داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
سلام امروز واسه من یه اتفاقی افتاد که دلم میخواد همه بخونند:303: و نظرشونو بگن. ممکنه موضوع پیش پا افتاده باشه اما من از این جور چیزا زیاد دیدم و این گله رو از خیلی خانم ها شنیدم. البته اینو با تمام احترام مینویسم و قصد توهین ندارم و میدونم که همه آدما مثل هم نیستند اما فکر کردم اگر حتی یک نفر هم به خودش بیاد واسه من کافیه. شاید هم این موضوع به نظر شما آقایون نیاد (که بعید میدونم!!!!).
مثل همیشه رفتم سر کوچه تا یه تاکسی بگیرم و برم سر کار. یه کمی هم عجله داشتم واسه همینم اولین مسافربری که جلو پام ترمز کرد و رو سوار شدم. یه پراید بود که یه آقا جلو نشسته بود و یه آقا هم عقب.
هنوز صد قدم هم نرفته بود که یه آقایه دیگه سوار شد که جوون بو د قد بلند و هیکل درشتی داشت و یه عالمه هم به خودش عطر خودش زده بود ظاهرش که خیلی شیک و اتو کشیده بود و اصلا به آدمهای بی ادب (یا معذرت میخوام بیشعور) نمیخورد. من وقتی دیدم این آقا میخواد سوار تاکسی بشه فوری پیاده شدم تا اون آقا اول سوار بشه و من بین دوتا آقا نشینم. وقتی سوار شدیم اون آقا شروع کرد به صحبت با تلفن همراهش و داشت قربون صدقه کسی که پشت خط بود میرفت که من کلی چندشم شد دلیلی نداره پشت تلفن جلوی دیگران یه حرفایی زده بشه!!!کیفش رو هم گذاشته بود بین پاهاش که خیلی جارو گرفته بود. خلاصه اون دو تا آقا به راحتی نشسته بودند و اصلا احساس ناراحتی نمی کردند و من بیچاره به در چسبیده بودم:33: با این حال اون آقا مرتب به من میخورد و شونه و پاهاش با من تماس داشت. من به این فکر کردم که چرا ما زنها هرگز نباید صدامون در بیاد؟ :180:آخه تو امریکا هم که اینقدر بی بند و باری هست کسی حق دست زدن و لمس کسی رو نداره و اگه کسی این کارو بکنه شما میتونید قانونی باهاش برخورد کنید چه برسه به کشور اسلامی ما!( من اصلا آدم خشک مقدسی نیستم :103:اما این جور چیزا واسم اهمیت داره). من دو سه با رو صندلی جابه جا شدم و تا اون جایی که میشد خودمو چسبوندم به دراما تو فضای کوچیک پراید فایدهای نداشت.این جا بود که من به اون آقا گفتم: آقا میشه یه کم برید اون طرفتر؟ اون آقا یه نگاهی به من کرد و به کسی که پشت خط بود گفت: گوشی چند لحظه و بعد به من گفت چی؟ من درخواستم رو دوباره تکرار کردم و اون آقا با خونسردی گفت جانیست خانم کجا برم؟ و حتی یه تکون ساده هم به خودش نداد. منم گفتم: خوب شما یکم برید اون طرفتر بچسبید به اون آقا. اون آقایی که کنار ایشون بود از ترس اینکه جاش تنگ بشه گفت: خانم جا نیست پرایده ها! و اون دوتا آقا شروع کردند با من بحث کردن و حاضر نبودند به خودشون زحمت بدند (انگار همیشه ما زنها باید تو سختی باشیم!!!) راننده که پسر جوونی بود زد کنار (به نظر آدم خوبی می اومد) من به سرعت پیاده شدم اون آقایی که جلو نشسته بود لطف کرد و نشست عقب تا من جلو بشینم منم که اصلا اهل دعوا نیستم و این جور مواقع دست و پامو گم میکنم و ترسیدم که با ادامه راهم با اونا دعوا کش پیدا کنه (آخه اونا دو تا مرد بودند و منم یه زن کی میاد به دادم برسه!!) گفتم نه آقا من دیگه سوار نمیشم صبر کنید کرایتونو بدم و خواستم کرایمو حساب کنم که اون آقا که انگار پشت تلفن پیش طرف کم آورده بود داد میزد و به راننده میگفت: آقا حرکت کن من پولشو میدم برو آقا ولش کن... منم گفتم نه آقا صبر کنید خودم حساب میکنم راننده بیچاره هم وایستاده بود اون آقا بیشتر حرصش گرفت و داد میزد من صدتا مثل تورو میخرم من ال من بل...:97:
به نظر شما این درسته که بعضی آقایون اجازه میدند با زنها اینطوری رفتار کنند؟
یعنی من نباید اعتراض میکردم؟
یعنی اون آقا نباید فکر کنه که یه کم جمع تر بشینه حتی اگه قصد بدی نداره؟ حداقل میتونست کیفشو بین پاهاش نزاره!!! :81:این آقا واسش مهمه نیست اگه یکی با خواهر یا همسرش این طوری رفتار کنه؟
اصلا به اون یکی آقا چه ربطی داشت که اونم با این یکی هم دست شد؟
البته دست اون آقایی که جلو نشسته بود و پیاده شد وهمین طور آقای راننده درد نکنه!!!:P
شاید بعد از خوندن این ماجرا به من بخندیدو بگید این یه موضوع پیش پا افتاده ست که ارزش کار امروز من یا خوندن این متن رو نداره اما باور کنید موضوع کوچیکیه که مهمه. حداقل اون آقا حق نداره با یه خانم اینطوری رفتار کنه چون من بهش توهین یا بی احترامی نکردم میتونست محترمانه جواب بده به جای اینکه با من دعوا کنه. خیلی از مردها فرق بین رفتار با خانم ها و آقایونو نمیدونن!!!!
ببخشدید اگه سرتونو درد آوردم.:72:
آقایون محترم امیدوارم که ناراحت نشده باشید.
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
نه عزیزم این مشکلی که شما مطرح کردین اصلا مشکل کوچیکی نیست اما به دلیل زیاد تکرار شدنش متاسفانه عادی شده، به دلیل کثرت این مشکل بیشتر مواقع سعی می کنم جلو بشینم، اما بعضی وقتها هم پیش میاد که خود آقای راننده شخصیتشون نم کشیده ، این جور مواقع زود پیاده می شم، اصلا این ماشین سوار شدن ما خانمها خودش شده یه داستان، یه بار یه آقایی خوابش می بره و از قضا فقط سمت ما کج میشه، یه بار یه آقایی پولش دقیقا تو همون جیبیه که سمت ماست و هر چی می گرده کیفش رو پیدا نمی کنه، یه بار یه آقایی به قصد خیرخواهی یه متر جا خالی می کنه واسه یه آقای دیگه که کنارش نشسته و ما رو می چسبونه به در! و خلاصه هزار مدل دیگه.
اما خیلی مواظب باشید چون من یه بار سوار یه ماشین شدم که متاسفانه راننده اش منو پیاده نمی کرد، اول خونسردیمو حفظ کردم، اما نمی دونم چطوری تونستم به یه راننده ماشین دیگه با نگاهم بگم که در وضعیت بدی گیر افتادم، اون آقا هم سریع پیچید جلوی ماشین ما و زد زیر ترمز، ماشینی که من توش بودم از عقب محکم خورد به ماشین اون آقا، منم تونستم نجات پیدا کنم... و از اون آقایی که کمکم کرد و بیچاره ماشینش هم کلی خسارت دید نتونستم درست و حسابی تشکر کنم!
همسرم همیشه بهم میگه یه چیزی همرات باشه (مثل چاقو) اما سردار رادان می گفت که اگه از خانمی اسلحه سرد بگیریم جرم حساب میشه و زندان داره، اونوقت خانمها باید در دفاع از خودشون چی کار کنن؟؟؟ این همه مزاحمت، این همه دزدی، این همه ... باید طرف رو گاز بگیریم یا چنگ بندازیم!!!!
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
واقعا كه گل گفتين .... اين موضوع براي اكثر خانم ها پيش مياد و اون آقايوني كه اين كارهارو ميكنن فكر ميكنن ما خانم ها دور از جون ببو گلابي هستيم .....تا بهشون ميگي درست بشين دست پيش ميگيرن كه پس نيوفتن ..... واقعا كه بعضي از آقايون ( البته همه رو نميگم . سو تفاهم نشه ) خيلي آدم هاي هيز و هوس بازي هستن كه هيچي براشون مهم نيست.....من كه از اينجور آدم ها چندشم ميشه
خانم mine واقعا اين حرف بايد زده ميشد چون خيلي ها اين اتفاق براشون افتاده و ميوفته
موفق باشين
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
نکته اصلی این است که ما با بسیاری از عقایدی که داریم نمی توانیم وارد یک زندگی مدرن شویم و یا آنکه هم می خواهیم پایبند عقاید خود باشیم و هم در اجتماع وحشی و صنعتی امروز زندگی کنیم.
کمبود وسایل و تجهیزات نیز در مملکت ما بیداد می کند که خودش مشکل بزرگی است.این سه مورد البته از بی ادبی و عدم تربیت بسیاری چه زن و چه مرد نمی کاهد،در این مورد ویژه باید در موقعیت بود و آنگاه موضوع را بررسی کرد،زیرا ممکن است آن دو مرد که تازه همین آقای به ظاهر بدرفتار به قول این عضو محترم،درشت هیکل هم بوده است واقعاً نمی توانستند جای بیشتری به آن خانم بدهند.
بحث لمس توسط دیگران در موارد عمدی در غرب جرم است،نه موارد اجباری یا سهوی به دلیل وجود شرایطی ویژه،لطفاً مساءل را قاطی نکنید.بیشتر این بزهکاریها یا تجاوزات جنسی لمسی یا سادیسمی،به علت دیر ازدواج کردن مردهاست،باور کنید که مردی که دچار نیاز سرکوب شده جنسی است،ناخودآگاه این کارها را می کند.کم هستند مردانی چون من که حتی از نگاه مستقیم به دختران و زنان شرم دارم و البته در سی و چند سالگی سرکوب نیاز جنسیم که می توانم از طرقی فراوان پاسخگویش باشم،سبب عصبیتهایی در من شده است.
من سخن همه شما خواهران گلم را درک می کنم،اما به جوانان عزب نیز اندکی حق بدهید.بالا رفتن شعور خانواده ها در کاستن زیاد از میزان مهریه ها و آسان گرفتن بر جوانانی که در اول زندگی هیچ چیزی ندارند و البته زمانه آنها از زمانه پدر و مادرهای همان دخترها بسیار بسیار سخت تر است،حلال مشکلات است.
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
من واقعا" متاسفم از اين اطفاقي كه واسه شما افتاده واقعا" ناراحت شدم اميدوارم ديگه همچين جرياني پيش نياد اين كار البته از آدم با فرهنگ (نه فقط در حرف) سر نميزنه ممنونم كه شمه هم اين رو به حساب همه پسرا نگذاشتيد
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
سلام
منو می بخشید که می خوام یه طرفه به قاضی نرم و بنابراین جور دیگه ای به قضیه نگاه می کنم .
من بر خلاف شما آدم خشکی هستم (البته خودم این جور فکر نمی کنم اما دوستانم این جوری می گن ) اما به نظرم اون چیزی که خوردن پا و شانه نامیده اید اگر صرفا همین باشد به نظر نمیاد عمدی بوده باشه و ...
اگه حریم ها این قدر کوچک نمی شد. اگه حیا و شرم املی حساب نمی شد، اگه دخترها کم تر پررو بودند و پسرها کم تر بی حیا ، اگه ...
اگه خودمون حریم ها را نمی شکستیم و به اسم مدرنیته فرهنگمون را رها نمی کردیم . اگه خودمون خیلی کارها را نمی کردیم ...
هیچ وقت این اتفاق نمی افتاد .
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
آقای گردآفرید عزیز، متاسفانه مواردی که من و یا سایر دوستان نزدیکم باهاش برخورد داشتیم، طرف جوان نبود، بلکه بیشتر افراد مسن و یا چهل ساله بودن! اتفاقا کمتر پیش میاد که پسرهای جوون ایجاد مزاحمت کنن، بیشتر از طرف بعضی از مردهای جا افتاده! این عمل انجام می شود...
در ضمن آقای خسته، این مشکلات برای دخترهای پررو! مشکل به حساب نمیاد، معمولا کسانی به عنوان مشکل بهش نگاه می کنن که حریم خودشون رو حفظ کردن و به کسی هم اجازه شکستن این حریم رو نمی دن برای همین مورد آزار قرار می گیرن.
دیگه حداقل بعد از 10- 15 سال سوار ماشین شدن و مواجه شدن با همچین موردهایی میشه تشخیص داد که کی عمدی کاری رو انجام میده و کی غیر عمدی. شما باید خانم باشید تا هم حساسیت این قضیه رو درک کنید و هم به این شناخت برسین. اکثر خانمها وقتی با یک آقا وارد صحبت می شن از طرز نگاه کردنش و طرز صحبت و راه رفتن و نشستن و.... می تونن دقیق به شخصیت طرفشون پی ببرن، مگه اینکه بار اولشون باشه با یه مرد روبه رو میشن.
دقیقا این هم داره میشه قضیه جمع آوری اراذل و اوباش، که اراذل و اوباش گرامی هیچ اراده ای از خودشون نداشتن و در همه مصاحبه ها می گفتن که مشکل از اون دختری بوده که دزدیدیمش! وگرنه اون بنده های پاک خدا داشتن رانندگیشون رو می کردن!
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
منم با نظر خانم شاد كاملا موافقم
مشكل از جاي ديگه است ..... اگه مشكل ازدواج بود كه كلي از جووناي امروزي يه جور ديگه دارن حلش ميكنن و نيازي به اينجور كارها ندارن ..... معلوم نيست اين آقايون جا افتاده چي ميخوان يا چي كم دارن كه همچين رفتارهايي ازشون سر ميزنه ؟؟؟؟؟!!!
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
بعضی از آقایان مرد هستند ، بعضی ها هم خر . چیزی جدیدی نیست.
RE: داستان نچندان جذاب امروز من برای آقایان
آخ آخ. من 1000 بار برام اتفاق افتاده ولی در این جور مواقع با اخم و تشر به طرف می گم کمی جمع بشینه. اگه پررو بازی در بیاره صداشو ببره بالا من خیلی محترمانه می خوام که پیاده بشوم و به راننده می گم با ایشون حساب کنید!!! در 99% موارد راننده طرف منو می گیره. یا اون آقا خودشو جمع می کنه یا مجبور به پیاده شدن می کنم. البته بعضی از آقایون هم خیلی وقیح هستند . یکهو فحش های رکیکی می دهند که ادم تا گوشاش قرمز می شه. من تازگی ها تا بتونم سعی می کنم جلو بنشینم و اگر هم مجبور به عقب نشستن بشوم حتما سعی می کنم کیفمو کنار پام رو صندلی بذارم. حالا هرچی هم که جا کم باشه این کاررو می کنم.