حتی دعای زیادی هم جواب نمیده، سعی کن خوب و زیبا و در عین حال ساده بگردی و توی کارهای جمعی و گروهی شرکت کنی، بقیه شو بسپر دست خدا

سلام ویس عزیز
به نظرم ای کاش عنوان تاپیکت را عوض می کردی مطابق با شرایط فعلیت.

در مورد خواستگار فعلی ات به نظر من می تونی یکم بیشتر بررسی کنی.
سوالاتی به جز سوالاتی که مطرح کرده بپرس تا از جان بینی اش بیشتر مطلع بشی. ببنی فقطمادیات براش مهم هست یا نه مادیات هم به جزبقیه موارد براش مهم هست. خب این دو متفاوت هست.

اما در مورد حقوقت می تونستی محافظه کارانه تر صحبت کنی و مثلا بگی ممکنه بعدا در این موقعیت نباشی. از طرفی برخی آقایون بسیار بد منظورشون را ادا می کنند و حتما باید سوالات تکمیلی از زوایای دیگه ازشون پرسید.

در مورد روحیات و اخلاق هم ازشون خودت سوال بپرس. بپرس چه روحیات و اخلاقی از همسر آیندتون انتظار داری؟
ازش مثال بخواه!
باور کن ویس آقایون واقعا تو بیان جزئیات خیلی ناواردند. اصلا حواسشون نیست. اینم بگم اصلا سوال کردن بلد نیستند!یعنی به طور خود جوش منظورمه. مگر ینکه بیان مطالعه بکنند!

و اینکه بهتر هست در موردش تحقیق کنی تا برخی از مسائلش برات روشن بشه. یعنی مثلا یکی ازت مادیات را می پرسه و حق داره چون خودشون خیلی مثلا پولدارند! یا یکی می پرسه ممکنه چون خود پسر درامدش کمه و می گه نکنه زنم درامدش از من بیشتر باشه. یا حتی ممکنه دلیلش هم همین برداشت تو باشه.
به هر حال منظورم این هست که با سوالات جزئی تر و همین طور بررسی سطح اقتصادی خود اون آقا می تونی تا حدی نیتش را شفاف تر کنی. و حتی در نهایت سوال مستقیم تر که چرا شما این مطلب را از من می پرسین؟ دلیلتون چیه؟

****************
در مورد کمبود خواستگار می خوام یه نکته ای بهت بگم.
چرایی این مطلب را ممکنه کسی بهش دقت نکرده باشه.ولی من این را از روی صحبتهای دکتر شیری می گم.

غالبا اختلاف سنی در فرهنگ ما برای انتخاب همسر مهم هست اما اگر نمودار جمعیتی دهه شصتی ها را دیده باشی متوجه خواهی شد که جمعیت نیمه اول دهه شصت زیاد هستند و به طبع از دهه پنجاه خیلی بیشترن. به طبع پسران دهه پنجاه میبایستی با توجه به اختلاف سنی در فرهنگمون با ایشان ازدواج می کردند که تعدادشان کم بود.

حالا این موضوع با یک شیبی به سالهای بعد منتقل میشه و به مرور چون پسرهای نیمه اول دهه شصت هم بیشترند و با دختران سن پایین تر ازدواج می کنند و تا اینجا به ظاهر مشکلی نیست اما بعد! در سالهای بعد پسرهایی که تازه شرایط اقتصادیشون جور میشه دخترهای همتاشون قبلا با پسرهای نیمه اول دهه شصت ازدواج کردند و آنها گزینه مورد نظرشان کمتر است. یعنی تو سالهای بعد پسرها دختر براشون کم هست.

البته الان هم همچین مساله ای برای هر دو جنس کاملا محسوس هست. برای نیمه اول دهه شصت.چون متولدین هر سال برای هر دو جنس تقریبا مساوی بوده و فقط این اختلاف سنی باعث شده دایره اتخاب دختران و پسران فرق کند.
و پسرها دختر کم دارند و دخترها هم پسر... شاید به نظر نرسه اما این موضوع کاملا آماری و علمیه و در سطح وسیع تاثیر گذار هست. می تونی در اینترنت هم سرچ کنی.

اگر مساله هم سن گزینی مطرح می شد و خیلی قبل فرهنگ سازی می شد اصلا مشکلی نمی بود. چون تعداد دختر و پسر همیشه در هر سنی برابر بوده.
الان چون هم سنی نبوده کار داره به اختلاف سنی معکوس کشیده میشه.و در آینده کاملا از نظر آماری پیش بینی میشه. کما اینکه الان هم داریم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sun_sunset

از ارتباط و دوستی هم نترسی، ما اول فقط و فقط دوست بودیم و الان یه بچه داریم

---

سلام عزیزم. راهنمایی هات خوب بود. ولی خب من این مراحل رو گذروندم. اون قدر بی خیالی طی کردم و همش گفتم قسمت ، قسمت که الان این شد اوضاع . ارتباطات اجتماعیم رو نمی تونم بیشتر از این کنم. نه به علت پیدا کردن کیس ازدواج ، بلکه من کلا آدم اجتماعی ای هستم و همین الانشم خیلی کم خونه هستم.
در مورد دوستی هم دیگه نمی خوام این ریسک "فقط دوستی" رو کنم. چون یکبار بابت این موضوع ضربه بدی خوردم. ضمن اینکه تو سنی نیستم که یه رابطه بی هدف رو شروع کنم و کلی وقت و انرژی براش بذارم که آیا به نتیجه برسه یا نرسه .
ممنونم بابت دلگرمی هایی که دادی .


مصباح جان مرسی که برام وقت گذاشتی و کلی تحلیل برام نوشتی. تحلیل ها خوب بود.
در مورد اون آقا بعد از خوندن حرفات و کلی سبک و سنگین کردن بعد حدود یه هفته تصمیم گرفتم پیامش رو جواب بدم تا شاید این یه نیمچه امیدی که دارم بتونه کاری کنه. هرچند هنوز در مورد شخصیتش شک داشتم
خلاصه بعد کلی فکر کردن رفتم و سلام و علیکی کردم و متوجه شدم حضرت والا دنبال پیدا کردن کار برای اقوامشون بودن که یاد من افتادن :311:که ممکنه بتونم کمکشون کنم (و البته کمکشون هم کردم) هرچند به دقت قایم کردن که دنبال کار برای چه کسی هستند !! و من حدس می زنم که احتمالا خانم دیگه ای وارد زندگیشون شده


خلاصه اینکه دوستان تو این مدت به این نتیجه رسیدم که ازدواج تو کشور ما و برای پسرهای ایرانی بیشتر از اینکه به شعور و درک و منطق و عقل و تن و بدن سالم و معصومیت و پاکی و نجابت و خانواده ربط داشته باشه، به یه جفت چشم شهلا و چهار تا قر و ادا و اطوار نیاز داره . پسرای امروزی عروسک پسند هستند. والسلام

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط veis

در مورد اون آقا بعد از خوندن حرفات و کلی سبک و سنگین کردن بعد حدود یه هفته تصمیم گرفتم پیامش رو جواب بدم تا شاید این یه نیمچه امیدی که دارم بتونه کاری کنه. هرچند هنوز در مورد شخصیتش شک داشتم
خلاصه بعد کلی فکر کردن رفتم و سلام و علیکی کردم و متوجه شدم حضرت والا دنبال پیدا کردن کار برای اقوامشون بودن که یاد من افتادن :311:که ممکنه بتونم کمکشون کنم (و البته کمکشون هم کردم) هرچند به دقت قایم کردن که دنبال کار برای چه کسی هستند !! و من حدس می زنم که احتمالا خانم دیگه ای وارد زندگیشون شده


خلاصه اینکه دوستان تو این مدت به این نتیجه رسیدم که ازدواج تو کشور ما و برای پسرهای ایرانی بیشتر از اینکه به شعور و درک و منطق و عقل و تن و بدن سالم و معصومیت و پاکی و نجابت و خانواده ربط داشته باشه، به یه جفت چشم شهلا و چهار تا قر و ادا و اطوار نیاز داره . پسرای امروزی عروسک پسند هستند. والسلام

---

سلام عزیزم
چقد مشکلت شبیه منه!! کلی هم ذات پنداری کردم باهات:18:

عجب آدمایی پیدا میشن...واقعا که!!! اومده از شما درخواست کمک کرده...من اگه جایه شما بودم یه......الله اکبر ....شیطونه میگه:102:

با قسمت دوم حرفاتون کاملا موافقم....مبحث عشوه و قر و اطوار:303:

انشالله که یه فرجی بشه یه راهی براتون باز شه...انشالله منم ازین سردرگمی در بیام:323:

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط veis

در مورد اون آقا بعد از خوندن حرفات و کلی سبک و سنگین کردن بعد حدود یه هفته تصمیم گرفتم پیامش رو جواب بدم تا شاید این یه نیمچه امیدی که دارم بتونه کاری کنه. هرچند هنوز در مورد شخصیتش شک داشتم
خلاصه بعد کلی فکر کردن رفتم و سلام و علیکی کردم و متوجه شدم حضرت والا دنبال پیدا کردن کار برای اقوامشون بودن که یاد من افتادن :311:که ممکنه بتونم کمکشون کنم (و البته کمکشون هم کردم) هرچند به دقت قایم کردن که دنبال کار برای چه کسی هستند !! و من حدس می زنم که احتمالا خانم دیگه ای وارد زندگیشون شده


خلاصه اینکه دوستان تو این مدت به این نتیجه رسیدم که ازدواج تو کشور ما و برای پسرهای ایرانی بیشتر از اینکه به شعور و درک و منطق و عقل و تن و بدن سالم و معصومیت و پاکی و نجابت و خانواده ربط داشته باشه، به یه جفت چشم شهلا و چهار تا قر و ادا و اطوار نیاز داره . پسرای امروزی عروسک پسند هستند. والسلام

---

سلام عزیزم
چقد مشکلت شبیه منه!! کلی هم ذات پنداری کردم باهات:18:

عجب آدمایی پیدا میشن...واقعا که!!! اومده از شما درخواست کمک کرده...من اگه جایه شما بودم یه......الله اکبر ....شیطونه میگه:102:

با قسمت دوم حرفاتون کاملا موافقم....مبحث عشوه و قر و اطوار:303:

انشالله که یه فرجی بشه یه راهی براتون باز شه...انشالله منم ازین سردرگمی در بیام:323:

با سلام

1 - عنوان تاپیک ربطی به راهنمایی مورد طلب ندارد لذا عنوان متناسب تنظیم و ارسال دارید تا جایگزین شود و سپس تاپیک باز شود

2 - تالار همدردی هیچگونه بحث و تبادل نظر در فضای عمومی و حتی مشاوره در خصوص مسائل مربوط به علوم غریبه ( حادو و طلسمات و .... ) ندارد لذا این بخش از پست شما ویرایش و حذف میشود و اگر میل به بحث در این زمینه دارید می توانید در انجمن آزاد ایجاد تاپیک داشته باشید

3 - بخشهایی از پست اول شما که بی ربط به اصل موضوع شما و راهنمایی مورد طلب هست حذف شده و هرگونه اعتراضی هم به روند مدیریت اعم از ویرایش یا بستن تاپیک دارید را از طریق تماس با ما مطرح فرمایید چون طرح در تاپیک ها خلاف مقرراتی که امضاء کرده اید هست امیدورام رعایت قوانین را بنمایید