به من در پیدا کردن انگیزه برای زندگی کمک کنید
سلام.قبلا گفتم که بیست و هفت سالم و یه دخترخانم هستم.
حقیقتش از تاپیک قبلیم که برای فراموشی رابطه بعد از چند سال بود نتیجه نگرفتم و تا حدی به کمک دوستان به این تیجه رسیدم باید انگکیزه پیدا کنم تا به کارای جدید دست بزنم و خود بخود اون ادمو هم فراموش کنم
مشکلات من
من بی انگیزم بی حوصلم بی قرارم بدون دلیل خاصی. دیر به دیر چیزی خوشحالم میکنه و خنده هام ظاهری هستن میل به هیچ چیزی ندارم حتی به موسیقی گوش دادن .روزی یکساعت هم دیگه گوش نمیدادم .یهزمانی روزی ده ساعت گوش میدادم و کلی ذوق میکردم
دوبار توی رابطه رها شدم .دومی رو هنوز باور نکردم. خانوادم هم راها کردنم و رفتار خوبی باهام ندارن.حتی مادرم برای درس خوندن و ارامشم حسودی میکنه.اگه یه هفته مشغول درس خوندن و کاری باشم وشاداب باشم حتما کار میکنه که ارامشو بهم بزنه.خواهر برادرم هم به تبعش.
بدون دلیل خاصی بی قرارم و ارامش ندارم.هیچ هدفی رو بیشتر از بیست درصد دنبال نمیکنم. ماتم زده و غمگینم. دلم میخواد از همه کسایی که طرد و ترکم کردن انتقام بگیرم ولی هیچ نیرو و حرکتی توی این راستا ندارم.و کاری نمیکنم. به شدت ذهنم مشغوله تا حدی که وقتی مجله یا کتابی دست میگیرم میخوام از دست خودم سرمو بکوبم به دیوار
چندبار خواستم برم سرکار ولی چون میترسیدم این هم انگیزش انی بوده باشه و بعد از یکماه دلم بخواد یه کار دیگه بکنم مثلا مهارتی یاد بگیرم یا درس بخونم .ترسیدم و دنبالش نرفتم
بسیار ارتباطات کمی دارم و تارگیا هرکسی هر حرفی دلش میخواد بهم میزنه مثلا بهم غیر مستقیم میگن وجهه اجتماعی و شخصیت نداری.حالا کسی اینو میگه که خانوادش و بچه هاش به بدی معروفن
خوهاشا بگید چکار کنم من فقط ناراحت میشم و کاری عملا انجام نمیدم.چون من وقتی کار انجام میتونم بدم که شاد باشم .درحالیکه اکثر مواقع غمگینم