در مورد ادامه زندگی ازتون راهکار میخام

سلام.پسری هستم که چند وقت دیگه 30 سالم میشه،چند وقتی بود که تنهایی خیلی اذیتم میکرد و از اونجایی که اصلا نمیتونم وارد یک رابطه بی هدف شم تصمیم گرفتم دنبال ازدواج باشم البته نه چشم بسته و از روی احساس و به صورت منطقی.اول یکی از همکارام رو در نظر گرفتم و به سختی با ایشون مطرح کردم و ایشون جواب منفی دادند.البته ایشون 2 سال از من بزرگتر بودند. بعد از اون با یک خانم دیگه اشنا شدم که ایشون سنش 30 سال بود و از توی صحبتش فهمیدم که از مجردی خسته شده و بیشتر دنبال اینه که یکی شوهرش شه و به خاطر خوده طرف نمیخادش که به نتیجه نرسیدیم.بعد از اون تازگیا با یک خانم از طریق واسطه معرفی شدیم که ایشون مثلا ملاک اصلیشون ایمان و اخلاق و تحصیلات و... بود که ایشون هم در فردای همون روز گفتن فکر میکنم مناسب هم نیستیم و من هم خداحافظی کردم ازشون ( فکر میکنم به خاطر لاغریم جواب منفی دادن) الان کلا وضعی ت جالبی ندارم و حس میکنم دارم از روال زندگیم خارج میشم.اصلا دنبال رابطه بی هدف و دختر بازی هم نیستم.حتی نمیتونم کسی رو صیغه کنم ( یعنی نمیتونم با این قضیه کنار بیام).وضعیته بدیه..از طرفی کلا اون حسه نیاز به جنس مخالف ( چه عاطفی چه جنسی ) دیگه داره ازم بیرون میره.. و خودم اصلا دلم نمیره به کسی بخام پیشنهاد ازدواج بدم چون همه دخترا دنبال زیبایی و پول هستن اونایی هم که نیستن کسی سمتشون نرفته و از ترس از مجرد موندنشون سمتت کشیده میشن که حتی اونا هم فکر نکنم جواب مثبت بهم بدن..الان میخام بلند شم ..من تا چند سال پیش خیلی ادم سرزنده و شادابی بودم ،الان اصلا باورم نمیشه اون ادم اینجور شده باشه، من شاغل هستم و شغلمم جایگاه اجتماعیش بد نیست..از همون اول کارمم پس انداز کردم برای زندگی ایندم اما الان میبینم تمام چیزهایی که داشتم حداقل توی ازدواج ارزشی برای کسی نداره..به نظر شما چه کارهایی میشه انجام داد تا از این حالا و هوا بیرون بیام ..مثلا مسافرت؟انجام دادن کار به صورت شغل دوم؟ کلا میخام از این حال و هوا بیذون بیام و این حس رو از وجودم کامل از بین ببرمش.ممن.ن میشم نظر بدید

سلام من فکر میکنم علت این تنهایی تون نوع فکر شماست اینکه میگین دخترا یا ادم برا پولمیخان یا اونهایی هم که پول نمیخان حتما بدردنخورن که کسی سمتشون نرفته این کاملاااااااااا اشتباهه من بعنوان یه خانوم میگم بعنوان کسی که خیلیییییییی خاستگار داشته از بسیار پولدار تا متوسط اخرشم با یه متوسط ازدواج کردم چرا چون پول برام مهم نبود معیارای دیگه ای داشتم و از انتخابم راضیم خداروشکر
پس حتما برا خودتون معیار تعیین کنید واز انگ زدن به کسی بپرهیزید فقط معیار داشته باشین همین این خودش بهترین فیلتر
در مورد لاغر بودنتون شاید مشکل تیرویید داشته باشین یه ازمایش بدین اگه نه با باشگاه رفتن هیکل آلنردی ببسازین:311:
یادت باشهبعضی وقتها ادمایی با قیافهای معمولی رو به پایین اخلاقها و برخوردهایی با ادم دارن که حتی مثلا تو مترو یا اتوبوس تو همون چند دقیقه ادم محو خودشون میکنن

به این فکر کردین که ممکنه مسئله "عدم اعتماد" و بدبینی به قدری پررنگ شده ، در رفتارو ظاهرتون بروز کرده و تو اون ناکامی ها تاثیر گذار بوده ؟!

اگه بتونین رو این کار کنین با حال بهتری موفق به تشکیل زندگی مشترک میشین...

درود جناب سامان عزیز

با وضعیت سنی که شما داری توصیه بنده بشخصه اینه و با توجه به طرز فکری که دارید و پروسه طولانی که باید سپری بشه برای رفع ابهامات و اشتباهات فکری که دارید بهتره یا عضویت انجمن آزاد بگیرید یا اینکه به نزد مشاور متخصص و باجربه بروید در مورد وضعیت بدنی خودت هم توانستی باشگاه برو مخصوصا بدنسازی ولی سعی کن با تمرین خوب و تغذیه مناسب وزن خودت را بالا ببری به دکتر تغذیه هم مراجعه کنید.
مسائل شما متعدد هستش و اگر بخواهید در انجمن عمومی ادامه بدهید زمان زیادی باید سپری بشه شاید نزدیک به یکسال برای همین توصیه مراجعه به متخصص هستش:72:

سلام جناب سامان
همین اولش یه ابراز حسادت صادقانه بهت بکنم که بدنت به راحتی گرفتار چاقی نمیشه.
اما در مورد سوالت باید بگم که با رد شدن تقاضای ازدواجت از طرف همون دوتا خانمی که گفتی نباید اینقدر به کل ماجرای ازدواج و خواستگاری بدبین بشی و بخوای تمام اهداف زندگیتو تغییر بدی. تو فقط از طرف دوتا خانمی که بهشون پیشنهاد دادی رد شدی و صدها و هزاران خانم وجود دارن(حتی در اطراف خودت) که لاغری تو براشون هیچ اهمیتی نداره. پس بدون ناامیدی و خجالت موارد جدید رو بررسی کن و پیشنهادت رو بده، این رو هم بدون که جواب بعضی از پیشنهادهای جدیدت هم ممکنه به همین دلیل لاغری یا هر دلیل دیگه ای منفی بشه ولی امکان نداره جواب همه پیشنهادهات منفی باشه.
ناامید نباش از کل زندگی.
پ ن: من اگر به جات بودم از این موضوع که بدنم استعداد چاقی نداره نهایت سوء استفاده رو میکردم:311:. به نظر من طبیعت یکی از بزرگترین موهبتهاش رو بهت داده... لذت بردن از خوردن بدون هیچ ترس و محدودیتی کم چیزی نیست، به نظر من یکی از "بزرگترین لذتها"ی زندگیه. خود من با قد 175 وزنم 77 هست، یعنی حدود 2 کیلو اضافه وزن دارم که در ظاهر مشخص نیست ولی روی ترازو معلوم میشه و میره رو اعصابم:54: و به خاطر تشدید نشدنش مجبورم همیشه رعایت کنم و محدودیت برای غذام بگذارم.