علاقه ي 7 ساله بدون پايان........
.سلام..............من دختر 24 ساله ايم.............از 17 سالگي به پسري دلبسته شدم ولي خيلي زود نظرم عوض شد و بهش گفتم كه بايد درسمو بخونم و برو دنبال زندگيت..............اون منتظرم موند ...........من كلي مشكلات داشتم تو زندگيم و حدودا 5 سال گذشت تا اينكه من از بحرانهاي زندگيم تقريبا خلاص شدم و ايشونم كه الان 32 سالشونه بهم پيشنهاد ازدواجو دادن............من دلم نميخواست واسه من وايسه ولي خب به خواست خودش به كسي ديگه فكر نكرد...حدود يكساله پيش كه ميخواست از من اوكي بگيره بياد خواستگاري من متوجه شدم اصلا با هم سازگار نيستيم
:311:
واسه همين نظرم عوض شد و ترسيدم بهش اوكي بدم.....اونم كلي نارحت شد............و رفت...
و ااما اين يكسال اخير: من كه اون ادمو خيلي دوست داشتم اين رفتنش كه البته خودم باعثش بودم كلي بهم ضربه زد و دلبستگي كار دستم داد.........و روز به روز بي انگيزه تر شدم..........اون رابطه ي جديدي رو شروع كرد و منم خيلي خيلي حالم بد بود ولي به چند ماه نرسيد كه تمومش كرد.به گفته ي اطرافيانش دختري خيلي دوسش داشته و تلاش ميكرده بهش نزديك شه .اونم وقتي نظر منفيه منو ديد وارد رابطه با اون شد كه ظاهرا دختره رو دوست نداشته و خودش تموم كرده و الان تنهاس........
من خودمو خوب ميشناسم نميتونم به كسي ديگه فك كنم..........ظاهرا اونم مثل منه.................
ولي خب ما اصلا با هم سازگار نيستيم......اگه من هموني بشم كه اون ميخواد باز شايد برگرده ولي سختمه............
به چند دليل......
1-اون زنه مليح و مهربون دوست داره..من خيلي تند و بد اخلاقم............
2-اون بسيييييييييار سلطه جوئه...من تمام تلاشم اين بوده كسي واسم تعيين تكليف نكنه
3-وقتي نظرمو جلب كرد خيلي پررو شده بود حس مالكيت عجيبي بهش دست داده بود فك ميكرد ديگه هر چي اون بگه من انجام ميدم عملا صاحابم شده بود من خيلي مستقلم........حتي تو خونه ي پدري كسي نميتونه تو كارم دخالت كنه....
4-اون دلش ميخواد من گوشه وايسم خودش جلو بره و جلب توجه كنه من فوق العاده پر انرژيو پر حرفم
5-بهم ميگه عوض شدي ولي مشكل اينجاست كه من همين بوده ام الان يكم برونگرا شدم فقط اون منو نشناخته بود......منم همينطور..........
الان جفتمون هر با ركه از هم دل ميكنيم باز پشيمون ميشيم ................خودم كه بارها و بارها تو دلم ازش بريده ام ولي خيلي زود كم آورده ام...اونم از نگاهش ميشه فهميد هي دل ميكنه و بر ميگرده...........
چيكار كنم كاش زودتر ازدواج كنه ...............كه منم راحتتر دل بكنم........ولي نه اون ازدواج ميكنه نه من ميتونم به كسي ديگه فك كنم
:54:
:54:
:161:
:161: