-
نگرانی های همسرم
سلام هفت ساله که ازدواج کردیم و واقعا زوج خوشبختی هستیم به جز دو مورد که باعث ایجاد تشنج در زندگیمان شده 1 بدبینی و حساسیت زیاد همسرم نسبت به من و خانواده ام 2 بچه دار نشدن ایشون درمورد اول که فکر میکنم مربوط به عزت نفس ایشون باشه چون با وجود احترام خاص و ویژه اطرافیانم ولی همیشه گله مند است از بی محبتی و بی توجهی وعدم دریافت حمایت و محبت من در جمع
- - - Updated - - -
ادامه: و همیشه مواردی را که از اوایل ازدواج باعث ناراحتیش شده که واقعا سو برداشت ایشون هست و با توجه به شناخت کامل خانواده وطرز فکرشان و حتی صحبت باهاشون همیشه ذهنش درگیر و من رو متهم به طرفداری از اونها و بی اهمیتی به خود میدونه و فکر میکنه جایگاهش رو بعد از آمدن باجناق کوچک که خیلی با هم ظاهرا صمیمی هم هستن ا دست داده و به کرات بهم گوشزد میکنه و در جمع خیلی جدی و خشک رفتار میکنه و طلب توجه شدید داره و این عامل بزرگ ناراحتی ما شده
از نظر بدبینی مثلا لباسی که برخودش تهیه کردیم در محافل خودشون ok ولی در منزل پدرم با اخم و تذکر و بدخلقی مواجه میشم حتی علنی یا بدو ورود به منزل اولین مورد چک کردن پرده خونه که نکنه چند سانت کنار باشه با وجود زیر پرده ای ضخیمی که زده و.....
-
سلام عزیزم در مورد مشکل حساسیت شوهرتون به شما وخونوادت باید بگم متاسفانه این مورد در مردان شایع هست
حالا علت مردها دوست دارن الویت اول زنشون باشن این مشکلاتی که شما گفتی منم داشتم ولی الان خداروشکر خیلی بهتر شده سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون رو دانلود کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
شما باید با سیاست رابطه شوهرت رو با خونوادت خوب کنی از کارهایی که ناراحتش میکنه صرفه نظر کنی جلو دیگران بخصوص خونوادت تعریف تمجیدش کن همیشه حتی میدونی شوهرت موافقت هست ازش اجازه بگیر جلو شوهرت ازخونوادت بخصوص دامادتون صحبت و تعریف تمجید نکن مگر اینکه بگی اونا خیلی حالت میپرسن خیلی دوست دارن خیلی ازت تعریف میکنن....همیشه بدون الویت اول زندگیت شوهرته و هیچگاه بخاطر نفر سوم زندگیت رو خراب نکن وحتی زبونان بگو خودمون مهمتریم اول بعد دیگران باید ادامه بدی تا باور کنه
شوهر من از باجناقاش الکیخوشش نمیومد و تو خونه همیشه ازش بد میگفت اویل من میگفتم چرا اینجوری میگی ایشوپ اصلا قصدش فلان نبود شوهرم سریع گارد میگرفتولی بعدا فهمیم که نباید چیزیبگم و سکوت کنم دیدم اونم حساسیتش کم شد و از پیش خودم میگفتم شوهر خاهرم خیلی تورو دوست داره همش از تو پیش خاهرم تعریف میکنه حالا شوهرم رابطش خیلیییی باهاش خوب شده چه در بظاهرچه در خونه من تو خونه اصلا حرف خونواده و دفاع ازشون رو نمیکنم و عوضش میگم اوناخیلی دوست دارن میگن خیلی تو ادممحترمی هستی ......کلا الان خیلییییییی بهتر شده مردا یکم حسوندن میخان فقط خودشون الویت اول زنشونباشن و تایید بشن
درمورد بدبینی خودت قبل اینکه شوهرت تذکر بده وظیفت رو انجام بده آتو دستش نده خیلی باهاش روراست و صریحباهاش چیز پنهونی نداشته باش خودت حجابت رو حفظ کن تا شوهرت بدونه لازم نیست همش مواظبت باشه خودجوشه
همه اینا از بین میره
-
با سلام
عنوان تاپیک شما گویای اصل مشکل شما نیست و مبهم می باشد
لطفاً عنوانی مناسب و گویا از طریق گزارش پست ارسال دارید تا جایگزین شود و تاپیکتان باز گردد
با تشکر