خواهرم تو زندگی با همسرش داره دچار مشکل میشه

سلام
مدت 6 ماه هست که خواهرم عقد کرده به امید خدا عروسیش هم نزدیکه اما حساسیت هاش و برخی رفتار دامادم اونو تو زندگی با همسرش دچار مشکل کرده
خیلی حساسه در کنارشم خیلی دلسوز و خیلی کم توقع هست
ناگفته نماند که شوهرخواهرم گاها رفتارای بچه گانه داره جفت شون متولد 71 هستند تحصیلات هم , آجیم دانشجوی ارشد و شوهرش دانشجوی کاردانی هست شغل آزاد داره

یه سری مسائلی که باعث دلخوری خواهرم شده اینه شوهرش خرج خانواده ی خودش علی الخصوص پدر معتادش رو میده از رفتار و فرهنگ شون عاصی هست فحش های ناجور میدند برای خواهرم ارزشی قائل نمیشند یه دست لباس هم واسش نخریدند!!!

البته گفتم که خواهرم توقعی نداره و هیچ کمبودی هم نداره هر چی بخواد از جانب پدرم براش آماده ست پول آرایشگاه و لباس عقد خواهرم با پدرم بود فقط حلقه شو شوهرش خرید
مسئله بعدی دامادم شبها دیر میاد خونه و بعد از اون میره هیئت که خیلی دیروقت میشه
داماد من پرتوقع هست از شب قبل به مامانم میگه که صبحانه واسش چی درست کنه😔
تا همین قدرو بخونید بازم هست...
می خوام کمکش کنم تا راهی که من رفتمو اون نره

چند روز پیش با بچه های هیئت میرند مسافرت این سری رفته بودند کوه که همسر منم بود و موقعی که اونجا بود خواهرم به همسرش پیامک زد که امشبو هیئت میری؟ آخه از قبل مادربزرگ شوهرش گفته بود ما امشب برنج نذری میدیم تو هم بیا خواهرمم گفت یه خورده درس دارم اگر رسیدم میام دیگه نگفت شوهرش معلوم نیست کی بیاد

بعدش هر چی به شوهرش پست پیامک میگفت امشب هیئت میری یا نه دامادم بحثو عوض می کرد آجیم دوست نداشت بره هیئت بعد ناراحت شد گفت به جای اینکه منو سیاست کنی برو پدرتو سیاست کن!!!
وقتی هم دامادم رسید خونه ی مامانم , خواهرم بهش محل نداد اونم عصبانی شد و دست خواهرمو پیچوند
میدونم اینجا رو خواهرم مقصر بود اگه یکی باهاش حرف بزنه خوب گوش می کنه اما نمی دونم چه جوری باید بهش بگم

خیلی حساسه امروز رفته بودیم واسه ی خودش یه سری جهزیه بخره یه لحظه من و مامانم رفتیم بستنی بخوریم
اونم رفته بود تو مغازه بعد یه مدت اومد بیرون قهر کرد رفت خونه!! که چرا سریع نیومدین تو مغازه؟!!!

میگه اگر پدر و مادر خوبی میداشتم هیچ وقت ازدواج نمی کردم!! درسته شوهرش گاهی وقتا رفتارای بچه گونه داره اما خیلی خواهرمو دوستش داره حتی اون شبی که دست خواهرمو پیچوند بعدش واسش گریه کرده بود همیشه مراقبشه میبرتش دکتر
دوست داره شوهرش مطیعش باشه در اختیار خودش باشه
داماد منم خیلی پر توقع هست و خیلی هم به خانواده ای که هیچ کاری واسش نکردند بها میده پدرش هر چی پول در میاره خرج دودش میشه و دامادم خرجشونو میده
خیلی هم مامانی هست گاهی مواقع دروغ میگه عصبی هم هست
من کاری به رفتار دامادم ندارم من می خوام آجیم با سیاست و رفتار درست برخورد کنه نه اینکه کاری کنه که همین تو عقد کتک بخوره

عذر می خوام که درهم برهم نوشتم خودمم اوضاع روحیم مساعد نیست و خیلی هم نگران خواهرم و زندگیش هستم چون بیماری سختی رو گذروند و نمی خوام دوباره با ناراحتی های الکی حالش بد بشه
من همه ش می بینم باهم بحث دارند

خلاصه بگم:
خصوصیات دامادم بدش : رفیق باز , اخلاق نسبتا قدیمی , قد , پرتوقع , مامانی , وابسته به خانواده , کمی دروغگو و حسود

خوبش: خیلی خواهرمو دوست داره , خیلی بهش محبت می کنه , دلسوزه و احساساتی
خصوصیات بد آجیم : بسیار حساس و زودرنج , خودخور , عصبی , بی صبر , لوس , قهری و مغرور, از جمع گریزان , خجالتی

خوبش: خیلی دلسوز , کم توقع , با گذشت , احساساتی

فکر می کنم خواهرم درونگراست و دامادم برونگرا

دوست عزیز این قضیه که دامادتون خرج خانوادش و میده دقیقا مشکلیه

که خودم تو زندگیم دارم و همین مشکل باعث شده من با یه بچه دارم به جدایی میرسم.خواهر تون این قضیه رو خیلی جدی بگیرن و

اگه نمیتونن این قضیه رو هضم کنن .البته اگه کمکهای دامادتون به خانوادش لطمه ای به لحاظ اقتصادی به زندگی خواهرتون وارد نمیکنه

به نظرم خیلی مشکل ساز نیست ولی تو زندگی شخصی خودم خیلی مشکلات اقتصادی داشتم و با این حال همسرم خرج کل اعضای

خانوادش از جمله پدر سالم و جوانش و میداد.من تو دوران عقد فکر میکردم اگه زودتر ازدواج کنم این مشکل حل میشه ولی هیچ تاثیری

نداشت .این قضیه رو جدی بگیرید.

سلام عزیزم حتما حتما خودتون و ابجیتون سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون رو حتما دانلود وگوشرکنین واقعا زندگیتون زیر رو میشه ایشالله
بعد بیا اینجا بگو نتیجه چی شد

سلام
میخوام خواهرمو بیارم منتظرم عضویت فعال بشه تا عضوش کنم
فقط یه خواهش داشتم سرزنشش نکنید فقط بهش یاد بدید چی کار کنه و چه جوری رفتار کنه اشتباهاتشو بهش بگید اما بدون سرزنش

آجیم پتانسیل خوب شدن رو داره طفلی کسیو نداره به درستی راهنماییش کنه همه علی الخصوص خانواده م راهنمایی غلط بهش میدند
کمکش کنید اول از همه خودشو تغییر بده چون خودشم همینو میخواد
ممنونم

دکتر حبشیو گوش کردم خوبه به آجیمم دادم نمی دونم گوش داده یا نه...
یه مسئله دیگه هم هست دیر اومدن شوهرس به خونه هست خواهرم می ترسه

میگه میخوام خودمو قوی کنم میگه کاری به شوهرم ندارم میخوام اعتماد به نفسم بره بالا تا رفتار مادرشوهر اطرافیان رنجش نده
حالا میاد اینجا خودش واستون می نویسه

یه چیز دیگه شوهرش واقعا مادرمو خسته کرد مرتب خونه مامانمه و از قبل هم غذا رو سفارش میده تا مامانم بپزه
متأسفانه خواهرمم مادرمو درک نمیکنه مادرم مریضه امشب خیلی ناراحت شدم از وضعیت مادر

ایشون همان بانوی مهر ، آرام دل ، بانو فاطمه و ... است که در تاپیک
اطلاع رسانی در خصوص بعضی مراجعان خاص

مدیر اعلام کردند لذا این تاپیک متعاقباً حذف می شوند و به ایشون اخطار می دهیم که شما به خوبی شناسایی هستید و در صورت ادامه حضور در همدردی روندی که هشدارش داده شد اعمال می شود