-
رسیدن به آرامش درونی
از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر،:305:
با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.:305:
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .:305:
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.:305:
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانی که چطور زندگی کنی:73:
-
RE: رسیدن به آرامش درونی
ممنون، کم بود اما بسیار مفید....
:72:
-
RE: رسیدن به آرامش درونی
1. شیوهای صحیح در زندگی خود پیش بگیرید.
از فرار کردن دست بکشید و زندگی سطحی را کنار بگذارید. این شیوه تنها زندگی شما را نامتعادل میکند. زندگی را با آغوش باز پذیرا باشید و از سطح سهل زندگی فراتر روید، این چنین است که حقایق و واقعیتها را در مییابید. همیشه به راه حل بیاندیشید چرا که همواره راهی خواهید یافت. با حل مشکلاتی که زندگی در پیش پای شما قرار میدهد، خواهید دید که بسیاری از این راهها به پیشرفت درونی شما نیز کمک خواهد کرد. جستجوی گروهی، برای یافتن راهحل ِ یم مشکلهمگانی نیز در رشد و تعالی شما موثر است. هرگز نباید از چنین مشکلاتی فرار کرد.
( به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل …. که گر مراد نیابم، به حد وسع بکوشم)
2. با حسن نیت زندگی کنید.
قوانینی که بر رفتار بشری حاکم است مانند قانون جاذبهی زمین، قطعی و کاربردی است.تبعیت از این قوانین، هماهنگی روح ما را در پی خواهد داشت. از آنجائیکه بیشتر این قوانین به طور فراگیر پذیرفته شدهاند، میتوانید به طور عینی از هم اکنون با حسن نیت زندگی کنید.
(البته من با سعدی موافقم که میگه: “بگفتا نیک مردی کن نه چندان … که گردد خیره گرگ تیز دندان!!)
3. جایگاه خود را درنظم جهانی پیدا کنید.
شما به وجود آمدهاید برای ایفای نقشی در این نظم جهانی. این خود شما هستید که ماهیت نقشی را که قادر به ایفای آن هستید کشف میکنید. میتوانید در سکوت محض آن را بیابید. پس زندگی خود را با انجام کارهای شایستهای که به آنها تمایل دارید، سرشار از هماهنگی کنید و انجام این امور را بر کارهای ساختگیای که راه زندگی بشری را مسدود کرده است، برتری دهید.
(غافل منشين نه وقت بازی است…وقت هنر است و سرفرازی است)
4. زندگی خود را ساده کنید تا با الهامات درونی و بیرونی هماهنگ شوید.
مادیات بلا استفاده، بار سنگین زائد هستند. زندگی تنها در جمع کردن اشیاء و اموال بیمصرف خلاصه نمیشود بلکه انجام فعالیتهای معناداردرونمایهی زندگی است. در زندگی دو قطب احتیاجات و علایق باید با هم درآمیزد. اگر چنین شود هم در زندگی شخصی و هم در زندگی جمعی سازگاری و هماهنگی نمود میابد.
(البته این مورد منظور این نیست که رو حصیر یا میخ یا تو کوزه بخوابین!! و جز آب و نون نخورین!!…
یکی از اساتید عزیزمون میگفت: “میدونین چرا غرب پیشرفت میکنه؟ چون مثلاً یک قفسهی کتاب دارن، مرتب، منظم و طبقهبندی شده. حالا ما چی؟ یک گنجه داریم، درش رو که باز میکنیم کتاب و لباس و تیر و تخته ازش میریزه بیرون…. تفکر غربی طبقهبندی شده است، نظم داره. روی یک موضوع متمرکزه… از روی چیدمان ویترین مغازهها هم میشه اینو فهمید…)
ازروی این سایت برداشتم بدون اجازشون !! ولی اسم سایت رو ذکر می کنم تا عواقبش کم تر باشه
http://delneveshte.wordpress.com/2008/08/13/how-to-achieve-interior-peace/
-
RE: رسیدن به آرامش درونی
مشکلات، نگرانیها، آرزوها و مشغولیتهای ذهنی دنبالمان هستند. منتظریم که به نتیجه برسند و بعد از آن شادی و آرامش درونی را در زندگی بدست بیاوریم. برای نمونه میگیم:
این یکی که تموم شه دیگه راحت میشم.
به این که برسم، دیگه آرامش پیدا خواهم کرد.
این جور خواسته ها هستند و وقتی یکیشون تموم میشه شاید بمدت کوتاهی در درون آرام و شاد باشیم ولی کم کم یک خواسته ی دیگر خودش را نشان بدهد. بنابراین، اگر بخواهیم آرامش و راحتی را پس از رسیدن به این خواسته ها پیدا کنیم، ممکنه هیچوقت یک آرامش پایداردستیافتنی نباشه.
اگر براستی دنبال آرامشی پایداریم، شاید بهتر هست دیدگاهمان را طوری تغییر دهیم تا "داشتن آرامش" با "رسیدن به این چنین خواسته هایی" پیوند زده نشود.
-
RE: رسیدن به آرامش درونی
عالی بود،مرسی
توی یه کتابی خوندم، که آرامش رو به پرنده ای تشبیه کرده بود که هر چی دنبال اون پرنده بدوی اون هم به پرواز خودش(همون فرار خودمون)ادامه میده ومیگه ...
وقتی ما با تمام وجود و توجه زندگی کنیم و به خود واقعیمون به دور از هر عنوان و لقب اکتسابی برسیم،اون وقته که نشستن اون پرنده روی شانه های ما عملی ناگزیر میشه.
(البته فکر کنم همین خود واقعی شدن،یه چیزی تو مایه های قله ی قاف و از اینجور صحبتاست دیگه...
)
-
RE: رسیدن به آرامش درونی
خدایا اگه بخوام تمامه نعمت هات رو شکر کنم نمیتونم
خدایا اگه تمامه حاجت هام رو بخوام تموم شدنی نیست و منم نمی تونم
اگه بخوام تمامه عشقم رو بهت بگم بازم نمی تونم
من بنده ی نا توان توام
هر چی دارم از تو دارم
خودت شکر کم من رو بپذیر
حاجت های زیاد من رو بر آورده کن
و محبت من رو به خودت بیشتر کن
یادت رو همیشه به من الهام کن
چرا که تو مهربان ترین مهربانانی و منتهای آرزوی عارفانی و فریاد رس فریاد خواهانی و دوست دلها راستگویانی و امیدوار امیدوارانی
منون شیلا بسیار زیبا بود