بازگشت بعد از چند سال ....
به نام خدا
سلام خدمت همه عزیزان
تاریخ عضویت من تو این سایت مربوط به مشکلی بود که 7 سال پیش داشتم
اون موقع میخواستم با دختری که 2 سال از من بزرگتر بود ازدواج کنم که نشد و ایشون با یکی دیگه ازدواج کردن و....
ار اون موقع به بعد هیچوقت به ازدواج فکر نکردم و هیچکس به دلم ننشست
حالا 28 سالمه و دیگه خونواده فشار میارن برا ازدواج من.
خونواده من دختر عموم رو پیشنهاد میدن ولی من اصلا به دلم نمیشینه.
دختر خوبی هست ها یعنی همه چی تموم ولی من نمیتونم به عنوان همسر آیندم تصورش کنم.
گفتم شاید باهاش حرف بزنم به دلم بشینه ولی میترسم اینطور نشه و دختر عموم رو اذیت کنم و براش مشکلی پیش بیارم.
واقعا گیر کردم نمیدونم چیکار کنم.
ممنون میشم با نظراتتون کمکم کنین.