میخوام برگرده

سلام. ماهردوتا پزشکیم. وقتی دانشجو بودیم همه رفتاراش بهم میگفت دوسم داره و منم بهش علاقه داشتم اما صبر کردم تا خودش بیاد بگه. چند روز قبل فارغ التحصیلی بهم گفت. گفت منتظرش بمونم همه تلاششو میکنه که مامانشو راضی کنه گفت مامانش خودش براش در نظر گرفته . چند ماه جدال با مامان اما نتیجه نداد. و ایشون قبول نکرد. گاهی کم میوردم و گریه میکردم و به جا اینکه درکم کنه میگفت تو ضعیف شدی من عاشق قوی بودنت اول شدم. تصمیم گرفتم جلوش محکم باشم ارومش میکردم و میگفتم راضی میشه. خانواده من موافق بودن و همه در جریان بودن. اما یه دفعه اومد گفت دیگه نمیخوامت برو فقط برو. گفت زندکی کن قوی باش دیگه دوست ندارم. کم اوردم. ودیگه جواب منو نداد. دوماهه ازش بیخبرم. دارم میمیرم از دلتنگیش. حالا اتفاقی هردومونم تو یه شهر فعالیت میکنیم اما کاملا بی خبریم. میخوام برگرده!

ترنم جان کاملا حرفات و درک میکنم اما باید بهت بگم که پسریکه نخواد با کسی ارتباط داشته باشه هیچ کاریش نمیشه کرد.میدونم سخته اما سعی کن بهش فک نکنی و خودتو سرگرم کنی خداروشکر کن که دکتری و خیلی موقعیت های خوب میتونی داشته باشی.به خودت زمان بده.رو دلت پا بذار و ازش بگذر.

سلام مرسی از راهنمایت عزیزم. مشکل من موقعیت و ازدواج نیست. مشکل من دردیه که روانمو درگیر کرده. هضمش برام سخته. وقتی سرد شد میگفت دودل شدم. میترسم باخانواده بجنگم و خوشبخت نشم. میذاشتم فکر کنه به پرو پاش نمیپیچیدم و سرگرم کار ودرس میشدم. اما نتیجش چی شد این که دیگه نمیخوامت برو. وقتی به این فکر میکنم که چرا پسم زد چرا بازیچه شدم کلافه میشم. توتمام دوران زندگیم همیشه ترسیدم سمت کسی برم که نشکنم. که دلم اولین بار مال همسرم. باشه. حالا ازهمه دنیا زده شدم تنها جایی که سعی میکنم به رو خودم نیارام داغونم جلو بیمارامه. خدایا نزار دل ببندیم به کسی که مال ما نیست

مدیر همدردی میشه خواهش کنم شماهم بهم کمک کنید؟

سلام دوست عزیز

اگه انتظارت اینه که هیچ وقت کسی دلت رو نشکنه در اشتباهی،الان دلت شکسته شده و ممکنه در آینده هم این اتفاق بیفته . این اتفاقات کاکلا طبیعیه و برای همه میفته.

تنها راه اینه که تو قوی تر بشی.

و نخواه که برگرده.

به هر حال و به هر دلیلی اون جا زده.یا به اندازه کافی قوی نبوده که جلو خانوادش بایسته که در این صورت اصلا مناسب ازدواج نیست و یا شاید عشقش به تو اونقدر

قوی نبوده .

در این موردم تو به هیچ وجه مقصر نیستی . به هر حال اون آدم ثابت قدم و محکمی نبود .

اگه سعی کنی پروندشو توی ذهنت ببندی مطمئن باش مراحل بهبودت بعد از این اتفاق تلخ شروع میشه و به تدریج کاملا از همه احساسات منفی رها میشی.

مرسی عزیزم.امروز یه بیمار داشتیم که نابینا بود و با اینکه پزشکش قطع امید کرد برگشت بهش گفت آقای دکتر من امیدم به خداست ایمان دارم که بینا خواهم شد.به این میگن توکل.خدایاچقد حالم منقلب شد. میدونم میگذره حتی هر چند سخت. توکل به خدا. امیدوارم امید منم واهی نباشه.

آفرین عزیزم برا منم دعا کن.بیست روز دیگه آزمون phd دارم اما دلم انقد گرفته س که حدی نداره.تحمل میکنم و میگذرم.:72:

ان شاالله که موفق باشی عزیزم.

پرنده ای که رفت بگذار برود....هوای سرد بهانه است هوای دیگری به سر دارد....حالا دیگه خود دانی!!!

- - - Updated - - -

هر زمان ارتباطی با یه انسان برقرار میکنیم 50 درصد ممکنه اون رابطه شکست بخوره...این ناگزیره و به خاطر انسان بودن و تغییر پذیر بودن ماست که اینطوره.... پس بیخود خودتو داری اذیت میکنی...با ارزوی موفقیت

ممنونم عزیزم. منم گذاشتم رفته درسته میخوامش ولی عزتمو دیگه براش نمیشکنم. دیگه دوماهه که این پرنده رفته.