کمک کنید: جنگ روانی خانواده بر سر رفتن به دانشگاه ارشد

سلام دوستان کمکم کنید تو رو خدا تو بد موقعیتی گیر کردم و بدجور اعصابم خورد شده من نمیخوام برم دانشگاه اصلا علاقه و حوصله دوباره واسه درس خوندن ندارم ولی خونواده اصلا درک نمیکنه چندروز پیش مشخص شد که ارشد ازاد توی شهر خودمون قبول شدم اصلا من امتحانشو هم به اصرار خونواده دادم و چون هیچی بلد نبودم سفید هم دادم از 800 نفر رتبه ام شد 400 !!! ولی حالا اونا همش میگن تو موفقیت بزرگی نصیبت شده و اگه پسش بزنی جنایت بزرگی در حق خودت و ما کردی !!! و حتما باید بری اخه تازه شما ببینید در بهترین شرایط تو مملکت ما این مدرک دو سال دیگه چه دردی میخوره با این همه هزینه. علاوه بر این من دچار یکسری مشکلات جسمی و روحی هم هستم و چشم راستم بخاطر نازکی شبکیه دچار مگس پران شدید شده طوری که هرچندماه یکبار باید تهران به دکتر مراجعه کنم و این مورد هم از شش ماه پیش منو درگیر کرده و نمیتونم حتی به اینکه درس بخونم فکر کنم خیلی سختمه از طرفی 3 ساله با مدرک لیسانس بیکار هستم و دیگه میلی به دانشگاه اونم آزاد رشته نرم افزار شهرستان ندارم شدیدا حالم به هم میخوره از این رشته توی لیسانس هم گول اسمشو خوردم ولی خونواده خیلی بهم فشار میارن که حتما پس فردا باید بری ثبت نام کنی وگه نه تو باعث از بین رفتن ما میشی !! ببین تو رو خدا اصلا این چه منطقیه !! اونا فقط به فکر پز دادن با مدرک من هستن و میخوان تو این مدت هم فکرم طرف شغل نره بخدا من تو شرایطش نیستم وگه نه باز هرطوری بود یکاریش میکردم مشکل چشمم خیلی روح و روانمو به هم ریخته بخدا نمیتونم فعلا درس بخونم شاید بعدا اگه چشمم درمان شد بشه ادامه داد فعلا که درمانی متاسفانه نداره منظورم درمان بی خطر وگه نه با جراحی قابل حل هست. حاظرم اصلا سال دیگه رشته زبان شرکت کنم توی زبان خیلی علاقه و استعداد دارم ولی حتی این فرصت هم بهم داده و نمیشه و همش تهدید میشم از همه طرف!!! بعد خونواده هزینه دانشگاه رو با قرض کردن میخوان بدن هرکاری میکنم نمیتونم منصرفشون کنم.

دوستان خواهش میکنم شما یه راهی جلوی من بزارید بتونم از این فشاری که روم بوجود اومده بیرون بیام و یه طوری که خونواده هم بدون مشاجره راضی بشه منصرفشون کنم

علی جان سلام.
ماشاالله شما الان 25 سالته و بچه نیستی که نتونی خودت خانوادتو قانع کنی.مشکل اینجاست که راهشو بلد نیستی.

یه روز در کمال آرامش بشین و منطقی باهاشون صحبت کن.دلیلهای منطقی که اینجا برای ما گفتی برای اونا هم بیار(حواست باشه به دور از هر گونه تنش و عصبانیت)

به قول خودت دو سال بعد از لیسانس بیکاری.خب این خودش بهترین دلیله که خانواده ات به حرفات اعتماد نکنن و بخواهند که با هزار قرض و قوله با "ارشد خواندن" سرگرمت کنن,چون با خودشون میگن اگه دو سال دیگه هم بگذره تو همینجوری بیکار جلوی چشمشونی.اینو بدون که این کارشون از سر دلسوزیه و تو به اشتباه "پز دادن با مدرک تو" در نظرش میگیری

از همین الان شروع کن.مدرکتو بنداز دور و تو زمینه ای که بهش علاقه داری فعالیت کن.دقیقا مث من که مدرکم یه چیزه و علاقه و کار و بارم یه چیز دیگه.

خدایا همه ما را نجات بده