سلام موضوع کاملا مشخصه همسرم هم همش در حال پدری کردن و برادری کردن و همسری کردن برا اوناس
با روحیه حساس من جدایی به صلاح
مشکل کار ندارم کارمند قرار دادی دولتم با 15 سال سابقه
بمونم دیونه میشم برمم میشم
به نظرتون حرف جدایی رو بزنم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام موضوع کاملا مشخصه همسرم هم همش در حال پدری کردن و برادری کردن و همسری کردن برا اوناس
با روحیه حساس من جدایی به صلاح
مشکل کار ندارم کارمند قرار دادی دولتم با 15 سال سابقه
بمونم دیونه میشم برمم میشم
به نظرتون حرف جدایی رو بزنم
عزیزم میدونم خیلی سخته با تمام وجود می فهممت.اول تغییرات لازم رو که بسیار زیاد دوستان درباره اش حرف زدن انجام بده.اگه واقعا موفق نشی به جدایی فکر کن. شما دوتا بچه داری گلم.دوست من منتظر معجزه نباش.روحیه ات رو از دست نده وقت عمل کردنه نه حرف.
سلام عاشق خانواده عزیز. باید بگم خیلی تعجب کردم وقتی دیدم تاپیکی با این موضوع آغار کردی. من فکر میکردم روند مشاورت داره خوب پیش میره. پس باید از فرشته مهربون به خاطر شناخت خوبش تشکر کنیم. چون نه تنها شما از راهنمایی دوستان استفاده نکردی بلکه الااااااان تازه بعد از اون همه صحبت و راهنمایی داری به جدایی فکر میکنی. باید بگم اصلا باورم نمیشد جنین حرفی بزنی.
تموم کردن یه زندگی اصلا کاری نداره مهم اصلاح زندگیه عزیز من. مطمئن باش تو همه زندگی ا مشکلات وجود داره مهم اینه که شما خودت جقدررر قوی باشی و چقدر بتونی مشکل رو از پیش پای خودت برداری.
باید بهت بگم که خیلی داری ضعیف عمل میکنی. اخه چرا اینقدر زود زدی به سیم اخر. اگر تک تک راهنمایی دوستان رو گوش داده بودی الان این جرفها رو نمیزدی.
من فکر کردم با شنیدن حرفهای فرشته مهربون الان تاپیکی باز میکنی با عنوان اینکه چطور قوی باشم و تبدیل به یک زن نمونه شوووم.
واقعاااا که ناراحتم کردی.:54:
خواهش میکنم یه خورده از این حالت ضعف بیرون بیا و راهکارهای درست را در پیش بگیررررر.
کتاب رازهایی درباره زنان را خوندی تا حالا؟ من که فکر نمیکنم اصلا کتاب زیاد خونده باشی در این موارد.
بازم برات ارزوی موفقیت میکنم.
سلام عزیزم
یکی از دوستای من دقیقا مشکل شمارو داشت
دوست منم مثل شما برای اینکه مطمئن بشه شوهرش با دخترا ارتباط داره یا نه به اسم یه دختر وارد گروهی که شوهرش بود شد و وقتی متوجه شد حسابی عصبانی شد اما خیلی اروم و منطقی با شوهرش صحبت کرد وقتی به شوهرش گفت اولش گفت که با کسی ارتباط نداره اما دوستم بهش گفته بود اگه تو راست بگی هر کاری تو گفتی من انجام میدم اما اگه من با مدرک بهت ثابت کردم واسه همیشه از زندگیت میرم وقتی شوهرش اینو شنیده گوشی جفتشون رو خورد کرده و مثل اینکه از اون روز بهتر شده و چند روز بعدش هم خودش رفته واسه دوستم گوشی خریده البته کمی شیطنت میکنه هنوز اما نه به شدت گذشته
البته من پیشنهاد نمیکنم حتما این کارو بکنید شاید واسه شما نتیجه برعکس داد اما میخوام بگم که مشکلتون قابل حله
عاشق خانواده صبر کن فعلا صبر کن تو الان اصلا نباید حرف جدایی رو بزنی میدونی چرا چون بازنده فقط تو میشی اگر الان حرف جدایی
بزنی اولا اینکه به باور شوهرت راجبت که میگه تمام این مهربونیای چندسالت نقش بازی کردن مهر تصدیق زدی دوم اینکه بعد طلاق دووم نمیاری خیلی از کسایی که از یه رابطه عاطفی میان بیرون حتی اگر واقعا جون داده باشن یهو احساس میکنن کم گذاشتن شاید باید بیشتر تلاش میکردن چون از مشکل دور شدن دیگه سختیش حس نمیکنن وهمش میگن وای میتونستم بیشترم صبر کنم کاش بیشتر تحمل میکردم
ببین عزیزم خیلیارو دیدم اینجوری حتی برای خودم پیش اومده تو همه تلاشت کردی کلی عذاب کشیدی اونوقت با همچین پیشنهادی ناگهان تو میشی مقصر هم پیش خودت هم پیش شوهرت اون که تو این مدت زحماتت ندیده پس
میگه اینا این زن فقط اومد تو زندگیم غر زد من کاریش نداشتم اون دیوونه شده بود برای خودش درخواست طلاق داده شوهرت میشه ادم خوبه که به فکر زندگیه تو میشی زنی که بهانه گیر وغر غرو هست ودمبال بهم زدن زندگیشه
الان من اصلا دارم تشویق به طلاق نمیکنم به هیچ وجه اما میگم الان برای هر تصمیمی زمانش خیلی بده فعلا تحمل کن وراهکارای بچه هارو گوش کن تو واقعا به حرفا گوش نمیدی عزیزم
سلام عاشق خانواده عزیز
راستش من خودم و گذاشتم جای شما، حقیقتا قبلا درتاپیک معیارهای ازدواجمم هم گفتم دختر خیلی حساسی هستم خصوصا نسبت به خیانت ، خداییش تحملی که شما تا حالا داشتین من در حال حاضر ندارم.
ولی الان داشتم فکر میکردم اگر جای شما بودم ، چکار میکردم.
خب من یک زنی بودم حالا در گذشته مثله همه ی انسان ها خطاها و اشتباهات رفتاری ای داشتم حالا کار ندارم به خطاها و اشتباهات دیگران و اطرافیانم فعلا خودم و میخوام آنالیز کنم چرا؟
چون معتقدم اشتباهات دیگران دلیل بر اشتباه بنده نیست و نخواهد بود.
بعد با خودم میگم بله درسته من هر اشتباهی هم داشته باشم حق من خیانت نیست، اما چرا طوری بروم که تو ذهن دیگران یک زن با کلی اشتباه باشم ، صبر کنم، اول به خودم و رفتارم برسم ، اشتباهاتم و پیدا کنم و ضعفام و اصلاح کنم.بعد که خوب در ذهن همگان خوب جلوه کردم، اونوقت دوباره برگردم و به زندگیم نگاه کنم ، اگر دیدم با وجود تمام این تغییرات باز هم زندگی با این مرد آرامش و داره از من میگیره،خب تصمیم دیگری میگیرم.
ولی اول این محیط و محلی برای تمرین خودم میبینم، تمرینی برای اصلاح اشتباهاتم ، تمرینی برای بهبود رفتارهام ، اصلا چه محیطی بهتر این محیط میتونین در زندگیتون برای تمرین رفتاری پیدا کنین؟
آدم ها در شرایط سخت هست که تغییر میکنند در شرایط خوب آرام ، این شرایط سخته که آدم و خودساخته میکنه! باعث تغییرات میشه! از این شرایط به نفع خودت و زندگیت استفاده کن.
بعد از اون تصمیم جدایی یا ادامه بگیر.
بنظر من حتی اگر تصمیم به جدایی گرفتین طوری برین که همسرتون وخانوادشون حسرت از دست دادن شما رو داشته باشند. طوری باشه که بدونن یک انسان باارزش و دارند از دست میدهند ، انسانی که لنگه آن را هیچوقت در زندگیشون پیدا نخواهند کرد.
این رفتن باارزش و با غروره ، حتی اگر به اسم شکست در زندگی باشه ، ولی حداقل شما مطمعنین نهایت تلاشتتون و برای زندگیتون کردین و پیش خودتون و خدای خودتون و فرزندانتون شرمنده نیستید و انگشت اشاره هیچکس به سمت شما نخواهد بود.
سلام
رابطه شما با خانواده همسرتون چه طوری ست ؟
مثلا اگر قرار باشه نمره بدی - به این رابطه چه نمره یی می دهی ( از 0 تا 20 ) ؟
5 تا از ویژگی های خوب همسرتون را نام ببرید ؟
.....................................
مردها ( البته نه همه !)
از انتقاد خوششان نمی یاد .
مثلا اگر به همسرتان بگویید - تو منو درک نمی کنی - چرا تو شستن ظرف ها کمکم نمی کنی - خب معلوم هست نتیجه نمیگری!
باید بهش بگی ممنون میشم به من در شستن دز ظرف ها کمک کنی ! باعث افتخار هست با هم ظرف بشوریم !
احتمال 95 درصد از شما تشکر میکنه و میگه افتخارش با خودتون !
ولی کیف میکنه با این حرفت !
سلام
عنوان شما گوياي مشكلتان نيست لطفا عنوان جديدي متناسب با مشكلتان انتخاب كنيد .
عاشق خانواده ي عزيز بهتون حق ميدم ناراحت باشيد .... باور كنيد پيام ديشبتون در جواب خانم فرشته ي مهربان را كه خواندم ....... نمي دانم چه بگويم ......... فقط بدونيد درك كردم ..... واقعا درك كردم .
اما حرف از طلاق كاملا اشتباه و تصميمي كاملا احساسي است ..... لطفا اسم طلاق را هم به زبان نياريد .
من چند تا سوال در تاپيك قبلي از شما پرسيدم اما جواب نداديد شما به جاي زوم كردن روي ارتباط خود و همسرتان به ارتباطات مجازي همسرتان بيشتر اهميت ميدين .........
با اون روند خودتون آسيب مي بينيد ...... فقط آسيب مي بينيد ........ شما كه آسيب ببينيد تكليف آن دو فرزندي كه داريد چه مي شود ؟
شما بايد دست همسرتان را بگيريد از اون فضا بيرون بياوريد ......... با ادامه ي آن روند به جاي نجات ايشان خودتان هم با ايشان غرق مي شديد .
بعضي ها رقيب را هم از ميدان فراري مي دهند ....... شما از دو سه تا خانم خانم مجهول الهويه كه بيكار و خوش گذران و شايد هم نقطه چين هستند و باور كنيد آنها در عمق افكار همسرتان يك درصد ازآنچه به آنها ابراز مي كنند برايشان مهم نيستند .
خدا را هم از ياد نبريد كه پشت و پناه شماست ....... خدايي كه براي لبخند زن و شوهر به هم حسنه مي نويسد .
عاشق خانواده ي عزيز همچنان عاشق خانواده بمانيد ......... تنها كسي كه مي تواند كانون اين خانواده را گرم و پرشور نمايد خود شماييد .
با سلام
مهمترین تکلیف مشاوره ای شما تنظیم یک عنوان دقیق هست .... آنگونه که صورت مسئله خودتون در رابطه با شخص خودتونو بتونید تشخیص بدهید ... همین عنوان نشونه عدم نظم فکری و ذهنی شما و درست تشخیص ندادن صورت مسئله هست
منتظر عنوان مناسب و مورد تأیید هستم اونم با ارسال از طریق گزارش پست تا جایگزین عنوان کنونی کنم و تاپیک باز شود .... به توضیحاتم در تاپیک قبلی دقت کن و خوب فکر کن و عجله هم نکن و شده چند روز وقت بگذار تا پیدا کنی در رابطه با خودت الآن نیاز داری روی چی متمرکز شوی و ....... چون در این عنوان دوباره شما بطور مستتر متمرکز روی شوهرت هستی نه خودت .....
چقدر دقیق خودت را می شناسی ؟ چرا نمیخواهی در همین زمینه کار کنی چ با مشاوره حضوری چه اینجا .... یعنی شناخت بهتر خودت ...... برای نمونه از تاپیکهات و رویه ات من دو صفت ریشه ای که صفات دردسر ساز دیگر را م به دنبال میاره را دریافتم .... ضعف عزت نفس و احساس محوری .... که احساس محوریت در عجول بودن و تصمیمات نسنجیده و کنترل گری بیشتر خودش رو نشون میده .... البته من ضعفهای شما را با توجه به تاپیکها و ماجراهایی که مطرح کردید را مد نظر قرار داده ام