عموم حقمونو میخوره و کسی صداش در نمیاد

سلام بچه ها به منم راهنمایی بدین لطفا
من مجردم و مشکلی که دارم مربوط به خانوادمه..
بچه ها پدرم یه ارث پدری داره که مشترک با عموها و عمه هاست..
این زمین رو یکی از عموهای نامردم که همیشه نامرده داده اجاره
پولشو به ما نمیده... تا الان یه قرون هم نداده زمینه مساحتش زیاده کم نیست که بگیم پولش چیزی نیس
به بابام میگم خوب بگو سهم ما رو هم بده میترسه اختلاف بیفته دعوا شه داداشش قهر کنه جرات نداره بگه....
ما هم نمیتونیم بگیم به عموهام یا عمم ... چون رابطمون خوب نیست و معلوم نیست کیا دارن از این اجاره استفاده میکنن....
به خود عمومم هم بگیم میره سر بابام دعوا میندازه... پدرم برادراشو بسیار بسیار دوست داره و از هر طرقی کمکشون میکنه سهمشم بخورن هیچی نمیگه .. فکر نکنید پدرم بهشون مدیونه .. نه خیلی رو برادراش حساسه...
من یه فکری کردم میگم یه چیزی بنویسم ببرم بندازم روی اون زمین اجاره مستاجره پشیمون شه ووو اما نمیدونم چی بنویسم؟؟؟؟ شما بگید
حداقل با این کار باعث میشم کسی بیشتر از این سهممون رو نخوره.... چون فقط این نیست که حقمون رو میخورن و ما صدامون در نمیاد...
شما بگید چیکار کنیم؟؟؟؟
ببینید با پدرم چه منطقی چه با دعوا حرف بزنیم تاثیری نداره.. با بقیه هم نمیتونیم مطرح کنیم...
ما هم خوب پول لازم داریم...و این فقط یه نمونه از کلاهبرداری های عموممه

بچه ها کمک

سلام.
دوست خوبم اینجا مکانی برای حل اختلاف خانواده هاست نه ایجاد اختلاف بینشون. خب حتما حق پدر شما هم هست و حتی میتونن قانونی حقوقشون رو مطالبه کنن، اما ایشون چیزی رو از خانواده و مودت میدونه که درکش برای شما دشواره. او خانواده و دوستیش رو بر ارث ترجیح داده. نه اینکه نمیدونن حقشون پایمال میشه، بلکه مصلحت رو در آرامش خانواده میبینن. هرچه باشه برادرشونه.

پیشنهاد من به شما اینه که به تصمیم پدرتون احترام بذارید و خودتون رو در چنین مواردی دخالت ندین. پول پدرتونه. متعلق به شما نیست. چه بگذرن، چه مطالبه کنن، چه صرف کار خیر کنن یا هرچی، حق دارن هرجور که بخوان در قبالش رفتار کنند. فکر میکنم صحیح هم نیست در موردش با پدرتون صحبت کنید.

شما اگر نیاز مالی دارید خودتون به دنبال حل مشکل مالیتون باشید و استقلال داشته باشید برازنده تره. اگر ارثی نبود شما با مشکلات مالی چه میکردید؟ همان کار رو کنید.
البته قصد جسارت ندارم. نظر و توصیه بود.

سلام و عید مبارک:72:

در مورد راهی ک گفتی ...برام عجیب بودیعنی چی خب حالا اگرم این مستاجر بیدی باشه ک با این بادها بلرزه خب این میره یکی دیگه میاد تاکی میخواهی این کارو بکنی

مستاجر با موجر طرفه نه با ی تیکه کاغذ...

میخوام اجازه بدی ی چیزهای دیگه بگم

خوب درکت میکنم چون دایی منم همین کار را کرده زمین را برای خودش برداشته، اجاره میدهد ، سهم دختر ها را را نمیدهدو...البته ما با دایی جان قطع رابطه نیستیم و مسالمت امیز رفت و امد میکنیم هر چند برادرهایم از او دلگیرند

از طرفی مادرجونم شکایت نمیکند می گوید با بی ادبی و شکایت نمی خواهم . برایم ننگ است ک بر سر ارث از برادرم شکایت کنمو از این حرفها ک حتما مشابهش را در خانه زیاد شنیدی(الان میفهمم ک این حس برادر دوستی از مادرم به ما ارث رسیده :311:)

(در صحبتهایش به دایی جانم میگوید بارها ک من سهمم را میخواهم بچه هایم نیاز دارند اما فایده ندارد)

طرف دیگر این دعوا خاله هایم(دایی م تنها پسر است) پس از دعواها و بی احترامی های فراوان وکیل گرفتند و دادگا ه و...

حالا رفتار ما بچه ها

یکی از برادرهایم ک واقعا نیاز به سرمایه دارد چند بار از مادرم خواست ک جلوی داییم بایستد(با دعوا و جنگ میگفت ک در نهایت به ناراحتی مادرم ختم میشد)

برادر دیگر از در منطق و ادب وارد شد و از مادر خواهش کرد ک جلوی دایی بایستد و حتی شرایط را تشریح میکرد ک با این سرمایه زندگی فلان برادر چقدر بهتر میشود و...

اما مادر م همان جوابها را داد ک اگر خودش بگوید بفرمایید این ارث شما میپذیرم وگرنه به زور نمیخواهم .من از برادرم شکایت بکن نیستم و مامور در خونش نمیفرستم والسلام:314:

و حالا شرایط مادرم

میدانستم مادرم تحت چه فشارهای روحی است چون شدیدا خانواده دوست است از طرفی پسرهایش از او دلگیر هستند و حق هم میدهد به انها

از طرفی دیگر خواهرهایش ک کاملا اخلاقی متفاوت با مادرم داررند مادرم را تحت فشار می گذاشتند ک با ما همکاری کن و بیا شکایت کنیم تا...

سر این موضوع خاله هایم خیلی با مادرم سردشدند و میدیدم ک از این قضیه چقدر در عذاب است برای مادرم قهر بودن و سردی کردن در فامیل خیلی عذاب اور است.

کلا هر کسی را ک دوست داشته باشی و بی چشمداشت بخواهی به او توجه کنی اما او از تو فاصله بگیرد و حتی اجازه ندهد به او مهر ومحبت بورزی خیلی سخت است و مادرم در چنین

شرایطی است

ببین عزیزم ما میخواهیم چیزی را تغییر دهیم ک کلید تغییرش دست ما نیست قانونا بریم شکایت کنیم ک فلانی حق مادر یا حالا پدر مارا نمیدهد قانون میگوید خود صاحب حق کجاست؟

پس ما و شما باید پدر و مادرمان را تغیر دهیم ک بروند با صلح اگر نشد (طرف زبون خوش سرش نشد) به زور بگیرند

حالا در این جرو بحث ها با پدرمادرک به هر دلیلی (ضعف شخصیتی ...)نمیخواهند قلبا این حق را بگیرند

حتما توش بی ادبی و دل شکستن هست. (من حس مادرم را درک کردم ک تو چه برزخی است از طرفی فرزندانش و از طرفی برادرش. بین ابو اتش مانده)

فک میکنی این ارثیه ک با گناه بدست امده تا چه اندازه وفا میکند؟؟

به هر حال این شرایط ماست چه کنیم ؟؟؟

شاید بگویی مذهبی نیستم و گناه و ثواب را اعتقاد ندارم اما اخلاق و نگه داشتن حرمت پدر ومادر ک مربوط به انسانیت است

بشین خوب فکر کن... ببین خودتان ک کاری نمیتوانید بکنید (نمیدانم شاید هم در عین نگه داشتن حرمت ها بتوانید تغییری بدهید راهی پیدا کردید به ما هم بگویید)

اگر پدرتان را بخواهید تغییر دهید و متقاعد کنید ک این کار را بکند ان کار را نکند ک ناخوداگاه دارید وارد همان فاز بی احترامی و...میشوید معلوم هم نیست ک موفق بشوید یا نه حالا به


فرض ک ایشان را متقاعد کردید . ایشان جلو رفتند و شما هم پشت سرشان ...ایا عموی محترم یا به قول شما نامرد فکری برای این روزها نکرده ک چطور قانون را دور بزندو...

میدانم ک باید حقت رابگیری و اجازه ندهی کسی انرا بخورد باید دفاع کنی حداقل میگویی من تلاشم را کردم و...

ببین شاید هم ارثیه را گرفتی اما در قبالش چه چیزهایی را از دست میدهی؟؟؟؟؟؟؟؟

ببین اگر ارزشش رادارد خب پس شروع کن


طولانی شد اما دیدم نمیتوانم حذف کنم تا مطمئن بشم ک متوجه شدی ما هم در شریط شما هستیم درکت میکنم چه خوب میشد اگر این ارثیه میرسید و...

انرژی خوب هستی پس با اقوامتان از در صلح وارد شوید و از انرزیتان به انها هم بدهید شاید تیغیر کردند:43:

خالی از لطف نیست بدانی ک خاله هایم پس از کلی خرج کردن و شکایت کاری از پیش نبردند و حتی ی یک ریالی هم نگرفتند و الان هم دیگر تسلیم شده اند
نمیدانم شاید هم فکر پیدا کردن راه حلی هستند
موفق باشید:72:َ

از دوستان ممنون به خاطر وقتی که گذاشتین...
این ارثیه مال حرام نیست و به زور هم بدست اورده نشده...
اما من طبق گفته هلیا جون نمی تونم به پدرم مستقیم بگم یعنی یه بار گفتم که احساس بدی بهم دست داد همون حسی که چقد بی ادبم.. اما فایده ای هم نداره گفتنش .. چون پدرم فوق العاده مهرونه در حق برادراش و غیر ممکنه عملی انجام بده.. شکایت و دادگاه که دیگه نگید....
اما خوب واقعا حسه بدیه سرمایه نداشته باشی و برادرت از بیکاری همش تو خونه باشه و بعد این طوری و به طریق های دیگه که حوصله ندارم بگم حقتو بالا بکشن و همش در سفرهای انچنانی و خرید و ریخت و پاش باشن...
من میخواستم غیر مستقیم عمل کنم یعنی طوری که هیچ ردی ازم نمونه و بتونم یا حقمونو بگیرم یا یه کاری کنم که مستاجر پشیمون شده ولی بازم یه جای حرف هلیا خوب بود طرفات بعدی به عنوان مستاجر وارد میشن....
میدونم بازم باید خودمونو بزنیم به بی خیالی و طوری رفتار کنیم که انگار نه انگار.....
ولی یه کاش یه راهی بود نامحسوس عمل میکردم... هر چند هیچ راهی نیست

این قصه خیلی تکراری است

به جرات میگم از هر 5خانواده که پدر بزرگ خانواده فوت شده باشه و ارث باقی گذاشته باشه ، فقط 2 خانواده به عدالت تقسیم ارث میکنن. خوب خدای بزرگ هم گفته حقتونو بگیرید و در جایی هم میگه گذشت برای شما بهتره ، حالا گاهی یه یکی از ورثه نیاز مالی داشته باشه و ورثه دیگری در رفاه باشه بیشتر باید دقت کرد.

شما هیچ کاری از دستت بر نمیاد چون پدرتون کاملا منفعله ، ایشون حاضره خودش و خانوادش کمی سختی بکشند اما خانوادشون ازشون ذره ای ناراحت نباشند ، پدرتون دست کم باید 40-50 سال سن داشته باشن ، تغییر یه آدم 40-50 ساله فقط در صورتی ممکنه که

اول : خود ایشون بخواد تغییر کنه و خودش بخواد سعی کنه ، نه اینکه شما سعی کنی بعدش یکی دیگه تغییر کنه.
دوم: ایشون باید به خودش بیاد و اشتباهشو بپذیره ، تا وقتی که از این شرایط راضی باشن شما نمیتونی به ایشون بگی که کارشون اشتباهه.

هر از گاهی باید مادرتون ، اون هم با سیاست ، ظرافت ، احترام و خیلی غیر مستقیم ایشونو متوجه شرایط بکنه ، بدون اینکه برای پدرتون تصمیمی بگیره ، فقط باید شرح حال ارائه کنه .
وقتی شما داری برای الالخصوص یه مرد ، تصمیم گیری میکنی و به ایشون میگی باید این کارو کنه یا چرا فلان اقدام رو نمیکنه ، این آقا تازه حالت دفاعی به خودش میگیره و اتفاقا درصد زیادی از منطقش کم میشه .

مادرتون باید آروم آروم با صحبت های غیر مستقیم از شرح وضعیت کنونی پدرتون (کاش میشدبقیه عمرمونو با خیال راحت زندگی کنیم ، ناراحت میشم میبینم تو با این سن میری سرکار یا ...پسرمون پول لازم داشت روش نشد از ما بگیره شب تا صبح بیدار بود.....) شروع کنه و کم کم پدر متوجه شرایط و اتفاقات اطرافشون میشن حتی شاید تا مدتها به روی خودشون نیارن.

حتی ممکنه این متوجه شدن کامل چند سال طول بکشه ولی اگه مادرتون سیاست داشته باشه و کمی پدرتون رو درک کنه، هم رابطه خودشون با همسرشون به هم نمیریزه هم اینکه پدرتون حقش رو از برادرش میگیره .

انشاا...