حضور شیطان موقع خواندن نماز
حضور شیطان موقع نماز خواندن:
زماني كه انسان مي خواهد نماز بخواند ، شياطين دور او را مي گيرند تا نگذارند نماز برگزار شود. وعده مي دهند كه هنوز زود است و براي نماز وقت زيادي مانده ، فعلا خسته اي قدري استراحت كن ، الان گرسنه اي قدري غذا بخور ، بعدا نماز را خواهي خواند.
بعد از اين كه مشغول نماز شد او را وسوسه مي كنند و توجه او را از نماز و اطاعت منصرف مي نمايند. و به چيز ديگري مشغول مي دارند ، فكر انسان را به همه جا مي برند به جز نماز.
حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند : وقتي بنده اي مشغول نماز و ذكر خدا مي شود ، شيطان مي آيدو به او مي گويد : به ياد فلان چيز باش ، فكر فلان كار را بكن ؛ اين قدر وسوسه مي كند تا انسان را از فكر نماز بيرون ببرد و به شك اندازد ، به طوري كه نداند چند ركعت نماز خوانده است.
در حديث ديگري آمده : وقتي انسان مشغول نماز شد شيطان مي آيد سد راهش مي شود و تحريكش مي كند تا از نماز دور گردد. در اين موقع جنگ و نزاع ميان نمازگزار و شيطان برپا مي شود.
به همين جهت آن مكاني را كه براي نماز انتخاب شده محراب مي گويند ، محراب مكان حرب و جنگ است ، چون شيطان موقع نماز در آن مكان مي آيد ، وسوسه مي كند كه انسان را منصرف كند و انسان كوشش مي نمايد با او مخالفت نمايد . گاهي شيطان غالب مي شود و توجه انسان را از نماز بيرون مي برد و گاهي انسان ، اين زد و خورد تا آخر نماز ادامه دارد.
لذا به انسان دستور داده شده كه وقتي مي خواهد نماز يا قرآن بخواند ، از اول آماده باشد و خود را مسلح نمايد ، ضربه اول را به او بزند و آن ضربه پناه بردن به خدا از شر شيطان و وسوسه هاي اوست ، قرآن هم با كمال صراحت مي فرمايد:
هنگام قرآن خواندن ، پناه به خدا ببر از شر شيطان رانده شده.
RE: حضور شیطان موقع خواندن نماز
سلام
ممنون عزیزم
واقعا درسته ما موقع نماز فکرمون همه جا هست الا به نماز خدا کمکمون کنه !!
ای کاش ذره ای شیطان ما رو به حال خودمون می گذاشت تا ببینم ذات خودمون چه طوریه
RE: حضور شیطان موقع خواندن نماز
در روايت است كه هر گاه بنده به نماز ميايستد خدا ميفرمايد: «حجابها را بين من و بندهام كنار زنيد!» اما اگر او بيتوجهي كرد خدا ميفرمايد: «حجابها را بياندازيد!» و اين بيتوجهي را بزرگان به توجه قلب از خدا به غير او (ماديات) تفسير كردهاند.
به محض توجه بنده به دنيا و ماديات شيطان به سراغش ميآيد و دائماً مطالب و وساوس شيطاني در دل او القا ميكند، اما بنده ميتواند ــ و بايد ــ كه به خدا پناه برده و از شر شيطان رجيم به سوي خدا بگريزد. و با توجه و حضور قلب خود كاري كند كه شيطان او را رها كند. اما اگر باز بيتوجهي نمود شيطان ميآيد و او را دوباره مشغول ميكند و اين است جدال بنده و دشمنش شيطان در نماز!
مؤمن نمازگزار، به خاطر حضور قلب در نماز و مشغول بودن به ياد خدا و تلاش براي غلبه بر هوي و هوس داراي نفسي قوي ميشود و الا شهوات بر او چيره ميشود و شيطان در كنارش مينشيند و بندة گرفتار نميداند چگونه از افكار و وساوس رها شود.
قلوب سه گونهاند: اول قلب خالي از ايمان كه هيچ خير و نيكي در آن راه ندارد كه قلبي سياه و شيطاني است. و شيطان اين قلوب را بسيار دوست دارد و آنرا موطن خود بر ميگزيند، چرا كه هر چه بگويد او فرمان ميبرد ــ نعوذ بالله من ذلك ــ .
دوم قلبي كه به نور ايمان روشن شده و چراغ حقيقت در آن روشن است اما گرفتار شهوات است و شيطان گاه به آن رو ميكند و گاه از آن دور ميشود و اين گونه انسانها (مؤمنين گنهكار) حالشان متغير است، گاهي الهي و گاه شيطاني.
سوم قلبي كه لبريز از ايمان است و به نور آن روشن است و حجابهاي تاريك شهوات از آن كنار رفته و آن سياهيها از او مفارقت كرده و آن چنان قلبش درخشنده و نوراني است كه اگر شيطان و وسوسههايش ذرهاي به آن نزديك شوند ميسوزند همچون ستارگان و شهابها كه خدا فرموده است: «فأتبعه بشهاب مبين».
ما از خداي متعال ميخواهيم كه قلوب ما را از نوع سوم بگرداند و شيطان را از ما دور كرده و به همه مؤمنين توفيق نماز خواندن با توجه كامل و حضور قلب دائم عطا فرمايد. آمين يا رب العالمين:72:
RE: حضور شیطان موقع خواندن نماز
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شیلا
سلام
ممنون عزیزم
واقعا درسته ما موقع نماز فکرمون همه جا هست الا به نماز خدا کمکمون کنه !!
ای کاش ذره ای شیطان ما رو به حال خودمون می گذاشت تا ببینم ذات خودمون چه طوریه
شیطان حتی یه لحظه هم ما رو ول نمی کنه تا دم مرگ ولی در عوضش ما اشرف مخلوقاتیم و میتونیم خیلی راحت بر اون غلبه کنیم چون قوه ی درک وتفکر داریم وبا استفاده از نیروی اراده هر لحظه می تونیم ذات خود را ببینم که چه طوریه.
من این مطالب رو قبلا" به طور کامل مطالعه کرد .دست تو هم درد نکنه.
RE: حضور شیطان موقع خواندن نماز
الهه آب عضو تازه وارد
شیطان در تمامی احوال بدنبال ما می گردد آنقدر دور خانه قلب ما طواف می کند تا روزنی و منفذی یابد و وارد شود این شیطان خستگی ناپذیر است
حالا که صحبت از شیطان شده است بهتر است داستانی در مورد برصیصاء که خوانده بودم برای شما هم تعریف کنم.
داستان برصیصاء عابد مستجاب الدعوه بنیاسرائیل از نمونه های عبرت آموزی است که سرانجام شهوترانی را به خوبی نشان میدهد، داستان از این قرار است که برصیصای عابد به مقامی از معنویت رسیده بود که با دعای او بیماران لاعلاج شفا مییافتند. آوازۀ او در همه جا پیچیده بود. روزی دختری زیبا را که از بیماری لاعلاج رنج میبرد به امید شفا به نزد او آورده و در عبادتگاه او گذارده و رفتند با دیدن دختر جوان وسوسههای درونی و بیرونی شروع شد شیطان صحنۀ گناه را در نظر او بسیار زیبا و لذت بخش جلوه داد تا جایی که بالاخره توانست دامن عابد را آلوده کند، آیا شیطان به همین اندازه بسنده میکند؟ هرگز. کافی است یک گام به سوی شیطان برداری، بازگشت بسیار مشکل خواهد بود به همین دلیل است که قرآن کریم به همگان توصیه میکند از گامهای شیطان بپرهیزید. ای مؤمنان همگی در صلح و آشتی در آیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است.(سوره نور آیه21)
وسوسههای بعدی شیطان شروع شده برصیصاء، با خود گفت اگر این دختر باردار شود و یا به اقوامش جریان را بگوید چه کنم؟ دیگر آبرو برای من باقی نخواهد ماند تمام منزلت اجتماعیام از دست خواهد رفت در اندیشه راه حلی بود به این نتیجه رسید که بهترین راه کشتن این دختر است! و خداوند توّاب است بعد توبه میکنم خدا هم توبه مرا قبول و مرا میبخشد. به هر حال دختر را کشت و جنازۀ خون آلود او را در گوشهای از بیابان دفن کرد.
برادران و اقوام دختر به عبادتگاه برصیصاء آمدند، خبری از خواهرشان نبود. از برصیصاء خبر گرفتند او نیز اظهار بیاطلاعی کرد. امّا آنان رفتار و نگاه برصیصاء را مشکوک یافتند. دست به جستجو زدند پس از مدتی جنازه خون آلود خواهر خود را از زیر خاک بیرون کشیدند. خبر این جنایت هولناک بلافاصله در شهر پیچید پس از اثبات جرم برصیصاء حکم به این صورت صادر شد که برصیصاء باید به دار آویخته شود. هنگام که طناب دار برگردن برصیصاء افتاده بود.
شیطان در نظر مجسم شد و به او گفت، همۀ اینها به سبب وسوسۀ من بود و من بودم که تو را از از اوج عزت به حضیض ذلت کشاندم و اکنون تنها من میتوانم وضعیت تو را اصلاح کنم و به همان حالت اول برگردانم، مشروط بر اینکه تنها یک بار بر من سجده کنی؟! برصیصاء گفت: چگونه میتوانم بر تو سجده کنم در حالی که طناب دار بر گردنم افتاده است.
شیطان گفت: سجده با اشاره هم برای ما کافی است، بیچارۀ نادان پس از آنکه با اشاره بر شیطان سجده کرد، طناب دار کشیده شد و در دم جان سپرد.
به راستی به لذّتی که در دردهای جاودان و طاقت فرسای آخر وی را دنبال خود میآورد، چه ارزشی دارد؟
حتی اگر ما فلسفۀ زندگی خود را بر محور لذت و لذت گرایی پایه ریزی کنیم، باز هم اگر اندکی بیندیشیم خواهیم دید که لذّات دنیوی در مقابل لذّات اخروی چیزی به حساب نمیآیند.