احساس می کنم همسرم دست از خیانتهاش نمیکشه
سلام.طاعات و عبادات همگی قبول درگاه حق.
حقیقتش الان که دارم مینویسم دستام میلرزه...
تایپیک قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-38977.html
من شهری دور از همسرم زندگی میکنم.خانواده همسرم رفتن مسافرت.همسرم خونه تنها بود.البته
آپارتمان چهار طبقه است که برادرشوهرم و خواهرشوهرم و مادرشوهرم زندگی می کنند.
فقط برادرشوهرم اینا فعلا خونه ان.امروز بعدازظهر که به شوهرم هر چی زنگ زدم جواب نداد.خونه،موبایل..
بعد از چند بار زنگ زدن جواب داد که کار دارم سریع قطع کن.گفتم چیکار داری؟گفت خب کار دارم.
بعد گفت داداشم دم دره،کارم داره.
نمیدونم چرا شک کردم.دلم آشوب بود.گفتم پس چند دقیقه دیگه زنگ میزنم.
بعد قطع کردیم .بعدش هرچی زنگ زدم جواب نداد.تلفن خونه رو کشیده بود.چون اگه از پریز نکشه
رو پیغام گیر میره.ولی تا آخر بوق میخورد.گوشیش رو هم جواب نمیداد.
نگران شدم شدید.زنگ زدم به جاریم که طبقه بالاست گفتم همسرم با شوهر شما بیرون رفتن که
جواب نمیدن؟گفت نه شوهرم خوابه.
گفتم برو پایین بهش سر بزن،نگرانشم.رفت پایین و بعد اومد بالا.گفت من تو نرفتم،از لای در گفتم که
تو زنگ زدی.
حالا بعدش من هرچی زنگ زدم گوشیش رو خاموش کرده بود.خونه هم که اصلا برنداشت.
دست و پام می لرزید.
بعد دوباره به جاریم زنگ زدم گفتم برو پایین،بشین.گفت برا چی؟گفتم همین جوری.
حالا نمیدونم رفت یا نه!!!
مشاور یک جلسه رفتم به خاطر قضیه قبلش ولی خوب فقط فعلا تعریف کردم از زندگیم،جیز دیگه ای
نگفت.
نمیدونم چیکار کنم!اگه بگم تقریبا مطمئنم دروغ نگفتم:47: