نمایش نسخه قابل چاپ
شوهر خواهرم به من نظر داره
رفتارش عوض شده
ایمیل عاشقانه بزام میفرسته
دور از چشم خواهرم به من زنگ میزنه
من تا الان خودمو به نادانی زدم که حرمت ها شکسته نشه
اما میترسم خواهرم متوجه بشه و زندگیش اسیب ببینه
از طرفی کار خودمم شده گریه
تصویرم از یه دنیای پاک به هم ریخنه
هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و شوهرخواهرم متلا میخواد به من بفهمونه دوستم داره و منم خودمو زدم به نفهمیدن
نمیدونم چه کنم به خدا
خونوادم نمیخوام بفهمن چوم همه چی از هم میپاشه
کمکم کنید لطفا
رفتارتون باهاش سنگین باشه، زیاد بهش محل ندید و غیرمستقیم بهش بفهمونید نمیخواهید ارتباطی باهاش داشته باشید
سلام
به نظر می یاید شما به حد کافی قاطع نیستید
از طرفی اوناحساس امنیت میکنه به خاطر اینکه شما به دلیل ترس هایتان، این موارد را با کسی در میان نخواهید گذاشت.
راه حل :
قاطعیت کامل در رفتار، نگاه، گفتار، و .......
باید بهش تذکر سختی بدی !
نظرت چیه ؟
به نظر من اصلا جواب تلفنهاشو نده, یک بارم تو جمع بهش بگو ایمیلم هک شده و دیگه ازش استفاده نمی کنم. از تمام موقعیتهایی که به نحوی با هم تنها میشین هم دوری کن. اگه باهوش باشه خودش میفهمه
خیلی بده .واقعا
حرفای سایر دوستان رو تأکید می کنم.قاطع برخورد کن و محکم طوری که خودش بفهمه و کوتا بیاد.بنظرم یه ایمیل جدید بساز .که دیگه چشت به اون ایمیل نیفته .رفت و آمدت هم کم کن
(اگر زیاده).در یک جمله اصلا بهش محل نده.
با سلام
اینگونه اتفاقات معمولا برای آدمهای منفعل یا کسانی که ترس دارند اتفاق می افتد.
یکبار و فقط یکبار وقتی زنگ زد محکم به او می گویی :
حتی اگر یک مرتبه به من زنگ بزنی یا مزاحمم بشوی آبرویت را همه جا خواهم برد. و تلفن را قطع می کنی.
اگر به هر ترتیب چنین جسارت و قاطعیتی ندارید. یا ترسهای توهمی دارید.
حتما باید با پدر و مادرت صحبت کنید و مسئله را در جریان قرار دهید.
این مسئله به ازای هر ثانیه ای که زمان بهش می خورد، حل کردنش دشوار تر می شود.
لذا نگذارید طول بکشد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
ممنئن از همه که راهنمایی کردین
شرایط سختیه خیلی در فشارم از اسیب روحی ااین اتفاق چون باور کردنی نیست
خودمم باورم نمیشه
از روی شانس من یا بهتر بگم کمک خدا اصلا تا به حال گوشی من زنگ نخورده یعنی بخاطر اینکه محیط کار من انتن نمیداده بعدا از روی اس ام اس های تماس های از دست رفته متوجه شدم ایشون 20-25 بار زنگ زدن به من
بعد هم اس دادن که در رابطه با مشکل ماشین میخواستن راهنماییم کنن و شمارمو از رو گوشی خواهرم حفظ شدن
این یعنی خواهرم در جریان نیست
من میخواستم زنگ بزنم خونه خواهرم و بگم از شوهرش بپرسه کاری بامن داشته که گفتم شاید اینجوری خواهرم اذیت بشن
من رفتارم ازروی ترس نیست بخاطر اینه که خواهرم شک نکنن به همسرشون یا اذیت نشن وگرنه نه من کم سن هستم و نه اینکه نااگاه
شوهر خواهر من هم تحصیلکرده و با ایمانند
واقعا نمیدونم چی باعث شده یهو نغیر مسیر بدن
تا حالا تماس مستقیمی نبوده که بخوام قاطع جواب بدم نمیخوام کار به اونجا هم بکشه چون حرمت دارن خونوادم برام
اینم که خودمو زدم به نفهمیدن از بی عرضگیم نیست لطفا درک کنید یه سری حرمتها نمیخوام بشکنه
میگم شاید طرف بعد دو سه بار خودش بفهمه چ اشتباهی کرده اگه حس کنه من کلا نفهمیدم شاید بهتر باشه اون موقع
اینم که یکباره بگم ابروتو میبرم انگار ابروی خواهر خودمو بردم اینکار عجولانه نیست؟
باور کنید دنبال راه حلیم که هم به درد الان بخوره هم اینده
خواهر من دوتا بچه داره رفت و امد داریم نمیخوام جوری بشه پدر مادرمم اذیت بشن یا قطع رابطه بشه
و اینکه من چون میدونم اگه الان جلوی این رفتار گرفته نشه اسیب جدی میزنه قبل جدی شدن از شماکمک خواستم
اینم اضافه کنم وقتی ازم پرسید ایمیلتون هنوز همون قدیمیه من گفتم اره اما پشت سرش گفتم اما اخیلی وقته چک نکردم و پسوردش یادم نیست
تو ذهنم گفتم اگه چیز بدی باشه میتونم بگم کلا ایمیلمو باز نکردم و پسوردش یادم نبوده
اخه چند روز بود حس میکردم یه جور دیگه حرف میزنن
خواهشا پیشنهادهایی که میدید احساسی نباشه
من یه خونواده دارم
تا حالا همه با هم خوب بودن همه چیز حرمت داشته خونوادم و بچه هاشون برام عزیزن
دل اونا غصه هاشون برام مهمه
نمیخوام چیزی این بنیانو بپاشه از هم...
سلام
توضیحاتی که دادین کاملا درک می کنم.
به هر حال اگه کسی توی خیابون مزاحم بشه آدم راحت تر می تونه باهاش برخورد کنه
وقتی از نزدیکان باشه ماجرا سخت تر می شه و گاهی مجبوریم تلاش کنیم یه حرمتهایی از بین نره.
بازم صبر کنید ببینید نظر مدیر همدردی در این مورد چیه. چون هم متخصصند و هم آقایون را بهتر می شناسند.
می ترسم با برخورد آروم شما، ایشون بدتر بشه.
اگر از خودت صددرصد مطمئنی که خطا و اشتباهی نمی کنی
می تونی یه کم آروم تر برخورد کنی
مثل همین روشی که گفتی جواب تلفن را ندی، ایمیل را بگی چک نکردم ...
یا اگه می گه برای تعمیر ماشین زنگ زدم می تونی بگی با تعمیرگاه که هماهنگ کردم ( مثلا) به (خواهرم) می گم خبرش را بهتون بده.
یعنی غیرمستقیم خواهرت را هم بیاری توی ماجرا و خواهرت را بکنی واسطه رسوندن جواب. اینطوری خودش ممکنه بترسه یا نگران بشه یا ...
ممنون از کمکتون
فغلا که این یکی دوروز تعطیلی سیم کارتمو کامل از گوشیم بیرن اوردم که اتفاقی هم نیفته که نتونم برخورد درست بکنم
اما آخرش ک چی
فردا باز ممکنه همون اتفاقات و تماس ها بیفته
ونمیخوام برخورذ اشتباهی کنم اما واقعا اگه برخورد شدیدم لازم باشه کوتاهی نمیکنم بخاطر زندگی خواهرم و خودم
فعلا که موندم چه کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شیدا.
با سلام
تاپیک مشمول بند22 قوانین همدردی هست لذا منتقل می شود به انجمن آزاد آرشیو بند 22
اگر چه مدیر محترم پاسخ تخصصی و اساسی داده اند اما شما اگر تمایل دارید در این زمینه مشاوره خصوصی و تخصصی بیشتری دریافت دارید لطفاً عضو انجمن آزاد شده و در بخش مشاوره خصوصی و تخصصی تاپیک باز کنید
با تشکر