همکلاسی

سلام دوستان اسم من حامد هستش 23سالمه

من یک سال پیش به یکی از همکلاسیام علاقه مند شدم و پس از مطرح کردن این موضوع با ایشان رابطه ما گرمتر و صمیمی تر شد و چون شناخت کافی از هم نداشتیم تصمیم گرفتیم فعلا رفتارای فردی همدیگرو بشناسیم
بعد از گذشت یک سال و طبق وعده ای ک بهش داده بودم موضوع رو به خانوادم درمیون گذاشتم

دختره گفته بود فعلا بخاطر فرهنگی ک تو شهر حاکمه و خصوصیات خانوادگی ما نمیتونم درمورد علاقم ب خانوادم بگم اما اگر ب خواستگاریم بیای چرا اون وقت سر صحبت بین من و خانوادم باز میشه

چند ماه پیش خواستگاریش رفتم و پدرش بدون اینکه نظر دخترشو بخواد جواب رد بهم داد

ناگفته نمونه ب خاطر اعتمادی ک دختره بهم داره شماره خواهراشو بهم داده و اونا در جریان رابطه هستن

بعد از جواب ردی ک پدر دختره بهم داد ی جور سردی تو رابطه دختره پیدا شد حالام رابطمون جوری شده ک با دراوردن بهانه های مختلف مثلا چک کردن گوشی توسط داداشش یا مشغله خونگی یا هرمورد دیگه ای یا جوابمو نمیده یا طول میکشه تا جواب بده

منم بهش گفتم ازین رابطه پنهونی خسته شدم میخوام با پدرت حرف بزنم و جزئیات رابطمون رو بهش میگم اون در جواب این پیامم رو مادرم تل کرده و گفته ک بخاطر جواب ندادنم منو تهدید ب اینکار کرده

حالا هم موندم چکارکنم
از طرفی زیادی بهش وابستم
از طرفی هم نمیدونم این بهونه ها تا چ حد راست و دروغه
از طرفی هم من ابانماه باید ب خدمت سربازی برم ممکنه اگه دیر اقدام کنم اونو از دست بدم

سلام آقا حامد. مطالبی که نوشتین باید بگم یه مقدار نامفهومه. متوجه نشدم وقتی به اون خانم گقتین که باید با پدرش صحبت کنین اون چه حوابی بهتون داد؟

زمانی که به خواستگاری رفتین پدرش علت مخالفت رو چی میدونست؟ یعنی ازش نپرسیدین که چرا؟

من فکر میکنم باید موضوع کاملااا از راه خودش جلو بره. یعنی اینکه میتونین یه مادرتون یا هر کس دیگه ای بگین که بهشون زنگ بزنه و قرار دیگه ای بذاره و وقتی رفتین خواستگاری برای خانوادش کاملا توضیح بدی که قراره در اینده چه کارهایی بکنی و در مورد اهدافت حرف بزنی.

بعد هم اگر خانوادش اجازه دادن با اون خانم به طور جدی در مورد آینده و توقعاتتون از همدیگه صحبت کنین و ببینین اصلا با هم تفاهم دارین یا نه؟

الان که با پدرش حرف میزنین به نظرم اصلا نیازی نیست بهش بگین که شما قبلا با دخترش رابطه داشتی. فقط بگین که یه مدته دخترشو میشناسین و به خودش هم پیشنهاد ازدواج دادین (چون کارتون کاملا اشتباه بوده که بدون اجاره خانواده اون دختر باهاش ارتباط برقرار کردین)

باید از حالا به بعد خیلی محتاط و درست عمل کنین.

به نطرم به خانوادش بگین برای گرفتن حواب اصلا عجه ای ندارین و اگر یه مدت یه فرصتی فراهم باشه که خانواده ها بیشتر همدیگرو بشناسن بعد حواب بدن خیلی بهتره.

جواب خانواده دختره این بوده ک ما نظر دخترمون رو پرسیدیم و بهش گفتیم ک اگه ی خواستگار خوب داشته باشین بین درس و ازدواج کدومو انتخاب میکنین گفتن ک دختره گفته میخوام درسمو بخونم
بعدش من رفتم از دختره پرسیدم چرا همچین چیزی ب خانوادت گفتی گفت ک دروغه اونا اصلا نظر منو نخواستن

- - - Updated - - -

در مورد سوال نارجیس خانم هم گفتن بعد اینکه ب دختره پیام دادین میخواین جزئیات رابطه رو ب پدرش بگین اون چ عکس العملی رو نشون داد اینو بگم ک من وقتی این حرفو بهشون زدم ک دیدم ی هفته ای بخاطر خراب شدن گوشی داداشش گوشی خودشو ب داداش داده من با اینکارش مخالفتی نداشتم چون میتونستم حالشو از خواهراش هم بپرسم اما وقتی اینکارو کردم از گوشی خواهرش پیام داد فعلا بهشون پیام نده تا اونا بهت پیام بدن من بعد گذشتن دو هفته ب خواهرش پیام دادم واقعا از این رابطه پنهونی خسته شدم میخوام از علاقمون به پدرتون بگم اونم وقتی پیامو دید رو مادرم تل کرد که پسرتون همچین حرفی بهم زده و اگه سراغ بابام بره بابام گوشیمو ازم میگیره از رفتن ب دانشگاه منعم میکنه
راستش من قصد رفتن پیش پدرشونو ندارم فقط واسه اینکه توجه بیشتری بهم داشته باشه این حرفو بهش زدم

- - - Updated - - -

ضمنا این رو هم بگم منظورم از ارتباط دوستی و شناخت بوده و گرنه دست همو هم نگرفتیم ...

نه ازدواج زورکی میشه و نه خواستن یه طرفه

خب منم کسی که وضعیت شغل و سربازی وکارو ایندش معلوم نیست بیاد خاستگاری دخترم میگم نه

شماهم بجای تهدید دختری که ادعا میکنید دوسش دارید بشینید باهاش حرف بزنید بگید دوسش دارید و جواب اخرو بهتون بگن اگر شرایطتونو قبول دارن و واقعا دوستون دارن بگین پدرشونو تا قبل از رفتن سربازی راضی کنن که حداقل یه جواب اره یا نه قاطعانه بهتون بدن که بلاتکلیف نباشید

این رابطه به نظر من هیچ سرانجامی نداره به نظر من تمومش کن برو سراغ سربازی و پیدا کردن کار اگر تا اونموقع ازدواج نکرده بود که اگه مایل بودی میری سراغش اگرم نه که هیچی دیگه

در هر صورت شما مجبوری این پروسه رو طی کنید چه محترمانه و مثل یه جنتلمن چه بعد از کلی جنگ و مرافعه

راستی طرفتونو با تهدید وادار به هیچ کاری نکنید توجهی که از روی ترس باشه اندازه ی نخود ارزش نداره

به پدرش بگی که چی بشه فوقش یه مدت دعواش میکنن و محدودش میکنن اونم تو بدترین حالت تازه بدترم لج میکنن دیگه عمرا بعد صد سالم راضی بشن پس خواهشا حداقل اگه دوسش داری و همش ادعا نیست براش مشکلم درست نکن و تحت فشارش نذار بذار ازادانه و با میل و رغبت خودش اگه خواست کاری بکنه انجام بده

با سلام

عنوان تاپیک شما مبهم هست و گویای مشکلی که برایش راهنمایی می خواهید نیست ، لطفاعنوانی مناسب تنظیم نموده و از طریق ارسال گزارش پست ارسال کنید تا جایگزین عنوان کنونی شود و تاپیکتون باز شود


موفق باشید