ازدواج با یک زن مطلقه بزرگتر و بسیار زودرنج
سلام خدمت بزرگواران انجمن
پسری هستم 28 ساله مجرد و 4 سال هست با یک خانم مطلقه که 4 سال از من بزرگتر هستن در ارتباط هستم.
موضوع ازدواج توی خانواده هامون مطرح شده ولی خیلی حساسه ، همیشه باید حواسم باشه چی میگم ، روی تموم حرف ها و کلمه هایی که استفاده میکنم باید توجه داشته باشم کلمه ای نگم که توی ادبیاتش بد تعریف شده باشه...
برای مثال : یکبار جلوی جمعی گفتم من ایشون رو خیلی دوست دارم و همیشه پشت بودم و هستم. بعد ایشون عصبی و ناراحت شد که تو میخواستی من رو جلوی دوستات خراب کنی ...
جدا از این مسائل اصلا نمیتونه ناراحتیش رو کنترل کنه ، توی جمع باشه ، وسط خیابون باشه ، نصف شب باشه ....
برای این مورد هم مثال میزنم ، چند روز پیش بهش مسیج دادم و گفتم لطفا رفتارات رو توی جمع کنترل کن ، دلیلی نداره همه بفهمن من و تو باهم مشکلی پیدا کردیم ، تا جایی که قاطی کرد اومد در خونه ما و ساعت دو شب یه آبرو ریزی درست حسابی با نفرین و تهدید مادرم و فحش دادن به تازه دامادمون ، راه انداخت ...
و وقتی رفت خونه پدر مادر و خواهرش رو علیه من پر کرد و اونا هم مسیج های بی احترامی بهم دادن... خلاصه خیلی خراب کرد همه چیز رو و مهم تر از هر چیزی وجهه خودش رو توی خانواده من
دیروز اومد سر راهم و عذرخواهی و اشتباه کردم ولی با اینکه دیونه وار دوستش دارم توی ذهنم هرچقدر دنبال یه دلیل منطقی برای رابطمون گشتم نتونستم پیدا کنم ...
ممنون میشم بزرگان راهنماییم کنن از طرفی واقعا از رفتاراش خسته شدم و چهره خوبی که ازش ساخته بودم توی خانوادمون خراب شده و از طرف دیگه خیلی دوستش دارم ، دو دل شدم ...